ضرب المثلهايي كه درباره اسبها وجود داره

Dr_Ghaffari

Active member
كاش از اول به جاي نداي هل من ناصر ينصرني نداي هل من مبارز مي زديم تا غيوران و سلحشوران دريابند . ضرب المثلهاي انگليسي فوق العاده بود مخصوصا مكزيكيه زمين خوردتيم دادار . اما فكر كنم صورت درست ضرب المثل كميت اين بيت باشد يا لااقل من اينگونه شنيده ام : " ز اسبان كهر رنگ و زانو سياه به ميدان كند مرد را پادشاه " اما ضرب المثل ما:" هم از توبره ميخوره هم از آخور" !!! مطمئنا منظور اسب بينوا نيست .
 

mehrshad

Member
یاخنه کرنگ .یاشنه کرنگ به معنی نخر اسب کرنگ گر خریدی نفروش اسب کرنگ . چون خیلی ها اعتقاد دارن اسب کرنگ خوبی میاره و اگر خریدی دیگه نفروش چون بدی میاره.
 

Dr_Ghaffari

Active member
به اسب شاه گفتند یابو !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ما میگیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه ما میگیم خر نمی خوایم پالون خر عوض میشه .
 

Dr_Ghaffari

Active member
خر همان خر است فقط پالانش عوض شده است . از دادار عزیز که ترجمه انگلیسی آن را قبلا آورده است پوزش می خواهم !
 

Dr_Ghaffari

Active member
خر چه داند قیمت قند و نبات ! خر در فرهنگ و ادبیات فارسی جایگاه خاص خودش را دارد و جزو عناصر اصلی داستانهای عامیانه ایران است . و در کنار پیرزن . خارکن . گدا و ملا استخوان و بن مایه داستانها را تشکیل می دهد . البته دسته دیگری از داستانهای عامیانه هم به شاهزاده خانم اسب و سوار شاه مربوط می شود و گاهی در کنار یکدیگر قرار می گیرد . بسیار متل و مثل وجود دارد که باید گفت به قول شاعر فراوان گفتنی ها هست و باید گفتنش اما چه سازم دور دور دیگر است از مار! می ترسم! اصلا خر ما از کره گی دم نداشت..............!
 

Dr_Ghaffari

Active member
"ازخرشیطان پایین نمی آیم"باشد وقتی"خرم از پل گذشت"فعلا که"مثل خر تو گل گیرکرده ام"آخر"خر ما خیلی خر است" حکایت ما شده "کار کردن خر و خوردن یابو" باور کنید"هر خری میداند"اینها دیگر "یاسین به گوش خر خواندن است" شما "خر خودتان را برانید" ما هم که همیشه باید "خر بیاوریم و باقلا بار کنیم" البته این را تا یادم نرفته بگویم "خری که بر خری خود گمان برد نه خر است خر آن خر است که باور نمی کند که خر است"!
 

sohrab

Active member
«اسب پیر نصیب دباغ می‌گردد» ضرب‌المثل آلمانی

«از اسب فرود آمد و بر خر نشست.»

«اسب خوش‌رو هم گاهی سكندری می‌خورد.»

«اسب دونده جو خود را زیاد می‌کند!»

«اسب را عقب درشكه بستن»

«اسب را گم کرده عقب نعلش می‌گردد.»

«اسب، ران را می‌شناسد!»

«اسب زین‌كرده است!»

«اسب شاهی را بردند نعل ببندند، سوسك هم پایش را بلند كرد.»

«اسب عاریه کم‌خوراک و تندرو است!»

«اسب نجیب را يك تازیانه بس است.»

«اسب و استر به هم لگد نزنند.»

«اسب و خر را كه پهلوی هم ببندند، اگر هم‌خو نشوند، هم‌بو می‌شوند.»

«اسبی را که سر پیری سوقانش کنند، به درد میدان قیامت می‌خورد.»

«اگر آقایت را سوار الاغ دیدی بگو: عجب اسب قشنگی!»

«بارالها به حق هشت و چهار، گیوه‌پا را مكن به اسب سوار»

«به اسب شاه گفته يابو»

«به قاطر گفتند پدرت كیست؟ گفت: اسب آقادائیم است.»

«سر خر بودن بهتر از دم اسب بودن است»
 

Dr_Ghaffari

Active member
سهراب خان! "شش میخش کردی" احسنت! ولی نازنینم ما که ضرب المثلهای خر را "ریختیم روی دایره " برای خر بودنش بود. اما در قدیم معمولا به نعلها چهار میخ می زدند چون از اسبها استفاده می شد و تعویض نعل زود هنگام اتفاق می افتاد ولی وقتی اسبی قرار بود مدتی نعل داشته باشد مثلا برای سفر با اسب آن اسب را نعل می کردند و به هر نعل برای محکم کاری شش میخ می زدند که امروزه ضرب المثل شده است !
 

Dr_Ghaffari

Active member
گاهی شعر می گویم و در شعر هایم از ضرب المثل زیاد استفاده می کنم گاهی در یک غزل چندین ضرب المثل می آورم به خر نیز علاقه وافری دارم و یکی از نماد های شعرم شده است مثلا: "با یک دو خر که آخر دنیا نمی شود" یا "به پشت هر خری باری است ای دوست" یا "غفاری و شعر او نه آخر جز مغز خرش کجاست در سر" و تا همین جا بس است! اما ضرب المثل "اسب تازی دو تک رود به شتاب" " خرک لنگ ره به منزل برد !"
 
بالا