چه مظلومانه مادرم را شهید کردند...

kamyab

Member
تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم تا بر جانان برسم
منم تسلیت میگم
 
یک روز به بازخواست بر میخیزند
آنان که به انتظار رستاخیزند
آن روز به آبروی زهرا سوگند
دیوار و در از شرم فرو میریزند
 
نفس جان خدا بهت صبر بده٬
غم و اندوه بزرگی به تو و خانواده وارد شده.............
 

مرضیه

Member
اگر چه دیر...
من هم به نوبه ی خودم این داغ رو به شما و خوانواده ی محترمتون تسلیت میگم...

خوب خوابیدند...
من زبانم لال
گوشم کر
و دو چشمم غرق خونابست،
شاید هم نباید گفت هیچ!!!!!!
من سر سبزی ندارم تا ز سرخی زبان بیمم رود...
چشمه ی اشکم ولی دیریست در هرم و لهیب شعله های خشم میسوزد...


خوب خوابیدند....
 
اکنـون تـو کـجایی تـا ببـینی کـه عـصر خـواری دوستان رسیـد و عـصر سـربلندی دشمـنان، دوستـان در ردای انتظار اهانـت می‏شونـد و دشمنانـت‏به دشمنـی با تــو و دوستــانت‏سـرفراز می‏گـردند.

کجاست آن‏کـه دوستان را عزیـز می‏کند و دشمنان را ذلیـل (اَيْـنَ مُـعِـزُّ الاَْوْلِيـاءِ وَمُـذِلُّ الاَْعْـداءِ).

وجـه خـدا کجـاست تـا دوسـتان به سـوی او بـرونـد. کجـاسـت آن‏کـه پـرچم هـدایت‏ بر مـنـاره‏هـای عـزت برمی‏افرازد و هادی یـاران می‏شود. آه قطـره قطـره خـون فـرزندان پـیامبـر بـر زمـین بــه سـتم ریـخـتنـد.

حسن را به زهـر کین کشـتند و مدیـنه را غریـب کردند. حسیـن نوردیـده رسـول الله بـود. امـا کربـلا را گلرنـگ خـون سـرخش کـردند.

کـجاست آن‏ که خـونبـهای خـون حسیـن را طـلب کنـد! اَيْـنَ الطّـالِـبُ بِّّّّّّّّــدَمِ الْمَـقْتُولِ بِـكَرْبَـلاءَ،

صــبــر زمـــانـــه یــارتـــان بـــاد.
 
ایکاش تمام موجوداتی که به ظاهر انسان هستند و روز شهادت مادرم در محل این جنایت حضور داشتند و کارهای بزرگی از دستشان بر میامد اما کوتاهی کردند(از جمله نیروی انتظامی،سپاه،بسیج،اطلاعات،رییس موسسه مهر زاهدان و...)، میدانستند که به قیمت حفظ منافع دنیویشان برای خود چه عذاب بزرگی فراهم آوردند.
لعنت خداوند بر آنان که آتش زدند و آنان که ایستادند و نگاه کردند و آنان که قاتلان را آزاد گذاشته اند...
 
یا صاحب الزمان!
هر پنجشنبه چشم به راه توام و امید آن دارم که زودتر می آیی و دیگر نمیگذاری که دختری هر شب تا سحر بر دلتنگیهایش برای فاطمه اشک بریزد و در آتش داغ به این سنگینی تا به امروز بسوزد.
مولا جان!
صدای من به گوش هیچ کس نمیرسد مگر خدایی که تنها معبود من است.تو نیز بیا و به یمن قدوم مبارکت خانه ی دلم را روشن کن به نور حقیقت.و بشنو نوای این دل زخم خورده را،باشد که زیر پرچمت آهسته گام بردارم،اگر خدا بخواهد.
 
با اینهمه خاطرات مبهم چه کنم
با عکس به یادگار با هم چه کنم
می خواستم از وسط ببرم همه را
با دست تو روی شانه هایم چه کنم
 
از خداوند سلامتی و عمر با عزت برای همه ی دوستان عزیزم که در این سایت هستند و من رو تنها نگذاشتند خواستارم و از همه ی خواهران و برادران مهربانم بسیار تشکر میکنم.به امید روزی که همه زیر پرچم مهدی زهرا باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج(صدای بلند آمین گفتن شما را مولا میشنود،از عمق وجودت فریاد بزن)
 
نا گفته نماند مولوی عبدالحمید خبیث که لعنت خدا بر او باد،پس از سخنرانی در مسجد مکی(مسجد اهل سنت زاهدان)باعث تحریک سنی های از خدا بی خبر (که مادرم بارها به ایشان کمک کرده بود و تعداد زیادی از اهل سنت در شعبه مهر حساب داشتند)
شده و به دستور وی این وحشیها خیابان را به خاک و خون کشیدند و نیز پیکر مادرم و 5 تن از کارمندهای ایشان را،هنوز زنده است و کسی اقدام به دستگیری وی نمیکند.با اینکه همه ی این استان و حتی خارج از این استان نیز به این حرف من گواهی می دهند و به آن واقفند.
نمیدانم از که گلایه کنم؟از آنانکه دشمن را می شناسند و لی ساکتند تا جایی دیگر دختری بی مادر شود؟؟؟

من همه را به خدای خود وا میگذارم،باشد که به عذابی سخت گرفتار شوند
 
امسال 1443مین سال نزول قرآن کریم است و مادرم نیز متولد 1343 هستند و آیه شریفه سوره نور نیز که تا کنون 3بار به محض باز شدن قرآن نظاره گر آن بودم ،آیه 43 بود.
نتوانستم این نکات به این شگرفی که بس جای تعمق و تفکر دارند را بازگو نکنم.
 

hilda

Member
نفس جان من امروز از این حادثه خبر دار شدم
خیلی دیره اما منم بهت تسلیت میگم
انشاالله غم اخرت باشه....