قلبم گرفته است و جهانی ترانه می خواهم
یک آرزوی واقعی جاودانه می خواهم
از بین چارچوب غزلها ی دفترم
امشب کمی زیاد،عاشقانه می خواهم
شاید عبور کنی و مرا دید هم ...بزن
بنگر که ضجه و اشک زنانه می خواهم
اسبت که تاخت،شبیخون زدی به تب
حالا منم که داد دلم را شبانه می خواهم
بهتر که خامشم، من و فریاد ساکتیم
اقرار می کنم که بیا،تازیانه می خواهم
یادم نبود درد دلم را نگم ولی
امشب برای گریستن،بهانه می خواهم