ناشناس
Active member
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از
حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر
چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در
حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با
تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن
را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛
تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه
کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری
آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد.»
پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از
حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر
چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در
حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با
تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن
را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛
تو را زمین می زند.» پرسیدم: «پس تو چه
کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری
آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد.»