مرضیه
Member
داشتم مجموعه شعری از نادر نادر پور میخوندم که به این شعر برخوردم . البته درسته که بیشتر توی شعرهاش با درخت و شب و کوچه باغ خوشه و در الهاماتش از این عناصر بهره میبره ولی گه گاه تک توک به اسب هم اشاره داشته و خب شاید نگرشش به اسب بعنوان یک موضوع غالب نبوده و فقط بطور سنبلیک ازش استفاده کرده.
در شعر بالا که بخشی از شعر"اسب،هواپیما،رودکی و من..." هستش، این بخش که به نوعی شاعر خودش رو با رودکی یا بعبارت دیگه مرکب هاشون رو با هم مقایسه کرده (به قول خود نادر پور در ترازوی دقیق عدل!) ،مورد توجه من قرار گرفت،شاید به این دلیل که شاعر به زیبایی بیان میکنه که رودکی در زمان خودش و با مرکب سیمین بالش در مسیری واحد از ما- با مرکب های پولادینمون- صدها گام فراتر و پیشتر بوده...
فکر میکنم خوندنش براتون خالی از لطف نباشه.
شعر دیگری هم با عنوان شیهه ی خاموش داره که سر فرصت مینویسم.
در شعر بالا که بخشی از شعر"اسب،هواپیما،رودکی و من..." هستش، این بخش که به نوعی شاعر خودش رو با رودکی یا بعبارت دیگه مرکب هاشون رو با هم مقایسه کرده (به قول خود نادر پور در ترازوی دقیق عدل!) ،مورد توجه من قرار گرفت،شاید به این دلیل که شاعر به زیبایی بیان میکنه که رودکی در زمان خودش و با مرکب سیمین بالش در مسیری واحد از ما- با مرکب های پولادینمون- صدها گام فراتر و پیشتر بوده...
فکر میکنم خوندنش براتون خالی از لطف نباشه.
شعر دیگری هم با عنوان شیهه ی خاموش داره که سر فرصت مینویسم.