مصاحبه با بابك محمدي مدير باشگاه سواركاري شهرك سينمايي

mahsa

Member
سايت خبري سيما فيلم: بابك محمدي، مدير باشگاه سواركاري شهرك سينمايي غزالي است. او درگوشه‌اي از اين شهرك با عشق فراوان به حفظ و نگهداري اسب‌ها پرداخته است. ساخت فيلمي درباره اسب و تحقيقات فراوان در اين باره سبب شد با او گفتگويي مفصل انجام دهيم. محمدي مجموعه اي در مورد اسب در حال ساخت دارد كه در آن حضور اسب در سينما ، اسب در ورزش ، اسب در موسيقي ، اسب در طبيعت و ... را در قسمت‌هاي ده دقيقه‌اي به تصوير خواهد كشيد. رشته اصلي محمدي كارگرداني سينما است. او فارغ التحصيل رشته سينما از اتريش و ايتاليا است و در كنار آن حدود30 سال در اتريش دورة اسبدواني ديده است.

روزي كه ميهمان او بوديم، با علاقه و دقت فراوان به سوال‌هاي ما پاسخ داد. اميدواريم اين مصاحبه اطلاعات مفيدي درباره اين مقوله براي شما داشته باشد.

بشر از كجا به فكر سواري گرفتن از اسب افتاد ؟

براي اولين بار دردنيا يك نفر در لرستان به اين فكر افتاد كه مي شود از اسب سواري گرفت. پيش از آن از اسب براي كالسكه استفاده مي شد. بر روي ديوار غار هاي خرم آباد نقاشي هايي از اسب و سوار داريم كه مربوط به پانزده هزار سال پيش است. اما تاريخچه آموزش اسب در دنيا سيصد، چهارصد سال است، سابقه ايراني‌ها در اين زمينه خيلي بيشتر ازساير نقاط دنيا است.

اسب چطور آموزش مي بيند؟

در ابتدا تمام اسبها بايد دوره درساژ ببينند .درساژ يعني تربيت اسب. در اين مرحله عضلات اسب رشد مي كند و اين رشد عضلاني بر رشد فكري اسب تاِِثير مي گذارد. در اين دوره اسب فرمانبرداري را ياد مي گيرد و از حالت وحشيگري خود درمي آيد. چون اگر اسب نخواهد شما نمي توانيد او را رام كنيد.

چگونه مي توانيم اسبي هنرمند داشته باشيم ؟

سواركاري يك هنر است . اسب چندين برابر انسان قدرت دارد و در سواري بايد از شما فرمان ببرد اكثرقوانيني كه در مورد اسب در دنيا وجود دارد از كشورما گرفته شده است.مثلا در كتابهاي با ارزش دنيا درمورد اسب جمله‌هايي از حضرت علي وجود دارد كه توصيه كرده اند بر صورت اسب نزنيد و.... در فرهنگ ما توجه زيادي به تربيت اسب شده است كه در حال حاضر چندان به آن توجه نمي شود، بعد از مرحله درساژ به فراخور حال اسب مي توان از آن استفاده هاي مختلف كرد. ساده ترين مرحله آموزش اسب، دواندن آن است وپس از آن مراحل پيچيده تري است

كه زمان مي برد اما نتايج خوبي دارد چرا كه امروزه اگر اسب و سوار آموزش نديده باشند فجايع زيادي در مقابل دوربين اتفاق مي افتد.

به علت بافت استخواني ، اسب هاي عرب براي حضور در فيلم مناسب تر هستند. اسب هاي ترومپت و يا اسب هاي تركمن را كه در ايران هستند مي توان از سه يا چهارسالگي آموزش داد.

اسب بايد چه مهارت هايي را بياموزد تا براي حضور در يك فيلم آماده شود ؟

اگر اسب خطري را حس كند فكرش مختل مي شود و پيش از هر چيز فرار مي كند. اسب بايد با تمام رنگها و صداهاي موجود در صحنه آشنايي پيدا كند و از همه مهمتر با انسان آشنا شود.چون اسب يك موجود گله اي است و به يك راهنما نياز دارد و در گله هم همين طور است . پس سوار بايد به آن ثابت كند كه اين من هستم كه فرمان مي دهم و در ضمن اسب را نترساند .بايد احترامي بين اين دو به وجود بيايد. زماني كه اين اطمينان حاصل شد، اسب از سوار خود فرمان مي برد.

