معماهای اسبی

نمیدونم این بخش قبلا در انجمن وحود داشت یا نه ولی با یک معمای معروف و ساده شروع می کنیم. دوستانی که پاسخ را میدونن بگذارند تا بقیه هم کمی فکر کنند:
شخصی به محضر حضرت علی (ع) آمد و گفت: پدر ما هفده (۱۷) اسب داشته و فوت کرده است و در وصیتش گفته به نسبت یک نهم ؛ یک سوم و یک دوم اسب ها را میان خودتان تقسیم کنید؛ ولی ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم زیرا نمی شود که اسب را بکشیم و به این نسبت ها تقسیم کنیم !!! چه باید کرد؟
 
معمای 2:

شایدمعمای انیشتین رو خونده باشید!


۱-در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲-در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳-این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت مینوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.

سئوال: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟

۱- مرد انگليسي در خانه قرمز زندگی می کند.
۲-مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳-مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴-خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵-صاحبخانه خانه سبز، قهوه مینوشد.
۶-شخصی که سیگار (مال پال)می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷-صاحب خانه زرد، سیگار (دانهیل) می کشد.
۸-مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر مینوشد.
۹-مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰-مردی که سیگار (بلندز)می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱-مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگار (دانهیل) می کشد زندگی می کند.
۱۲-مردی که سیگار (بلومستر)می کشد، آبجو می نوشد.
۱۳-مرد آلمانی سیگار (پرینس)میکشد.
۱۴-مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵-مردی که سیگار (بلندز)میکشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.
جواب با دلیل!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
امیرجان
معمای اول رو که نمی دونم ولی نمیگم.

معماای دوم روهم قبلا" دیدم ولی چه چیزی رو بایدبادلیل بگیم؟
 
اول معمای بالایی رو یادم رفت بنویسم لطفا ویرایش شود:
۱-در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲-در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳-این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت مینوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.
سئوال: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟
 
من عمرا" حلش کرده باشم .

توخط هشتم هنگ کردم.
به سرور هم بدی هنگ میکنه.:blinksmiley:
 
در زمان قديم كه روستاييان محصولات خودشان را بميدان براي فروش مي آ وردند يك زن روستايي يك سبد تخم مرغ بميدان آورده كه بفروشد. هنوز هيچ نفروخته بود كه اسب يك سوار پاش خورد بسبد تخم مرغ. نتيحتا بيشتر تخم مرغ ها شكستند.
اسب سوار خيلي نا راحت شد واز روستايي پوزش خوا ست و حاضر شد پول همه آنهارا بپردازد.
اسب سوار از روستايي سوال كرد": "مادر جون چند تا تخم مرغ داشتي؟"
خانم در حواب گفت:
"تعدادشونو نميدو نم اما وقتي آنهارا دوتا دوتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند وقتي سه تا سه تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي چهارتا چهارتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي پنحتا پنحتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي شش تا شش تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, اما وقتيكه هفت تا هفت تا بر ميداشتم هيچي باقي نميموند. اسب سوار حساب كرد و پول تخم مرغاي زن را داد.

سوال كمترين تعداد تخم مرغي كه زن روستايي ميتوانست داشه باشد چندتا بود؟
 
اين چه باشد كه پشت خم دارد
از خمي هر دو سر به هم دارد
وزن او نيست خود به صد مثقال
صد مني را به پشت بر دارد ؟
 
در زمان قديم كه روستاييان محصولات خودشان را بميدان براي فروش مي آ وردند يك زن روستايي يك سبد تخم مرغ بميدان آورده كه بفروشد. هنوز هيچ نفروخته بود كه اسب يك سوار پاش خورد بسبد تخم مرغ. نتيحتا بيشتر تخم مرغ ها شكستند.
اسب سوار خيلي نا راحت شد واز روستايي پوزش خوا ست و حاضر شد پول همه آنهارا بپردازد.
اسب سوار از روستايي سوال كرد": "مادر جون چند تا تخم مرغ داشتي؟"
خانم در حواب گفت:
"تعدادشونو نميدو نم اما وقتي آنهارا دوتا دوتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند وقتي سه تا سه تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي چهارتا چهارتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي پنحتا پنحتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي شش تا شش تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, اما وقتيكه هفت تا هفت تا بر ميداشتم هيچي باقي نميموند. اسب سوار حساب كرد و پول تخم مرغاي زن را داد.

