چرا موضوع جن بافت قفل شده؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

علی واحدی

Active member
چرا موضوع جن بافت قفل شده. دکتر جان کلا وجود جن را که توی قرآن و احادیث و ... اومده رو تکذیب کردن.چرا نباید بحث دامه داشته باشه با وجود مطلب جالبیکه سنا جان تاپیک دادن ??? ??? ???
 

احسان

Active member
خوب وجود داره برادر جون ;D

يکشون رو اگه ميشناسی به من معرفی کن با هاش صحبت کنم بگم شما بيکار هستيد که يال و دم اسب هارو می بافيد
 
Wild Stallion گفت:
خوب وجود داره برادر جون ;D

يکشون رو اگه ميشناسی به من معرفی کن با هاش صحبت کنم بگم شما بيکار هستيد که يال و دم اسب هارو می بافيد

دکتر
کم کم داری کافر می شی ها؟واین برای سلامتی هیچ خوب نیست.
 

♘امیرحسین♞

♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
جن وجود داشته باشه
یا نباشه

اینجا محلی برای صحبت و یاد گرفتن درباره اسب است
نه چیز دیگر

این تاپیکها وقت همه را میگیرند و دوستانی که علاقه به دانستن دارند از منابع دیگر اطلاعات بدست بیاورند

بجای آن یک مقاله انگلیسی ترجمه کنید و روش صحبت کنید
 
♘ امیرحسین ♞ گفت:
جن وجود داشته باشه
یا نباشه

اینجا محلی برای صحبت و یاد گرفتن درباره اسب است
نه چیز دیگر

این تاپیکها وقت همه را میگیرند و دوستانی که علاقه به دانستن دارند از منابع دیگر اطلاعات بدست بیاورند

بجای آن یک مقاله انگلیسی ترجمه کنید و روش صحبت کنید
پیشرفت اسب رو باورها واعتقادات ما فراهم میکنه.همون اعتقاداتی که اگه اسب سقش سیاه بود,برکت نداره.همون که اگر قشقه بود ؟ واگر قوشه بود چکار باید کرد.
ببخشید.
شما ترجمه کنید,ما هم بحث میکنیم.!
 

♘امیرحسین♞

♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
oliveira گفت:
شما ترجمه کنید,ما هم بحث میکنیم.!
من همینکه همه وقت و زندگیم داره میره که مواظب باشم سرور نخوابه
هک نشه
زحمتا به باد نره, پستها پاک نشه که بعد بگن من پاک کردم
کسی ناراحت نشه
این حجم مطلب به بیراهه نره
فکر ارتقا باشم تا بجای نتیجه چهار گوگل بیاد یک, اون خارجیایی که آشغالشون برامون حکم آیه رو داره بدونن چی داریم.
به یک نتیجه خوب برسیم بعد از اینهمه دعوای بی حاصل و کوتاه بینیای نوک دماغی و دلخوشیای کوچک
در جامعه ای که بیرونش هیچ دو نفری همدیگرو قبول ندارن. به حتی 1% تفاهم برسیم.

این از دغدغه های وبی,
بیرون وبیشم که تازه نقاب خیلی از دوستان برداشته میشه, پشتش چیز غیر قابل تصوریست.
چیزی که برام جالبه اینه که تا بحال هر کس منو دیده فکر کرده اشتباه دیده یا سر کارش گذاشتم
انتظار 45 سال سن ازم دارن

به هرحال یه روزی شروع کردم
تهم نداره
انقدر توش فرو میرم تا خفم کنه


تصورشم نمیکنید چه فشاری رومه
مینویسید
میرید
میائید
مینویسید
نمینویسید
...
ناراحت میشید از ادامه ندادن موضوع جن

راحتید
 

احسان

Active member
زياد حرص نخور امير خان درست ميشه
حالا جن باشه يا نباشه به ما چه

oliveira گفت:
پیشرفت اسب رو باورها واعتقادات ما فراهم میکنه.همون اعتقاداتی که اگه اسب سقش سیاه بود,برکت نداره.همون که اگر قشقه بود ؟ واگر قوشه بود چکار باید کرد.
ببخشید.
شما ترجمه کنید,ما هم بحث میکنیم.!
اگه ميخواد اسب اينطوری پيشرفت کنه اصلاً نکنه بهتره جاندار زنده رو ديگه وارد اين بحث ها نکنيد لطفاً