اسب مي تواند در جنگ بدود، از پله بالا برود، از آتش بپرد، در اتوبان برود، از بين ماشين ها عبور كند، مثل اسب هاي پليس. تمام اين مهارت ها را اسب مي تواند ياد بگيرد؛ اما نمي توان توقع داشت به خودي خود انجام بدهد. بايد به اسب آموزش داد كه مثلاً اين صداي موسيقي است، صداي جنگ است و... .

اسبها بعد از مدتي كه در صحنه فيلم هستند، مثلاً اگر كارگرداني مي گويد كات، مي فهمد كه كار تمام است و يا مي گويند اكشن حركت مي كند و اين بستگي به هوش اسب دارد. در دنيا اسبهايي هستند به نام لپيتسانه كه هر كلمه اي را اگر دوازده بار تكرار كنيد ياد مي گيرند ....

در فيلمبرداري از اسب به چه نكاتي بايد توجه كرد ؟

زاويه تصوير برداري بسيار مهم است. اسب از زاويه هاي معيني زيبا جلوه مي كند و درغير اين صورت جالب نيست . اگر اسب كوتاه باشد و هنر پيشه بلند قد، تصوير خيلي مضحك جلوه مي كند. اينها مسائلي است كه فيلمبرداران ما هنوز نمي دانند چگونه بايد از آن استفاده كنند.

آيا در فيلمهاي ما به آرايش اسب هم توجه مي شود ؟

خيلي كم .يكي از مواردي كه بسيار دلم مي خواست به آن پرداخته شود آموزش گروهي از طراحان لباس دراين زمينه است كه هنوز بي نتيجه مانده است. اسبها در دوران مختلف به شيوه اي خاص آراسته مي شدند و ساز و برگشان متفاوت بوده است. براي نمونه آرايش اسب از يك نمد ساده شروع شده و در طول تاريخ تكامل يافته كه امروزه به شش، هفت نوع مي رسد. در اين باره همه چيز حساب و كتاب دارد مثلاً تعداد بند هايي كه زين و يا آبخوري كه براي اسب در جنگها استفاده مي شود متفاوت است. با اين همه در مورد اسبي كه در فيلم « اسب » بازي مي كند، با كلي خواهش و تمنا به زحمت توانستم يال اسب را كمي بلندتر بگيرم تا زيباتر شود. اسب هايي را كه درفيلمهاي خارجي مي بينيم آرايش و گريم مي شوند تا اثر مثبتي روي بچه ها و تماشاگر بگذارند كه متأسفانه اينجاچه در بين طراحان صحنه و چه دانشجويان، علاقه اي به اين موضوع نشان داده نمي شود.

در استاندارد جهاني يك هنرپيشه مهارت هاي سواركاري را كجا مي آموزد ؟

در مدارس هنرپيشه گي . من ده سال در اين مدارس تدريس كردم. در آنجا هنرپيشه ها دوره هاي مختلفي در زمينه تيراندازي، موتور سواري، سواركاري و... را مي گذرانند؛ چون اگر يك هنرپيشه بدون پاس (گواهينامه سوار كاري) سوار اسب بشود ،تهيه كننده اجازه سواري به او نمي دهد و اگر در اين صورت براي هنرپيشه اتفاقي بيفتد بيمه هزينه اي متقبل نمي‌شود. با داشتن اين پاسپورت هنرپيشه علاوه بر دستمزدش،مبلغي را هم بابت تخصصي كه دارد مي گيرد.

در ايران چقدر از استانداردهاي جهاني در اين زمينه استفاده مي شود ؟

ما در ايران چنين نظمي را نداريم .هنرپيشه همين طوري سوار اسب مي شود و اگر از اسب بيفتد ، بابت آن به او پولي مي دهند و مدتي كار تعطيل مي شود،

يك كارگردان تا چه حد بايد با خصوصيات اسب آشنايي داشته باشد؟

كارگرداني كه قرار است با اسب كار كند بايد مهارت هاي آن را بداند و اگر نمي داند بايد ياد بگيرد . اگر سواري نمي داند حداقل بايد بداند يك سواري زيبا يعني چه و هنرپيشه در مورد اسب چه كارهايي انجام دهد كه اشتباه نباشد. يا كساني را به ياري بگيرد كه هم فيلم را بشناسد و هم اسب را. نه اين كه بگويد : فلان آقا شما كه در آباديتان چندتا اسب داشتي حالا بيا و به من بگو چطور با اين اسب بايد كار كنم. نمي توانيد مثلاً به خاطر يك پلان، از اسب توقع داشته باشيد كه فلان حركت را مدام تكراركند. شما وقتي عادات و خصوصيات اسب را شناختيد، مي توانيد كاري كنيد تا اسب باشما همكاري كند . ضرب المثلي است كه مي گويد:« سوار هميشه بايد جلوتر از گردن اسب فكر كند ،نه به اندازه گردن اسب».يعني شما بايد مثل اسب فكر كنيد اما باهوش تر و زرنگ تر باشيد تا او از شما فرمان ببرد. به خاطر اين است كه در ايران كسي به ساخت فيلم چه در مورد اسب و چه درمورد حيوانات ديگر نمي پردازد.

