مشمشه(بیماری زئونز)

اپيدميولوژي :
پزودومناس مالئي يك انگل اجباري بوده كه بسهولت توسط نور ؛ حرارت و ضد عفوني كننده هاي معمولي از بين ميرود و بنظر نميرسد در يك محيط آلوده بيش از شش هفته باقي بماند . اسبها ؛ قاطرها و الاغها از گونه هاي معمول در گير ميباشند . بيماري در اسب بيشتر بسمت شكل مزمن پيشرفت مينمايد در صورتيكه قاطرها و الاغها بيشتر بشكل حاد بيماري مبتلا ميشوند . حيواناتي كه از تغذيه بدي برخوردارند ويا در محيط نامطلوب نگهداري مي شوند از حساسيت بيشتري برخوردارند . انسان نيز در زمره جانداران حساس به اين عامل عفوني است كه معمولاً بيماري منجر به مرگ مي شود . حيوانات آلوده و يا حامليني كه در ظاهر سالم بوده واز بيماري جان سالم بدر برده اند عمده ترين منابع عفونت بشمار مي آيند . نحوه انتشار آلودگي بدان صورت است كه آسيبها وضايعات ريوي (آبسه مانند ) پاره شده و عامل بيماري بدرون برونشيولها راه يافته وباعث عفوني شدن مجاري تنفسي فوقاني ميگردد كه در نتيجه سبب دفع ارگانيسم از بيني ودهان خواهد شد . انتشار بيماري اغلب از طريق بلع مواد غذائي آلوده با منشا ذكر شده اتفاق مي افتد كه در اين زمينه آبشخورهاي مشترك ( آلوده ) نقش بسزائي خواهند داشت . تماس مستقيم پوست با پوست آلوده و وسايل تيمار ( مانند غشو ) اگر چه مي تواند خطر آفرين باشد ليكن بندرت ايجاد بيماري پيشرونده مينمايد . همچنين انتشار بيماري از طريق استنشاقي نيز ميتواند اتفاق بيافتد اما اين شكل آلودگي احتمالاً تحت شرايط طبيعي نادر مي باشد .
مشمشه هم اكنون از كشورهائي همانند آمريكاي شمالي ريشه كن شده است اما مناطقي از جهان منجمله آسياي صغير ؛ آسيا و آفريقا همچنان آلوده مي باشند .
از آنجا كه اخيراً پرورش و نگهداري اسب بويژه بصورت متراكم در حال رشد مي باشد و جابجائي دامها در اين شرايط بيش از گذشته و به مقاصد مختلف صورت مي پذيرد ؛ بروز و شيوع بيماري مشمشه در اين جمعيتها دور از انتظار نمي باشد . در تحت چنين شرايطي ميزان مرگ ومير بسيار بالا خواهد رفت و در تعداد كمي از حيوانات كه بظاهر بهبود مي يابند ( حاملين ) بيماري ابقاء مي يابد . بندرت ممكن است حيوانات بطور كامل بهبود يابند . گوشتخواراني همانند شير ممكن است با خوردن گوشت آلوده به بيماري مبتلا شوند . همچنين آلودگي در گوسفند و بز نيز ديده شده است .
با وجوديكه انسانها به بيماري خيلي حساس نيستند اما از طريق جراحات پوستي ممكن است به بيماري ؛ بشكل گرانولوماتوز و پيمي مبتلا شوند . مرگ ومير موردي از ميزان بالائي برخوردار است .
بطور كلي اسبدارها كه در ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با اسبها مي باشند و بويژه دامپزشكاني كه بدون دقت عمل لازمه اقدام به كالبد گشائي حيوانات آلوده مينمايند در معرض خطر قرار دارند .
پاتوژنز :
هجوم و حمله جرم اغلب از طريق ديواره روده اتفاق افتاده و در نتيجه آن يا بصورت سپتي سمي ( شكل حاد بيماري ) و يا بصورت باكتريمي ( شكل مزمن بيماري ) اتفاق مي افتد . عامل بيماري همواره در ريه موضعي شده اما پوست ومخاط بيني نيز در زمره مواضع معمول قرار دارند . ساير احشاء نيز ممكن است محل تشكيل ندولهاي تيپيك گردند . علائمي كه در مرحله پاياني بيماري ديده ميشود ؛ عمدتاً مربوط به برونكو پنومونيا بوده ومرگ در موارد تيپيك بيماري بسبب آنوكسي آنوكسيا پيش مي آيد .
يافته هاي با ليني :
در شكل حاد بيماري : تب بالا ؛ سرفه ؛ ريزش بيني همراه با انتشار سريع زخمهائي روي مخاط بيني و همچنين ندولهائي بر روي پوست قسمت تحتاني دستها و يا شكم بروز مي نمايد . مرگ در اثر سپتي سمي ظرف چند روز اتفاق مي افتد .
در شكل مزمن بيماري : در اين حالت از بيماري علائم بستگي به محلهائي قابل پيش بيني كه ضايعات در آنها شكل گرفته اند خواهد داشت . هنگاميكه موضعي شدن اصلي در ريه اتفاق بيافتد سرفه مزمن ؛ تنفس دردناك و خونريزيهاي مكرر از بيني اتفاق خواهد افتاد . اشكال مزمن پوستي و بيني معمولاً با هم اتفاق مي افتند . ضايعات مربوط به بيني بر روي قسمتهاي تحتاني ديواره مياني و قسمت غضروفي مياني ؛ شكل ميگيرند . ضايعات ذكر شده در ابتدا بصورت ندولهائي باقطر 1 سانتيمتر بوده كه بتدريج زخمي شده و ممكن است بيكديگر متصل شوند . در مراحل اوليه ترشحات بيني بصورت سروزي بوده كه ممكن است يك طرفي باشد وبعداً بصورت چركي و نهايتاً بصورت خون آلود تظاهر يابد كه بطور معمول اين وضعيت بيني ؛ توام با بزرگ شدن غدد لنفاوي زير فكي خواهد بود . شكل پوستي بيماري ( سراجه يا farcy ) با ظهور ندولهاي زير جلدي ( بقطر 2-1 سانتيمتر) كه سريعاً زخمي شده و واجد ترشحات چركي برنگ عسل تيره ( قهوه اي ) خواهد شد تشخيص داده ميشود . در بعضي موارد ضايعات ؛ عمقي تر بوده و ترشح از طريق فيستولهاي ايجاد شده خارج مي شود . عروق لنفي بصورت فيبروزي ؛ قطور و شعاعي ؛ از ضايعات خارج شده و با همديگر ارتباط مي يابند . عقده هاي لنفاوي زه كشي كننده ناحيه ؛ در گير شده و ممكن است ترشحات خارجي داشته باشند . محلي كه ميتوان براي ضايعات پوستي پيش بيني كرد قسمت مياني مفصل خرگوشي است اما اين گونه ضايعات در هر قسمت از بدن ميتواند ايجاد شود .