ولی اين حرف ها همش خرافه هست اوليويرا خان
 

DADAR

Member
زندگی هم مثل سواری هست آرام, مستقیم و به جلو بودنش خوبه با جن یا بی جن با وب یا بی وب ;)
 

علی واحدی

Active member
♘ امیرحسین ♞ گفت:
من همینکه همه وقت و زندگیم داره میره که مواظب باشم سرور نخوابه
هک نشه
زحمتا به باد نره, پستها پاک نشه که بعد بگن من پاک کردم
کسی ناراحت نشه
این حجم مطلب به بیراهه نره
فکر ارتقا باشم تا بجای نتیجه چهار گوگل بیاد یک, اون خارجیایی که آشغالشون برامون حکم آیه رو داره بدونن چی داریم.
به یک نتیجه خوب برسیم بعد از اینهمه دعوای بی حاصل و کوتاه بینیای نوک دماغی و دلخوشیای کوچک
در جامعه ای که بیرونش هیچ دو نفری همدیگرو قبول ندارن. به حتی 1% تفاهم برسیم.

این از دغدغه های وبی,
بیرون وبیشم که تازه نقاب خیلی از دوستان برداشته میشه, پشتش چیز غیر قابل تصوریست.
چیزی که برام جالبه اینه که تا بحال هر کس منو دیده فکر کرده اشتباه دیده یا سر کارش گذاشتم
انتظار 45 سال سن ازم دارن

به هرحال یه روزی شروع کردم
تهم نداره
انقدر توش فرو میرم تا خفم کنه


تصورشم نمیکنید چه فشاری رومه
مینویسید
میرید
میائید
مینویسید
نمینویسید
...
ناراحت میشید از ادامه ندادن موضوع جن

راحتید
امیر حسین جان اینکه شما فردی بسیار فعال و کوشا و خیری هستید از کسی پوشیده نیست.
چشم برادر خوبم قانع شدم مطلب رو دیگه ادامه نمیدم چون بقول شما بار فنی خوبی برای سوارکاری نداره و فقط عقیدست.
ولی جن وجود داره هاااااااااااااااااااااااااااا :D :D :D
در ضمن امیر حسین جان هیچوقت از تلاش همونطور که گفتید خسته نشید و امیدوارم همیشه سلامت و تن درست باشید.
 

علی واحدی

Active member
Wild Stallion گفت:
خوب وجود داره برادر جون ;D

يکشون رو اگه ميشناسی به من معرفی کن با هاش صحبت کنم بگم شما بيکار هستيد که يال و دم اسب هارو می بافيد
دکتر جون اگه دلت خواست توی پیغام خصوصی روی مسئله جن صحبت میکنیم.
 

احسان

Active member
آره اتفاقاً ديشب باشون من جلسه داشتيم ::)
ميخواستند يه دامپزشک استخدام کنند برا اسباشون :eek: :D


باشه برادر خان ما مخلصيم اگه دوست داری بيا ياهو مسنجر
 

احسان

Active member
دزد هم دزد قديم

اين را يکی از دوستان خوبم اميل کرد برام حال کردم وقتی خواندمش گفتم شمام بخوانيد

دزد هم دزد قديم

نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند.

در بین اموال مسروقه یکی از حرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود. حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود.

رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهدبود.

رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند.

یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم و چه.....؟!

رئیس دزدان پاسخ چنین داد: ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم!
 

DADAR

Member
پاسخ : دزد هم دزد قديم

احسان گفت:
اين را يکی از دوستان خوبم اميل کرد برام حال کردم وقتی خواندمش گفتم شمام بخوانيد

دزد هم دزد قديم

نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد. در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند. حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند.

در بین اموال مسروقه یکی از حرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود. حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود.

رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهدبود.

رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند.

یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم و چه.....؟!

رئیس دزدان پاسخ چنین داد: ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم!

Great,, Thanks for Sharing it With US ;) ;)
 

احسان

Active member
خواهش ميکنم دوستان عزيز
نه اين ارتباطش به اينجا هست همينجا باشه بهتره پرورده بر اسب


خيلی خيلی تشکر ميکنم از کسی که اين ايمل رو برای من فرستاد
I really appreciate of you
Thank you so much my Buddy
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.