شما در فيلمي كه ساختيد از اسبي استفاده كرديد كه نقشي دراماتيك دارد. اين اسب از كجا آمد؟

اين اسب يك اسب پير بيست و دوساله روسي است كه به يكي از بزرگان مملكت هديه داده شده بود. ما آن را در همدان پيدا كرديم كه براي استفاده در سرم سازي برده مي شد، گرفتيم و در باشگاه نگهداري كرديم. نژادش براي هزار و هفتصد و سي وپنج ميلادي و ارلوو است؛ ارلوو يكي از اشراف شوروي است كه اين اسبها رادر قرن هفدهم براي حمل كالسكه پرورش مي داد. اين اسب در خيلي از فيلمها فقط به عنوان اسبي كه گذر مي كند بازي كرده است . اما تنها در فيلم «اسب» هست كه نقش اول را به عهده دارد.كه اين فيلم از اين جهت خيلي در خارج از ايران مورد توجه قرار گرفت.

راستي اسب از چه زماني وارد سينماي ما شد؟

اسب از ابتدا در سينماي ايران حضور داشت، منتها به اين صورت كه براي تفريح كنار دريا مي رفتند و اسبي هم سوار مي شدند، يا در فيلمهايي كه در مورد ارتش وعشاير مي ساختند. حضور يك اسب مثل ميز و صندلي و اشياء بود اما خود اسب نقش آنچناني نداشته در حالي كه در ادبيات ما اسب نقش بسيار بزرگي دار د. من تحقيقي سه هزار صفحه اي براي سيما فيلم انجام دادم كه اسب را در زمينه هاي مختلف بررسي مي كند؛ مثل اسب در ادبيات، در مذهب، در موسيقي... اسب در زندگي ما مي تواند تأثيرات مختلفي داشته باشد.

چه نوع تأثيراتي؟

در گذشته از اسب براي برطرف كردن دردهاي عضلاني به عنوان فيزيوتراپي استفاده مي كردند اما امروزه به اين نتيجه رسيده اند كه اسب علاوه برتأثير جسماني مي تواند نقش روان درماني داشته باشد. سوار شدن بر اسب همانند مصرف دارو هنگام افسردگي بر مغز اثر مي گذارد و احساس مثبتي به انسان منتقل مي كند.

پرورش اسب در دنيا چقدر دچار تغيير شده است ؟

در گذشته، بسياري از اسبها در ايران پرورش مي يافتند اما الآن بايد آنها را در جاهاي ديگر پيدا كنيم. مثل اسب دره شوري... ما در ايران نژاد هاي زيادي مثل دره شوري و... داشته ايم كه از بين رفته اند. پرورش يك نژاد جديد خيلي مشكل است. در لشكرآقا محمد خان سي هزار اسب بوده است كه نگهداري آنها كار سختي بوده است. آنها از نژاد اسبهاي كم خوراك بودند كه مسافت زيادي مي توانستند طي كنند.

آيا از اسب جز سوار كاري استفاده ديگري هم مي‌شود؟

در امريكا شهري است كه تمام اهالي آن اسب نگهداري مي كنند حتي كساني كه سواري نمي كنند. چون بر اين عقيده اند اسب بركت به همراه مي آورد.

جايي خواندم كه اسب كاركرد درماني هم دارد؟

پيش از آن كه اسرائيلي ها به اثرات موسيقي بر شير گاوهايشان پي ببرند ، در ايران از زمان كورش چوپان ها براي گوسفندانشان ني مي زدند.... اما در گذشته چيزي تحت عنوان اسب درماني در ايران نداشته ايم. اين نوع توجه به اسب از امريكا شروع شد؛ به گروهي جنايتكار مردم گريز چند اسب دادند و آنها به نگهداري و رسيدگي اسبها مشغول شدند. پس از مدتي محققان مشاهده كردند؛ افرادي كه تا پيش از اين احساسات و دلبستگي نداشتند، در اين فاصله زماني عواطف در آنها رشد كرده است. در گذشته از اسب در جهت فيزيوتراپي استفاده مي كردند اما امروزه به اين نتيجه رسيده اند كه از اسب در در مان افسردگي، نااميدي و ناراحتي هاي روحي نيز مي توان استفاده كرد و مراكزي را به اين امر اختصاص داده اند . به عنوان مثال اگر شما يك دنيا ناراحتي داشته باشيد زماني كه وارد باشگاه شويد و مدتي با اسب سر و كله بزنيد، آرامش پيدا خواهيد كرد.

