ضرب المثلهايي كه درباره اسبها وجود داره

sohrab

Active member
گرگ گرسنه چو یافت گوشت نپرسد..................کاین شتر صالح است یا خر دجّال

مردی عالم از گرسنگی مشرف به مرگ بود شیطان برای اینکه ایمان او را برباید غذائی آورد به او نشان داد و گفت: این غذا را به تو می‏دهم بشرط اینکه ایمانت را به من بفروشی مرد قبول کرد اول غذا را گرفت و خورد وقتی که سیر شد گفت: آن‏چه را در حین گرسنگی به تو فروختم چیز موهوم و معدودی بیش نبود چون از قدیم گفته‏اند: آدم گرسنه ایمان ندارد، پس ایمانی نبود که من آن را به تو بفروشم
 

DADAR

Member
"No one sees a fly on a trotting horse." Meaning: Don't sweat the details, because people won't notice them in the big scheme of things.
- Polish
 

مرضیه

Member
"غبار این بیابان بی سواره..." یا "این غبار سوار نداره...
حکایت ما هم شده حکایت "خر منده بندیر هشه " که معادل فارسیش میشه "خری که خسته است منتظره تا از زبان صاحبش هش بشنوه و بایسته..."اگه به توضیح بیشتر نیاز هست تا شفاف سازی کنم!!! :D
 

sohrab

Active member
یک ضرب المثل خرکی از هندیجان : چاره ی خر نیتَره پِی کُره خره ایشکَنه
(حریف الاغ نمیشه پای بچه الاغ را می شکنه)
 

Dr_Ghaffari

Active member
مي خواهم با يك تير دو نشان بزنم تا هم از اسب گفته باشم و هم از خر :
" يابو زير بار گو..د !" ببخشيد كار من نبود !
 

Dr_Ghaffari

Active member
باز هم يك تير و دو نشان :
" در نماز قاطر خريد !" حكايت آن شنيدني است و مربوط به آخوندي مي شود كه نماز را سلام مي دهد يك قاطر مي خرد و دوباره ادامه نماز را مي خواند !
 

Dr_Ghaffari

Active member
" اسب را قنات پشت دروازه آب دادن !" حكايت آ ن مفصل است و ريشه ضرب المثل از همدان است !
 

مرضیه

Member
"بذار اسبت ... بندازه!!!" به کسی میگن که هنوز به جایی نرسیده_ چی میگن_ ادعاش بشه...
"مادر زن خرم کرده ، توبره به سرم کرده...!!!"
عجله تون برای چیه؟
 

Dr_Ghaffari

Active member
مرضیه گفت:
چطور مگه دکتر ؟؟!! خسته شدید؟!
يك روز در پادگان آموزشي 01 تهران فرمانده گروهان براي تنبيه كل گروهان را دور محوطه مي دوانيد و مرتب مي گفت :"كي خسته است؟" و بچه ها مي گفتند :"دشمن" و من يك بار بلند گفتم :" داش من !" فرمانده گروهان را متوقف كرد و گفت :" كي بود؟" و من بلند جواب دادم :" دشمن !"
 

♘امیرحسین♞

♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
مرضیه گفت:
"غبار این بیابان بی سواره..." یا "این غبار سوار نداره...
حکایت ما هم شده حکایت "خر منده بندیر هشه " که معادل فارسیش میشه "خری که خسته است منتظره تا از زبان صاحبش هش بشنوه و بایسته..."اگه به توضیح بیشتر نیاز هست تا شفاف سازی کنم!!! :D
شفاف سازی لازمه
 

مرضیه

Member
ادامه ی فرهنگ لغت دزفولی:
منده: خسته
بندیر: منتظر
هشه: صوتی است که برای متوقف شدن حیوان بکار میبرند... ;D
KHARE MANDE BANDIRE HOSHEYA...
بیشتر خطاب به آدمهای تنبل بکار میره که از هر فرصتی برای در رفتن از زیر کار استفاده میکنند. :D
 

مرضیه

Member
يك روز در پادگان آموزشي 01 تهران فرمانده گروهان براي تنبيه كل گروهان را دور محوطه مي دوانيد و مرتب مي گفت :"كي خسته است؟" و بچه ها مي گفتند :"دشمن" و من يك بار بلند گفتم :" داش من !" فرمانده گروهان را متوقف كرد و گفت :" كي بود؟" و من بلند جواب دادم :" دشمن !"
خیلی جالب بود ، بعدش چی شد؟یعنی منظورم اینه که فرمانده چه بلایی سر دشمن مزه پرون آورد؟؟!!!
 