حيوانات در گير با فرم مزمن بيماري معمولاً تا چندين ماه بيمار بوده و مكرراً بهبودي رانشان ميدهند اما عاقبت يااز پادر آمده ويا با يك بهبود ظاهري بعنوان موارد مخفي باقي مي مانند .
يافته هاي كالبد گشائي :
اگرچه هر گونه كالبد گشائي لاشه دام مبتلا به مشمشه بواسطه خطرات احتمالي ممنوع ميباشد ليكن علا ئم بيماري در كالبد گشائي بقرارزير ميباشد :
در شكل حاد بيماري خونريزيهاي پتشي متعددي در تمام اندام مشاهده مي گردد كه توام با برونكو پنموني نزله اي شديد و بزرگي عقده هاي لنفاوي برونشيال مي باشد .
در شكل مزمن بطور معمول ضايعات در ريه ها بشكل ندولهاي ارزني همانند آنچه در سل ارزني ديده ميشود در تمامي بافت ريه پخش و پراكنده مي باشند . ضايعات و زخمها روي مجاري تنفسي فوقاني خصوصاً مخاط بيني وجود داشته و باوسعت كمتري در مخاط لارنكس ؛ ناي و برونشيها ديده مي شود .
ممكن است ندولها و زخمها در پوست ودر زير پوست ( بصورت نسبتاً وسيعي ) وجود داشته باشد .
عقده هاي لنفاوي كه مسئول زه كشي محل در گير هستند معمولاً حاوي كانونهاي چركي و عروق لنفي داراي ضايعات مشابه هستند . كانونهاي نكروتيك هم چنين ممكن است در ديگر اعضاء داخلي نيز وجود داشته باشند . پزودو مناس مالئي و گاهي اوقات اكتينو مايسس پيوژنز ؛ از بافتهاي آلوده جدا شده اند .
تشخيص :
قطعي ترين راه تشخيص هر بيماري جدا سازي عامل بيماري ميباشد . در شكل حاد بيماري مشمشه جداسازي پزودو مناس مالئي از بافتهاي آلوده چندان مشكل نمي باشد . اين باكتري از رشد نسبتاً آهسته و خوبي بر روي اكثر محيطهاي كشت آزمايشگاهي بر خور دار است كه ميتوان سرعت رشد آن را با افزودن گليسرول و خون دفيبرينه اسب به محيط افزايش داد . در صورت استفاده از محيط كشت بلاد آگار بعد از دو روز كلني هائي بشكل مدور ؛ كوچك و برنگ قهوه اي خاكستري ايجاد خواهد شد . پزودومناس مالئي ؛ باكتري گرم منفي ؛ فاقد حركت و از نظر فعاليتهاي بيو شيميائي بسيار ضعيف ميباشد كه همين ويژگيها آن را از پزودومناس پزودومالئي عامل مليوئيدوز تفريق مينمايد . جداسازي جرم از مواردي كه درگير شكلهاي مزمن و مخفي مشمشه ميباشند بسادگي ميسر نبوده و در چنين حالاتي ميبايست از تستهائي همانند تستهاي آلرژيك بمنظور تشخيص بهره جست .
مهمترين و اصلي ترين روش تشخيص بيماري ؛ تست آلرژيك ؛ با تزريق بين جلدي در پلك پائين با مايه مالئين ميباشد . تست ذكر شده از حساسيت و ويژگي نسبتاً بالائي برخوردار است . مايه مالئين مورد استفاده ؛ از پادگني كه از كشت باكتري مشمشه در محيط بويون گليسرينه بدست مي آيد اخذ مي گردد كه تزريق درحيوان سالم بي ضرر بوده ولي در حيوانات آلوده ( راكتور ) سبب تورم و ترشح چرك از گوشه چشم ميگردد .
مقدار مصرف آن 1/0 ميلي ليتر بوده كه از محلول رقيق شده آن با آب فنيكه پنج در هزار كه در اين حالت بنام مالئين فنيكه گفته ميشود استفاده ميگردد .
بمنظور انجام تست بعد از مقيد كردن تك سمي بطريق لواشه زدن لب بالا و يا گوش با يك دست پلك پائين را در بين انگشتان شصت و سبابه ثابت نموده و مشابه تزريق بين جلدي توبركولين تزريق انجام خواهد گرفت .
توجه : بايد توصيه گردد متعاقب تزريق مالئين از هر گونه تمرينهاي آموزشي استرس زا جداً خودداري گردد .
زمان قرائت 48 ساعت پس از تزريق ميباشد هرچند در مواردي ممكن است واكنش مثبت حتي در كمتر از 48 ساعت مشاهده گردد .
تست و قرائت بايد در روز و و در مجاور نور كافي و هواي روشن انجام گيرد و زمان قرائت از 48 ساعت تجاوز ننمايد .
تست به جز در مواقع اضطراري در فضاي سرپوشيده انجام گرفته و دام تا زمان قرائت تحت آن شرايط نگهداري گردد .
كنترل :
متاسفانه اين بيماري واكسن و روش پيشگيري از طريق ايمن سازي ندارد و اهم روشهاي كنترل بيماري عبارتند از :
رعايت شرايط قرنطينه اي كامل و پيشگيري از هر گونه تردد دام . منظور از دام ؛ دامي است كه وضعيت آن از نظر سلامتي دقيقاً مشخص نمي باشد . شايان ذكر است كه هم اكنون تمامي اسبهائي كه توسط كارشناسان سازمان دامپزشكي كشور مورد تست مالئين قرار گرفته اند واجد برگه گواهي سلامت مدت دار مي باشند كه در آن وضعيت سلامتي دام كاملاً مشخص شده است .
انجام تست مالئين بصورت مداوم بفاصله هر 3 هفته تا هنگامي كه جمعيت مورد نظر در 3 تست متوالي هيچگونه موردي از راكسيون مثبت ويا مشكوك نداشته باشد .
جداسازي و اعدام هرچه سريعتر دامهاي رآكتور كه بدين منظوراقدامات بهداشتي زير بايد متعاقب تشخيص دام رآكتور انجام گيرد :
1-وسايل انفرادي و تيمار دام مبتلا بطوركلي سوزانده و معدوم شود .
2-جايگاه اسب با مواد ضد عفوني كننده ( مناسبترين ضد عفوني كننده سود سوز آور مي باشد ) پس از سوزاندن و دفن بهداشتي فضولات و كود ؛ گند زدائي شده و حد اقل بمدت 6 هفته مورد استفاده قرار نگيرد .
3-معدوم نمودن اسب آلوده با توجه به خطرات احتمالي ؛ به گونه اي انجام پذيرد كه تماس با دام به حداقل ممكن برسد .
4-محل دفن لاشه بايستي قبل از معدوم نمودن دام آلوده آماده شده باشد ؛ اين محل بايد بدوراز كانال آب ؛ چشمه ؛ قنات وساير مسيرهاي عمومي باشد .
 