نژاد اسبهاي ايراني از گذشته تا به امروز چه شده اند ؟

ما امروزه در ايران مثل گذشته به اسب توجه نداريم. مثلاً اسبي كه در نقش رستم ديده مي شود چه از لحاظ عضله و پيچيدگي بدني و چه از لحاظ استفاده از ابزار و يراق با اسبهاي روز اروپا برابري مي كند. اما از آنجا كه به اين مسأله اهميت نمي دهيم، امروزه كشور هايي نظير تركيه كه سابقه سواركاري ندارد حدود دويست هزار مهتر فقط براي اسب هاي مسابقه دارد و يا در دبي كه علوفه خود را از استراليا تأمين مي كند، به نگهداري و پرورش اسب مي پردازند. درحالي كه ايران در گذشته مركز پرورش اسب ايران بوده است. ما زمينهاي زيادي داريم كه براي كشت علوفه مناسب است. ما تازمان شاه عباس صفوي هرساله تعدادي اسب به اروپا صادر مي كرديم. تا سالها بعد از آن كه انگليسي ها هرچه اسب در ايران بود خريدند و با شيوع دادن طاعون اسبي در جنوب، نژاد اسب را در ايران منقرض كردند. به عنوان مثال اسب هولشتاين كه ايراني ها دويست ،سيصد ميليون از اروپا مي خرند اسب ايراني است كه در گذشته براي كشيدن كالسكه به خارج فرستاده مي شده است كه امروزه بهترين اسب مسابقه است. يا اسبچه خزر كه امروزه در كلوپي در ايالت تگزاس نگهداري مي شوند و در حقيقت پدر تمام اسبهاي دنيا هستند، در زمان پهلوي بيست تا از آنها به ملكه ويكتوريا اهداء شد، ده تاي آنها در انگلستان باقي ماند و بقيه براي نسل كشي به استراليا فرستاده شد و ما امروز مركز آن را در تگزاس مي بينيم كه در حقيقت پوني است، با همان خصوصيات اسب اما كوچكتر. ما در گذشته تمام اين هنر ها را داشته ايم اما اكنون به آن توجه نمي شود. در پيش از انقلاب تعداد زيادي اسب با هزينه هاي بالا از اروپا خريداري شد كه همه اسبهاي اخته اي بودند كه قدرت باروري نداشتند و در نتيجه قابل تكثير نبودند . درحقيقت به نژاد اسب ايران تو جه نمي شود. علاوه بر اين، اختلاط نژاد هايي كه درايران صورت گرفت باعث از بين رفتن نژاد اسب ايراني شده است. شما امروز اگر بخواهيد يك اسب ايراني خالص و اصيل داشته باشيد، بايد با قيمتهاي بسياربالا از كشورهاي عربي تهيه كنيد .

در خصوص حضور اسب در سينما آيا منابع مكتوبي وجود دارد؟

مراكزي دريوگسلاوي، هاليوود، ژاپن وجود دارد كه براي افكت هاي ويژه با اسب، كارآموز تربيت مي كند. شناخت اسب به اندازه تاريخ بشر قدمت دارد و پيچيده است و تا با عشق و علاقه به آن نپردازيد ياد نمي گيريد. پس نمي توان در كتاب به دنبال آن گشت. اين مستلزم صرف زمان و حوصله است. بسياري مواقع اسب مي تواند استاد انسان باشد، همان طور كه در فيلم «اسب» به آن اشاره مي شود. اسب جوان براي سوار مسن و اسب پير براي سوار جوان مناسب است. چون رابطه استاد و شاگردي است.