Dr_Ghaffari

Active member
فرمانده جناب سروان كمرزرين بود كه با تمام عصبانيتي كه داشت نتوانست نخندد و به بچه ها استراحت داد !
 

مرضیه

Member
"طرف مثل اسب عصاری میمونه..." کنایه از افرادی که سردرگم دور خودشون میچرخند و درجا میزنند.
گاهی هم میگن: "طرف مثل خر بقال میمونه!!!!"برای افرادی که خیلی سر و صدا و هیاهوی بیخودی راه میاندازند بکار میره!!!
داستان همچنان ادامه دارد... :D با صدای طبل یا بی صدای طبل...!!! ;D
 

Dr_Ghaffari

Active member
ابتدا يك توضيحي در خصوص ضرب المثل " خر دجال" بدهم ! مي گويند قبل از امام زمان كه با اسب ظهور مي كند فردي دروغ گو نيز ظهور مي كند كه گويا با خرش ظهور مي كند و به هر حال رسوا مي شود تا روزي امام زمان ظهور كند و احتمالا " ظهور خر دجال " هم از اين بافه هاي خرافي منشا مي گيرد ! امير حسين جان براي اين مورد هم اگر ماخذ بخواهيد؛ ندارم ولي آنقدر رايج است كه در فرهنگ لغات عامه هم به آن اشاره شده است !
اما ضرب المثل :
" از صلح ميان گربه و موش بر باد رود دكان بقال " حتي اگر اين بقال خر نباشد !
بد نشد تام و جري را هم به سايت دعوت كرديم !
اما به ملا نصرالدين گفتند صبح به اين زودي از كجا مي آيي ؟ گفت :" خودم پولي و خرم كولي!" بدهكار بوديم ! رفتيم داديم و آمديم !
اما بالاخره ضرب المثل :" يابو بار برد و مرد "! اين بار هم با يك تير دو نشان زديم !
اما با خواندن ضرب المثلهاي مرضيه خانم كه از انبان ذخاير ما نقل شده بود ! ياد شعري از دوران كودكي افتادم كه :
"يكي بود يكي نبود غير از خدا هيچ كس نبود"
"روزي بود روز گاري بود پشت ده بازاري بود "
"اسب عصاري مي كرد خرسه نجاري مي كرد"
"شير خياطي مي كرد خر خراطي مي كرد "
و الخ...
 

Dr_Ghaffari

Active member
اول مي خواهم حكايت "اسب را قنات پشت دروازه آب دادن" را برايتان بگويم . حكايت واقعيت دارد و اگر اسامي را نام نمي برم اشكال از حافظه ضعيف من است ! روزي كارواني غروب به شهر همدان مي رسد كه دروازه هاي شهر بسته بوده است و كاروان مجبور مي شود تا فردا صبح پشت دروازه و در كنار قنات بماند كه شباهنگام دزدان كاروان را غارت مي كنند . صبح دروازه باز مي شود و تاجر به نزد حاكم مي رود به شكايت كه ديشب پشت دروازه شهر كه كنار گوش حاكم است كاروان مرا دزد زده است . حاكم دستور مي دهد "مير آخور " اسبها بيايد و به تاجر مي گويد دوباره براي اين مردك بگو و تاجر بينوا به گمان اينكه "مير آخور" كاره اي هست قضيه را با آب و تاب تعريف مي كند! پس از اتمام صحبت تاجر حاكم به ميرآخور مي گويد حالا فهميدي ؟ اگر يك بار ديگر اسبها را قنات پشت دروازه آب دادي مي دهم سرت را بتراشند !
چند روزي است كه بازار ضرب المثل كساد شده است و يكي نمي آيد بگويد :"خرت به چند!!!" فكر مي كنم وقت آن رسيده است دست و پاي اسبمان را آب بگيريم !
 

مرضیه

Member
چيكار كنم آخه ،از دست اين قدما!!!!!يه ظرب المثل درست و حسابي كه دست و رو شسته هم باشه پيدا نميشه كه!!! :(
مجبوريم دست به دامن غريبه ها بشيم!
لهستاني:"بدبختي سوار بر اسب مي آيد و پياده ميرود...!"
وضع ما هم كم از "كاه پيش سگ و استخوان پيش خر" نيست!!!
 
بالا