سوال كمترين تعداد تخم مرغي كه زن روستايي ميتوانست داشه باشد چندتا بود؟
91:confused:
 
دکترجون
91روگفتم کار پیرزن زودتر رابیافته.:winksmiley02:
ولی خودمونیم سبدش زیادتخم مرغ جا میشده ها.
سه تا سی...تا+1:confused:
 
در زمان قديم كه روستاييان محصولات خودشان را بميدان براي فروش مي آ وردند يك زن روستايي يك سبد تخم مرغ بميدان آورده كه بفروشد. هنوز هيچ نفروخته بود كه اسب يك سوار پاش خورد بسبد تخم مرغ. نتيحتا بيشتر تخم مرغ ها شكستند.
اسب سوار خيلي نا راحت شد واز روستايي پوزش خوا ست و حاضر شد پول همه آنهارا بپردازد.
اسب سوار از روستايي سوال كرد": "مادر جون چند تا تخم مرغ داشتي؟"
خانم در حواب گفت:
"تعدادشونو نميدو نم اما وقتي آنهارا دوتا دوتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند وقتي سه تا سه تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي چهارتا چهارتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي پنحتا پنحتا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, وقتي شش تا شش تا بر ميداشتم يكي باقي ميموند, اما وقتيكه هفت تا هفت تا بر ميداشتم هيچي باقي نميموند. اسب سوار حساب كرد و پول تخم مرغاي زن را داد.

سوال كمترين تعداد تخم مرغي كه زن روستايي ميتوانست داشه باشد چندتا بود؟

721 تخم مرغ
 
سانی گفتی دیپلمت ریاضیه؟ راهش رو هم به ما بگو؟:blinksmiley:
301کمتره ها.
اون شوالیه روورشکست میکنی .
 
راه ریاضی:
شمابین 4 ,3 و5 ک.م.م رو محاسبه میکنید میشه 60
حالا مضارب 60رو از کوچکترین با 1 جمع میکنی تا به اولین عددی که به 7 قابل تقسیم باشه برسی .:blinksmiley:
 
راه ریاضی:
شمابین 4 ,3 و5 ک.م.م رو محاسبه میکنید میشه 60
حالا مضارب 60رو از کوچکترین با 1 جمع میکنی تا به اولین عددی که به 7 قابل تقسیم باشه برسی .:blinksmiley:

خيلي ممنون از لطفتون...
راه ساده اي بود...
ولي خوب معما چو حل گشت...!:blushsmiley:
 
نمیدونم این بخش قبلا در انجمن وحود داشت یا نه ولی با یک معمای معروف و ساده شروع می کنیم. دوستانی که پاسخ را میدونن بگذارند تا بقیه هم کمی فکر کنند:
شخصی به محضر حضرت علی (ع) آمد و گفت: پدر ما هفده (۱۷) اسب داشته و فوت کرده است و در وصیتش گفته به نسبت یک نهم ؛ یک سوم و یک دوم اسب ها را میان خودتان تقسیم کنید؛ ولی ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم زیرا نمی شود که اسب را بکشیم و به این نسبت ها تقسیم کنیم !!! چه باید کرد؟

نميدونم راهش اينه يا نه...
حضرت علي (ع) اسب خودشون رو هم ميذارن وسط و بين 18 اسب حساب ميكنن...
و به 9 و 6 و 2 اسب تقسيم ميكنن و اسب خودشون هم باقي ميمونه!!
مخرج مشترك هم كه بگيريم عدد 17 در مياد و يك نهم و يك سوم و يك دوم رو كه به مخرج مشترك برسونيم همين 9 و 6 و 2 به دست مياد!!