در بخش جلوه هاي ويژه چه استفاده‌هايي از اسب مي‌شود؟

در سينماي ما كارهاي اين چنيني را يا چنان طبيعي انجام مي دهند كه اسب از بين مي رود اما در جايي مثل هاليوود اگر قرار است اسبي در فيلمي حضور داشته باشد حتماً فردي از سوي انجمن حمايت از حيوانات حضور دارد و هر گونه آزار و اذيت اسب پيگرد قانوني دارد. همين طور اگر تماشاگران فيلمي بفهمند كه از حيواني به طور واقعي در صحنه هايي مثل انفجار مين و... استفاده شده و حيوان آسيب ديده است، آن فيلم براي هميشه، بايكوت مي شود. اما در ايران انجمن حمايت از حيوانات نقش آنچناني ندارد. تمام آنچه در دنيا تحت عنوان جلوه هاي ويژه وجود دارد، حقه هاي سينمايي است كه استفاده مي كنند . اما در جاهايي كه هنرمندانش هنرمند نيستند و انجمن حمايت از حيوانات هم چندان نقشي ندارد ،براي راحتي كار مثلاً در صحنه پرتاب از كوه ،واقعاً يك حيوان را پرت مي كنند و اين اشتباهات پيش مي آيد . در اينجا احتمال سوء استفاده از اسب زيادبه چشم مي خورد و اين وحشتناك است .

اسبها با هر انساني به راحتي ارتباط برقرار مي كنند ؟

هيچ اسبي از ابتدا گاز بگير ، لگد بزن و وحشتناك نيست .مگر اسب خاطره اي ناخوشايند داشته باشد .اسبهايي كه در اختيار آدمهاي خوب هستند ،خوش رفتارند و به آنها علاقه مندند . اسبها با محبت وابسته مي شوند ،مثلاً اگر شما هر روز ساعت معيني به ديدن اسبتان برويد و يك روز نرويد ، اسب انتظار مي كشد و اگر برويد و از آن سراغي نگيريد به اسب بر مي خورد. اسبها حتي گريه مي كند و در رفاقت خيلي صادقند.

آيا احساس اسب ماده با اسب نر تفاوت دارد؟

اسبهاي ماده حساس تر هستند اما اسبهاي نر از لحاظ رفاقت، صادق ترند. اسبهاي ماده عاشق مي شوند. با سوارشان احساساتي برخورد مي كنند اما اسبهاي نر در ابتدا مقاومت مي كنند و از راه دوستي با انسان همكاري مي كنند، نه از سر احساسات .در گذشته فقط از اسبهاي نر به خاطر داشتن پاهاي كشيده و عضلات قوي براي مسابقات استفاده مي كردند. در بين ماديان ها آنهايي كه مناسب مسابقه اند، خيلي خوبند و امروزه از ماديان هم در مسابقه استفاده مي شود.

رنگ پوست اسب‌ها هم تفاوتي در آنها به وجود مي‌آورد؟

در دنيا هيچ كره اسب سفيدي وجود ندارد.كره اسب ها همه سياه هستند چون به راحتي استتار شوند واز ديد دشمن مخفي بمانند. اسبهاي سفيد پوستشان از چهار سالگي با لكه هايي شروع به سفيد شدن مي كند. اسبها، سياه رنگها را به رياست گله برمي گزينند . چون در طبيعت به راحتي ديده نمي شود و رنگ تيره از لحاظ امنيتي براي اسبها قابل توجه تر است.

چه چيزي يك اسب را بيشتر از همه خوشحال مي كند؟

راههاي تشويق كردن اسب چند چيز است ؛ دادن قند به اسب .يا آرام به گردن اسب زدن .اگر با او صحبت كنيد تن صدا براي اسب اهميت دارد نه آنچه مي گوييد واگر اجازه بدهيد كه با شما خودش را بخاراند يا هنگامي كه اسب را مي دوانيد اجازه بدهيد كه راه برود، خوشحال مي شود .....اما اسب را به راحتي نمي توان تنبيه كرد و اين نياز به تدبير و توجه خاصي دارد.اسب در همان لحظه بايد متوجه اشتباهش بشود ،نمي توان يك ساعت بعد آن را تنبيه كرد .متوجه نمي شود و علتش را درك نمي كند. اگر اسب به قدرت و برتري خود آگاه شود، ديگر از صاحبش فرمانبري نخواهد داشت.

شما درحال حاضر مدير باشگاه سواركاري شهرك سينمايي هستيد .چطور شد كه اين مكان شكل گرفت؟

تا هفت سال پيش كه قصه هاي شهرك را ساختم وضعيت باشگاه شهرك مناسب نبود. در همان زمان تصميم گرفتيم كه هم فيلمهايمان را در آنجا بسازيم و هم سر و ساماني به وضعيت اسب در سينماي ايران بدهيم. البته تمام اين كارها را به تنهايي آن هم زماني كه از لحاظ بودجه وضعيت مناسبي نداشتم، انجام دادم. هدف من اين بود كه يك مدرسه سواركاري سينمايي در آنجا داشته باشيم و هنرپيشه ها به طور رسمي آموزش ببينند و به آنها مدرك داده شود. همان طور كه مي دانيد افرادي بوده اند كه در سينماي ايران هنگام اسب سواري جان خود را از دست داده اند و بنابراين بايد استفاده از اسب در فيلمهاي مختلف سروسامان بگيرد و بر خريد و فروش و نگهداري اسب نظارت شود. در روايات مذهبي ما به اسب و نگهداري آن بسيار توجه شده است.

هدف من از تأسيس ايستگاه سواركاري اين نبود كه آنجا تعدادي اسب نگهداري كنيم تا اگر فيلمي ساختند از آنها استفاده شود؛ بلكه هدف من بالا بردن فرهنگ سواركاري در سينما، اثر گذاشتن بر ورزش سواركاري در ايران، بود. ايجاد يك نظم كاري مستلزم صرف هزينه توأم با فرهنگ است. بخشهايي از اين باشگاه نيمه تمام رها شده اند. ... با كمي توجه مي توانيم هم از بسياري اتفاقات در اين زمينه جلوگيري كنيم و هم سطح سواركاري را در سينما بالا ببريم .

چرا برنامه سازماندهي شده اي در اين زمينه نداريم ؟

بسياري از اين مسائل بر مي گردد به تعويض رؤساي دست اندركار. البته يك سري از بازيگران فيلم ها و كاركنان صدا و سيما بر اساس علاقه شخصي آمدند و سواركاري ياد گرفتند. ما در آنجا توانستيم با توجه به سطح مالي خودمان يكسري از كارها را به اسبها بياموزيم. البته سطح علمي ما بيشتر از اينها است مثلاً اين روزها پيدا كردن اسب كالسكه مشكل است در حالي كه توانسته ايم در باشگاه يك سري اسبها را آموزش دهيم و نگهداري كنيم. با اين حال از اين اسبها استفاده نمي شود چون تصور كارگردان ايراني در آن سطحي نيست كه بداند در اين فيلمها چطور مي شود از اسب استفاده كرد و سعي مي كند طبق روال گذشته كساني را بر سر كار بياورند كه مدتي با اسب بوده اند. تعدادي اسب مي خرند و از آنها خيلي سطحي استفاده مي كنند در حالي كه شما اگر با فيلمهاي ديگر كشورها مقايسه كنيد مي بينيد كه چقدر از اسب مي توان در فيلم استفاده كرد. همزمان با ساخت باشگاه اسب سواري مهترهايي را هم پرورش داديم تا علاوه بر اسب در امور سينمايي هم اطلاعاتي داشته باشند؛ مثلاً وقتي مي گوييم اين اسب با اين زين راكورد دارد متوجه شود. كه خوشبختانه 6 سال است ما چنين فضايي فراهم كرده ايم.

سرمايه اي كه براي خريد اسبها در پروژه اي هزينه مي شود مي تواند بازگشت داشته باشد. بايد استفاده از اسب در سينما و تلويزيون كمي حالت فرهنگي و منظم به خود بگيرد تا مديران به اين موضوع توجه كنند و قوانيني در اين زمينه وضع نمايند. مثلاً قانوني كه بستن اسبها را درشهرك غزالي درمكاني غير از اصطبل ممنوع كرد، از بسياري مسائل غيربهداشتي و شيوع بيماري جلوگيري كرد. اين سامان دادن وضعيت اسب در شهرك سينمايي قدم مثبتي است كه دراين دوره برداشته شده است. همچنين وضعيت نگهداري حيوانات ديگر در شهرك نيز بايد ساماندهي شود.

آيا در ايران به ساخت فيلم در زمينه اسب توجه ويژه اي شده است ؟

ايران تنها كشوري است كه در زمينه اسب كمتر فيلم مي سازد .توجه به اين مقوله، تنها سرگرمي نيست بلكه اطلاع رساني هم است. امروزه بچه ها دور از طبيعت هستند و فيلم ساختن در مورد طبيعت و حيوانات خيلي لازم و مفيد است . بايد جايي باشد كه اين امكانات در آنجا فراهم باشد كه بتوان از آنها استفاده كرد و اين مستلزم توجه دست اندر كاران است


منبع:سيما فيلم - بابك محمدي مدير باشگاه سواركاري شهرك سينمايي »
 
بالا