تست مشمشه

روش تست
 

پیوست ها

  • meshemeshe.jpg
    meshemeshe.jpg
    16.1 کیلوبایت · بازدیدها: 127
  • meshemesh2.jpg
    meshemesh2.jpg
    28.2 کیلوبایت · بازدیدها: 11
این روزها به دلیل اظهار نظرهای مختلف مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست و غیره و حتی برخی دامپزشکان که احتمال مرگ ببر وارداتی در باغ وحش بر اثر بیماری مشمشه را مطرح کرده‎اند، بسیاری از مردم به نام این بیماری حساس شده و مایلند بدانند مشمشه یعنی چه؟

در زبان عربی "مشمش" به معنای زردآلو است. از آنجایی که در بیماری مشمشه ، عقده‎های لنفاوی بسته به شکل بیماری در نقاط مختلفی از بدن درگیر می‎شوند و ضمن تورم به دلیل تجمع چرک در آنها ، ترشحات چرکی زردرنگ خواهند داشت این بیماری را با بهره‎گیری از تشبیه به نام مشمشه (زردآلو) نامیده‎اند.

«مشمشه» (GLANDERS) یک بیماری قابل انتقال از حیوان به انسان است که با توجه به سابقه وجود آن در کشورهای همسایه و بخصوص گزارش موارد اخیر طغیان بیماری در بین تک سمی‌ها (الاغ، قاطر، اسب) در کشور عراق و احتمال ورود این حیوانات آلوده به داخل کشور به عنوان یک تهدید جدی برای جمعیت تک سمی‌ها و جمعیت انسانی در کشور مطرح است.

عامل بیماری‌زای مشمشه، یک بیماری عفونی بسیار مسری در بین تک سمی‌ها (اسب، قاطر، الاغ) می‌باشد. عفونت به وسیله باسیل هوازی، اکسیداز مثبت گرم منفی به نام بورخولدریامالئی (Burkholderia-mallei) منتقل می‌گردد که بدون فلاژل و بدون حرکت می‌باشد و نسبت به شرایط محیطی حساس است.

تاریخچه:

بقراط برای اولین بار مشمشه را توضیح داده است و برای سال‌ها به عنوان یک بیماری شغلی در افرادی که با اسب در تماس هستند همچنین دامپزشکان و کارکنان آزمایشگاه‌ها مطرح می‌باشد. عامل مشمشه همراه با سیاه زخم به عنوان سلاح بیولوژیک مدرن از سال 1915 میلادی مورد استفاده قرار گرفته است.

انتشار بیماری:

مشمشه در بسیاری از کشورها پس از انجام اقدامات قرنطینه‌ای و سایر اقدامات کنترلی حذف شده است. از دهه 1940 میلادی تاکنون انتقال مشمشه به انسان در امریکا دیده نشده است. ولی در بین حیوانات اهلی در آفریقا، آسیا، خاورمیانه و مرکز و جنوب آمریکا شایع است. بیماری در گربه‌ها و سگ‌سانانی که از گوشت اسب‌های آلوده تغذیه کرده‌اند اتفاق افتاده است، بعلاوه ترشحات پوستی اسب‌های بیمار بسیار مسری است. مشمشه یکی از بیماری‌های رایج در بین اسب‌ها و سایر تک سمی‌های عراق می‌باشد.

راه‌های انتقال:

بیماری در انسان به دنبال تماس مستقیم با حیوانات آلوده یا تماس با بافت‌های آنها منتقل می‌شود. عامل بیماری از طریق آئروسل همچنین ضایعات پوستی یا مخاط ملتحمه، دهان یا بینی وارد بدن می‌شود. انتقال انسان به انسان نادر است. موارد تک گیر در دامپزشکان، اسب سواران و کارکنان آزمایشگاه اتفاق می‌افتد. دو مورد انتقال جنسی و مواردی در خانواده‌ای که از بیمار مراقبت کرده‌اند گزارش شده است.

تظاهرات بالینی در حیوانات:

به دنبال ورود باکتری در مخاط بینی اسب، تب و زخم‌های نکروتیک و ندول و بدنبال آن ترشحات غلیظ زرد رنگ ایجاد می‌شود. غدد لنفاوی گردن و مدیاستن بزرگ شده و پنومونی با آبسه ندولار و گسترش به اعضاء داخلی موجب بیماری منتشر می‌گردد.

مشمشه جلدی (بیماری فارسی) شامل آبسه جلدی به همراه تشکیل ندول‌های 5/0 تا 5/2 سانتیمتری در مجاری لنفاوی است، با پیشرفت بیماری ندول‌ها زخمی شده و عفونت به شکل چرک زرد غلیظ خارج می‌شود.

تظاهرات بالینی در انسان:

دوره کمون: در اغلب موارد علائم بیماری یک تا 14 روز پس از تماس ظاهر می‌شود، ولی در ابتلا تنفسی ممکن است به کمتر از یک تا دو روز برسد. عامل بیماری احتمال دارد پس از تماس به صورت نهفته برای چندسال باقی بماند و مجدداً فعال و علائم بالینی ظاهر گردد. ثابت شده افراد دیابتیک حساسیت بیشتر به ابتلا و پیشرفت بیماری دارند.

علائم ابتلا به مشمشه با توجه به نحوه آلودگی و راه ورود عامل بیماریزا و محل ابتلاء به اشکال حاد و مزمن در اعضاء مختلف بروز می‌کند. علائم اولیه ممکن است شامل تب، ضعف، درد عضلانی و سردرد و درد قفسه سینه، اشک ریزش شدید چشم‌ها و حساسیت به نور و اسهال باشد.

عفونت‌های موضعی: اگر در روی پوست بریدگی یا خراش وجود داشته باشد، باکتری از طریق آن وارد بدن شده و یک عفونت موضعی با ایجاد زخم در طی یک تا 5 روز ظاهر می‌شود. ممکن است غدد لنفاوی ناحیه‌ای بزرگ شود و یا بر سایر نواحی بدن منتشر گردد. زخم‌های چرکی در مخاط بینی، تراشه، حلق نیز ممکن است مشاهده شود.

ضایعه اغلب به همراه تب، لرز و ضعف می‌باشد. در صورت عدم درمان ندول‌هایی در مجاری لنفاتیک و آبسه‌های چرکی در غدد لنفاوی پس از چند هفته بروز کرده و بیماری گسترش می‌یابد که منجر به آبسه‌های کبد و طحال، پنومونی، آبسه‌های ریوی و آبسه‌های متعدد جلدی و عضلانی می‌گردد. عفونت سیستم اعصاب مرکزی نیز ممکن است اتفاق افتد.

عفونت‌های ریوی: در عفونت‌های ریوی بیماری شدید تب‌دار به همراه پنومونی، برونکوپنومونی، آبسه ریوی، تجمع مایع در پلور و افیوژن پلور، زخم نکروز دهنده در برونش و تراشه، لنفادنوپاتی گردن و مدیاستن ایجاد می‌شود، در صورت عدم درمان معمولاً در طی 10 روز مرگ اتفاق می‌افتد.

عفونت‌های منتشر خون: تظاهرات مانند عفونت‌های منتشر خونی می‌باشد اغلب همراه عفونت‌های موضعی است عفونت‌های منتشر خونی مشمشه، در صورت عدم درمان در طی 7 تا 10 روز معمولاً کشنده است.

عفونت‌های مزمن: اشکال مزمن مشمشه به شکل آبسه‌های متعدد در بازوها و عضلات پاها یا در طحال و کب یا پنومونی مزمن می‌باشد. گاهی در اتوپسی عفونت‌های بدون علامت کشف می‌گردد.

تشخیص آزمایشگاهی: تشخیص قطعی براساس جداکردن بورخولدریامالئی از خون، خلط، ادرار یا ضایعات پوستی می‌باشد، همچنین بوسیله بررسی آنتی‌بادی فلئورسنت مستقیم (DFA) فیکساسیون کمپلمان، آزمایشات آگلوتیناسیون، ELISA یا بوسیله PCR صورت می‌گیرد. تست پوستی مالئین که به طور گسترده برای برنامه کنترل بیماری در حیوانات به کار می‌رود برای انسان کاربرد چندانی ندارد. برای بررسی نمونه‌های بالینی یا آلوده کردن جوندگان در آزمایشگاه تجهیزات و وسایل آزمایشگاه با Biosefety level 3 مورد نیاز است.

پیشگیری:

موارد مشکوک جهت پیشگیری از انتقال انسان به انسان بایستی در بخش ایزوله بستری و احتیاطات استاندارد برای ممانعت از پاشیده شدن یا تماس‌های مستقیم با ضایعات چرکی، خون و ترشحات و سایر وسایل آلوده انجام گیرد. وسایل آلوده به ترشحات و تجهیزات پانسمان بایستی اتوکلاو یا سوزانده شده یا با استفاده از مواد ضدعفونی کننده ضدعفونی شوند. واکسن برای مشمشه وجود ندارد. در کشورهایی که مشمشه در حیوانات آندمیک است برای پیشگیری از بیماری در انسان، شناسایی و حذف جمعیت حیوانات آلوده مهم است. در مراکز بهداشتی درمانی، بیمارستان‌ها، آزمایشگاه ها و ... می‌توان از انتقال بیماری بوسیله اجرای احتیاطات معمول به هنگام برخورد با خون و مایعات بدن پیشگیری کرد. در عفونت‌های آزمایشگاهی ایجاد شده داکسی‌سیکلین جهت پیشگیری موثر بوده است ولی استفاده از آن در موارد تماس ثابت نشده است.

درمان:

چون بیماری مشمشه در انسان نادر است اطلاعات محدودی در مورد درمان آنتی‌بیوتیکی وجود دارد. نشان داده شده که سولفادیازین در حیوانات آزمایشگاهی و انسان مؤثر بوده است، همچنین بورخولدریامالئی معمولاً به تتراسایکلین، سیپروفلوکساسین، استرپتومایسین، نووابیوسین، جنتامایسین، سفتازیدیم و سولفامیدها و یا ترکیبی از ایمی پنم و داکسی سایکلین حساس می‌باشد. مقاومت به کلرامفنیکل نیز گزارش شده است. عود حتی پس از درمان آنتی میکروبیال ممکن است اتفاق افتد.

-حکیم مهر
 
اسبی که به این بیماری مبتلا شده ،قابل دارمان هست؟
یا با عقب نشینی بیماری ،برای همیشه ناقل میماند؟
 
خودتون استادید ولی قابل درمان نیست و باید معدوم سازی و قرنطینه کردن حیوانات مجاور انجام گیرد. احتمال ناقل شدن حیوان برای سالیان سال نیز وجود دارد. الان هم بحث علما سر اینه که حیوانات مشکوک در باغ وحش ارم تهران را بکشند با نه؟
 
LOOL:blinksmiley:
ma mitoonim moshkel gharantine roo hal konim ,ba in nemoone haee ke har sale peida mishe va ma roosh khak mirizim.i
 
1.مرگ ببر وارداتی بعلت مشمشه بوده که از طریق گوشت الاغ های آلوده به این باکتری انتقال یافته! و ببر مذکور به فرم گوارشی اون مبتلا شده! که البته علائم ابتدایی مشاهده شده حال بنا به دلائلی مو شکافی و آزمایش انجام نشده و پی به این بیماری برده نشده!
2. این بیماری در مراحل ابتدائی اگر تشخیص داده شود و به فرم حاد تبدیل نشود قابل درمان است که البته تشخیص آن در مرحله اولیه بسیار سخت است چرا که علائم بالینی تیپیک ندارد.
3. مسئله ای که هست این است که تنها در میان تک سمی ها اسب ها مورد تست مالئین قرار می گیرند و الاغ ها و .... خیر!
4. حل نشدن قرنطینه دوست خوبم به دلالیل س.ی.س و.... می باشد! نبودن جامعه آماری و نداشتن ارتباط جامعه سوار کاری با جامعه دامپزشکی و هزاران مشکل هست که باید از قید این موضوع گذشت!
 
دوست خوبم! بحث علما خیر بحث کله جامعه دامپزشکی و محیط زیست بر حل موضوع و پیدا کردن راه حلی برای آن است.! همانطور که می دونیم این بیماری زئونوز هست و زئونوز به معنی قابل انتقال و یعنی بیماری مشترک بین انسان و داو البته این بیماری در میان حیوانات خانواده های دیگر هم مشترک است و می تواند بقیه حیوانات رو نیز درگیر کنه! بحثی نیست بلکه در زمان قرنطیه اینگونه هست که تمامی حیوانات و حتی کارکنان و افراد مرتبط آزمایش گرفته می شه و افراد و یا دام های مشکوک بنا به تصمیم معدوم می شوند و انهایی که عاری از آلودگی هستند تحت شرایط نگهداری می شن! و در این مدت تمامی سالن ها وسایل و ... ضدعفونی و ایزوله می شود.در مورد دامپزشکان ایرانی هم بنا به تجربه این جانب باید بگم که از دامپزشکان خوب هستند که البته باید حسب این دسته رو از بعضی ها جدا کرد که این بحث بماند. من در گزارشی اعلام کردم که این بحث و احظار نظر های مختلف چیزی جز تضعیف و بروز چنین افکاری در جامعه نسبت به دامچزشکان نخواهد داشت که چنین هم شد.
 
در مورد دامپزشکان ایرانی هم بنا به تجربه این جانب باید بگم که از دامپزشکان خوب هستند که البته باید حسب این دسته رو از بعضی ها جدا کرد که این بحث بماند. من در گزارشی اعلام کردم که این بحث و احظار نظر های مختلف چیزی جز تضعیف و بروز چنین افکاری در جامعه نسبت به دامچزشکان نخواهد داشت که چنین هم شد.

دوست عزیز در تبحر دامپزشکان هیچ شکی نیست. بحث اصلی بر سر این است که چرا به فعالیت دامپزشکان در ایران بها داده نمی شود؟! چرا قانونهایی که در مورد قرنطینه وجود دارد توسط عالی ترین مقامات دامپزشکی به آسانی نادیده گرفته می شود؟! ضمنا بحث جامعه دامپزشکی و محیط زیست کاملا جداست. محیط زیستی که با این گستردگی به طور مداوم و رسمی از خدمات دامپزشکی بهره نمی گیرد، مورد اعتراض است. به نظر من در این گونه قضایا حساب ارگانهایی مانند محیط زیست و جهاد و حتی خود اداره دامپزشکی از حساب دامپزشکان دیگر کاملا جداست. محیط زیست ادعا میکند که در مورد این ببر از متبحرترین اساتید دانشگاهی دامپزشکی بهره گرفته است! رئیس بیمارستان خصوصی دامپزشکی می گوید پس چرا در طول 3 ماه همکاری اساتید داشگاهی!!، با وجود کسالت ببر پی به بیماری وی برده نشد ولی بخش خصوصی با اولین معاینه تشخیص داد ولی فرصت برای نجات ببر وجود نداشت! مدتی بعد یکی از اساتید دانشگاه تهران ادعا می کند که اساتید و دانشگاه در پروژه ببر سیبری کوچکترین همکاری نداشته اند و گرنه به موقع تشخیص داده میشد و حتی نمونه آزمایشات نیز به آزمایشگاه این دانشگاه فرستاده نشده و ادعا می کند که به جهت بستن دروغ توسط محیط زیست به اساتید این دانشگاه شکایتی رسمی تنظیم می کند (پس‏لرزه‎های مرگ ببر وارداتی : واکنش دکتر جمشیدی (رئیس بیمارستان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران) به اظهارات دکتر ملوک‎پور / اصلاً در جریا). مسئله اصلی این است که به احتمال زیاد ببرها در هنگام انتقال به ایران به عمد! آلوده شده بوده اند (مثلا FIV ) و سهل انگاری مسئولین دامپزشکی (دقت کنید مسئولین دامپزشکی و نه کل دامپزشکان ایران!) موجب شده که از این ببر آزمایشی جهت سلامت به عمل نیاید مدتی بعد به علت ضعف سیستم ایمنی، این ببر بر اثر خوردن گوشتهای الاغهای آلوده و احتمالا اسبهای کاسپین لذیذ ایرانی در باغ وحش :blinksmiley: مشمشه گرفته و .... همه میدانند که جهت احیای این ببر محیط زیست هیچ تدبیر درست و حسابی نیندیشیده بوده و هنوز میانکاله آماده نبود و دامپزشکان هم در این پروژه از طرف محیط زیست دعوت به همکاری نداشتند و قرنطینه دامپزشکی هم بدون انجام آزمایشان سلامت و حتی درخواست شناسنامه بهداشتی از روسیه این ببر را تحویل گرفته و باغ وحش ارم نیز گوشتهای آلوده و بدون مجوز بهداشتی به ببرهای سیبری خورانده و... حالا روشن شدن این قضایا چه ضرری به جامعه دامپزشکی می رساند جز اینکه نشان می دهد از دامپزشکان نه در اداره محیط زیست بهره گرفته شده و نه در باغ وحش ارم بر نظارت بهداشتی آنان ارج نهاده شده و نه اداره کل دامپزشکی که خود باید سختگیرانه قوانین را اجرا کند به قوانین خودش پایبند بوده است!

2. این بیماری در مراحل ابتدائی اگر تشخیص داده شود و به فرم حاد تبدیل نشود قابل درمان است که البته تشخیص آن در مرحله اولیه بسیار سخت است چرا که علائم بالینی تیپیک ندارد.
3. مسئله ای که هست این است که تنها در میان تک سمی ها اسب ها مورد تست مالئین قرار می گیرند و الاغ ها و .... خیر!

خیلی از بیماریها در مراحل اولیه قابل درمان هستند حتی سرطان و ایدز در مراحل اولیه قابل درمانند! ولی مسئله اینجاست که در عمل در اغلب مواقع تشخیص صورت نمی گیرد و ما ملزم بر رعایت پروتوکلها هستیم و در مورد مشمشه در ایران قوانین می گوید که باید معدوم سازی انجام گیرد.
در ایران همان اسبها هم در اغلب موارد تست مالئین نمی دهند!
دوست خوبم! بحث علما خیر بحث کله جامعه دامپزشکی و محیط زیست بر حل موضوع و پیدا کردن راه حلی برای آن است.!
مطمئنا بحث اداره کل دامپزشکی و محیط زیست که فرمودید، بر حل موضوع و پیدا کردن راه حلی برای آن نیست! و تنها به دنبال گذر زمان و انداختن توپ به زمین بقیه و سرانجام فراموشی قضیه توسط افکار عمومی می باشند. اگر باور ندارید 3 ماه دیگر وعده ما در همین پست! تا ببینیم که آیا راه حلی برای این مشکل ارائه شده یا اینکه آب از آب تکان نخورده و فراموش شده است.
 

سایه

Member
و افراد و یا دام های مشکوک بنا به تصمیم معدوم می شوند و انهایی که عاری از آلودگی هستند تحت شرایط نگهداری می شن! و در این مدت تمامی سالن ها وسایل و ... ضدعفونی و ایزوله می شود..
حتی افراد مشکوک هم باید معدوم گردند؟:eek:hno-smiley02:
سابقه تاریخی از این قضیه وجود دارد؟
 

s.parizimanesh

Active member
1.مرگ ببر وارداتی بعلت مشمشه بوده که از طریق گوشت الاغ های آلوده به این باکتری انتقال یافته! و ببر مذکور به فرم گوارشی اون مبتلا شده! که البته علائم ابتدایی مشاهده شده حال بنا به دلائلی مو شکافی و آزمایش انجام نشده و پی به این بیماری برده نشده!
2. این بیماری در مراحل ابتدائی اگر تشخیص داده شود و به فرم حاد تبدیل نشود قابل درمان است که البته تشخیص آن در مرحله اولیه بسیار سخت است چرا که علائم بالینی تیپیک ندارد.
3. مسئله ای که هست این است که تنها در میان تک سمی ها اسب ها مورد تست مالئین قرار می گیرند و الاغ ها و .... خیر!
4. حل نشدن قرنطینه دوست خوبم به دلالیل س.ی.س و.... می باشد! نبودن جامعه آماری و نداشتن ارتباط جامعه سوار کاری با جامعه دامپزشکی و هزاران مشکل هست که باید از قید این موضوع گذشت!
دکتر
در اخبار اعلام کرد که این ببرها وقتی از روسیه وارد ایران شدند این مریضی را وارد کردند نمیدونم چقدر این خبر صحیح هست.
اما اون ببری که روسی ها گفته بودند ابستن هست نبوده و یه جورهایی پیچوندند این هم میتونه دلیلی باشه که ببرها مریض وارد ایران شدند.
وحتی اینکه روسیها این بلا را بر سر ما در زمانهای قدیم اوردند همان جریان اسبهای ترکمن.
در هر صورت ما چند ماه پیش واکس به اسبهامان زدیم و هر که نزده توصیه میکنم بزنه ضرر نداره.
نظر شما چیست؟؟؟
 
