سید محمد شریف نیا
Member
تو باشگاه ما یک اسب قلقلکی بود که چند وقت پیش تلف شد بیچاره.یه روز یکی از کارگرای باشگاه که اسمش اسماعیل بود داشت تنگ زینشو میبست،اونم چون قلقلکیه کارگرو گاز گرفت.اون کارگر هم شلاق منو گرفت و حسابی اسبو کتک زد اینقدر بد زد که شلاق من شکست.اون اسب بیچاره از همه ی اسبا بیشتر تو باشگاه کار میکرد الانم که رفتم باشگاه خبر دار شدم تلف شده
:sadsmiley::sadsmiley::smile::sadsmiley:
:sadsmiley::sadsmiley::smile::sadsmiley: