جلال موسوی
Member
در دنیا کم هستند مناظری که مانند صحنه فرح بخش یک اسب سوار و دوستی و اعتمادی که بین او و اسبش بر قرار است وجود داشته باشد. به نظر می رسد نیرویی جادویی از اسب و سوار موجودی واحد ساخته و آن را به حرکت در آورده است.رابرت سورتیز می گویید : رازی صمیمانه تر و پیوند دهنده تر از رازی نیست که میان سوار و اسبش ایجاد میشود.یک نظاره گر معمولی که در خلال فراگیری هنر سوارکاری با موانع و مشکلاتی مواجه شده ممکن است تصور کند این کلمات صرفا از روی هیجان و تحسین یا غبطه و یا استیصال و درماندگی محض ادا شده باشد! برای بعضی افراد اسب سوارکاری یک وقت گذرانی و تفریح گاهگاهی است حال آنکه برای دیگران یک مشغله هیجان انگیز همیشگی است.در هر دو حالت، این فعالیتی است که باید هم برای سوارهم برای اسب فرح بخش باشد.در امر سوارکاری دو موجود زنده در کارند-فرد سوار کار که روی سخاوت و همکاری اسب حساب می کند و اسب که در عوض رفتاری منصفانه و توام با حساسیت و هوشیاری را از سوارش توقع دارد. هر چه در زندگی همیشه آروزی آن را داشته اید و یا احساس کمبود آن را می کرده اید در سواری بدست خواهید آورید.