دوست عزیز در تبحر دامپزشکان هیچ شکی نیست. بحث اصلی بر سر این است که چرا به فعالیت دامپزشکان در ایران بها داده نمی شود؟! چرا قانونهایی که در مورد قرنطینه وجود دارد توسط عالی ترین مقامات دامپزشکی به آسانی نادیده گرفته می شود؟! ضمنا بحث جامعه دامپزشکی و محیط زیست کاملا جداست. محیط زیستی که با این گستردگی به طور مداوم و رسمی از خدمات دامپزشکی بهره نمی گیرد، مورد اعتراض است. به نظر من در این گونه قضایا حساب ارگانهایی مانند محیط زیست و جهاد و حتی خود اداره دامپزشکی از حساب دامپزشکان دیگر کاملا جداست. محیط زیست ادعا میکند که در مورد این ببر از متبحرترین اساتید دانشگاهی دامپزشکی بهره گرفته است! رئیس بیمارستان خصوصی دامپزشکی می گوید پس چرا در طول 3 ماه همکاری اساتید داشگاهی!!، با وجود کسالت ببر پی به بیماری وی برده نشد ولی بخش خصوصی با اولین معاینه تشخیص داد ولی فرصت برای نجات ببر وجود نداشت! مدتی بعد یکی از اساتید دانشگاه تهران ادعا می کند که اساتید و دانشگاه در پروژه ببر سیبری کوچکترین همکاری نداشته اند و گرنه به موقع تشخیص داده میشد و حتی نمونه آزمایشات نیز به آزمایشگاه این دانشگاه فرستاده نشده و ادعا می کند که به جهت بستن دروغ توسط محیط زیست به اساتید این دانشگاه شکایتی رسمی تنظیم می کند (پس‏لرزه‎های مرگ ببر وارداتی : واکنش دکتر جمشیدی (رئیس بیمارستان دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران) به اظهارات دکتر ملوک‎پور / اصلاً در جریا). مسئله اصلی این است که به احتمال زیاد ببرها در هنگام انتقال به ایران به عمد! آلوده شده بوده اند (مثلا FIV ) و سهل انگاری مسئولین دامپزشکی (دقت کنید مسئولین دامپزشکی و نه کل دامپزشکان ایران!) موجب شده که از این ببر آزمایشی جهت سلامت به عمل نیاید مدتی بعد به علت ضعف سیستم ایمنی، این ببر بر اثر خوردن گوشتهای الاغهای آلوده و احتمالا اسبهای کاسپین لذیذ ایرانی در باغ وحش :blinksmiley: مشمشه گرفته و .... همه میدانند که جهت احیای این ببر محیط زیست هیچ تدبیر درست و حسابی نیندیشیده بوده و هنوز میانکاله آماده نبود و دامپزشکان هم در این پروژه از طرف محیط زیست دعوت به همکاری نداشتند و قرنطینه دامپزشکی هم بدون انجام آزمایشان سلامت و حتی درخواست شناسنامه بهداشتی از روسیه این ببر را تحویل گرفته و باغ وحش ارم نیز گوشتهای آلوده و بدون مجوز بهداشتی به ببرهای سیبری خورانده و... حالا روشن شدن این قضایا چه ضرری به جامعه دامپزشکی می رساند جز اینکه نشان می دهد از دامپزشکان نه در اداره محیط زیست بهره گرفته شده و نه در باغ وحش ارم بر نظارت بهداشتی آنان ارج نهاده شده و نه اداره کل دامپزشکی که خود باید سختگیرانه قوانین را اجرا کند به قوانین خودش پایبند بوده است.
1. باز ما یک تایپیک نوشیم مورد هجوم و حملات قرار گرفتیم!::smilingsmiley:
2. در این بحث با شما موافقم! چون پروانه و نظام و .. رو دوست دارم و فعلاً نیاز دارم نمی گم که اونهایی که سر کارنند واقعاً سرکارند! و اینکه در این جامعه هیچ چیز و هیچ کس جای خودش نیست! و بقول شریعتی اسب را به گاری می بندند و خر را به کالسکه! اینجا هیچ چیز با نظم و برنامه نیست! و کار دوستان فقط نطق کردن است و بست!
 
خیلی از بیماریها در مراحل اولیه قابل درمان هستند حتی سرطان و ایدز در مراحل اولیه قابل درمانند! ولی مسئله اینجاست که در عمل در اغلب مواقع تشخیص صورت نمی گیرد و ما ملزم بر رعایت پروتوکلها هستیم و در مورد مشمشه در ایران قوانین می گوید که باید معدوم سازی انجام گیرد.
در ایران همان اسبها هم در اغلب موارد تست مالئین نمی دهند!

- آقای صادقی بنده هم گفتم! درمان می شه بشرطی که تشخیص داده شه و چون علائم بالینی مشخص و قابل تشخیص و تفکیکی نداره درمان نیز میسر نیست! مگر با دقت ظرافت و چکاب ماه به ماه یا 15 روز که دامپزشکان در تمام دنیا توصیه می کنند و تمام مالکین انجام می دند اما اینجا تا پیشنهاد به صاحب دام می کنی فکر می کنی می خوایی جیبشو ببری! در مورد مشمشه هم می گه قرنطینه بعد از تایید و مثبت بودن نتیجه آزمایشات بله معدوم که بنده هم این رو گفتم و شما هم صحه گذاشتید بر این مطلب!

مطمئنا بحث اداره کل دامپزشکی و محیط زیست که فرمودید، بر حل موضوع و پیدا کردن راه حلی برای آن نیست! و تنها به دنبال گذر زمان و انداختن توپ به زمین بقیه و سرانجام فراموشی قضیه توسط افکار عمومی می باشند. اگر باور ندارید 3 ماه دیگر وعده ما در همین پست! تا ببینیم که آیا راه حلی برای این مشکل ارائه شده یا اینکه آب از آب تکان نخورده و فراموش شده است.

بحث جامعه و نهاد های سیاسی که شما دم از اون می زنید و بحث محافل و خبرگزاری هاست خیر! بلکه بنده معتقدم هیچکاری ننموده اند جز بماند! بحث درونی و وظیفه ذاتی و قانونی یک دامپزشک! این موضوع فرصت خوبی برای برخی از افراد بود تا از آن برای خود نهایت بهره را ببرند! و سیاست فعلی بر آن است تا هر مشکلی که پیش میاد انقدر بپیچه تا مردم بی خیال شن! مثل سقوط هواپیماها که هنوز معلوم نشده اون اولیه چی شد که سقوط کرد! این ببر ها به سرنوشت همون ها دچار می شه! حالا شاید یه آزمایشگاه بگه fiv یه آزمایشگاه بگه مشمشه که اینهم جالب هست! به هر حال وضع مملکت این است که هست
 
دکتر
در اخبار اعلام کرد که این ببرها وقتی از روسیه وارد ایران شدند این مریضی را وارد کردند نمیدونم چقدر این خبر صحیح هست.
اما اون ببری که روسی ها گفته بودند ابستن هست نبوده و یه جورهایی پیچوندند این هم میتونه دلیلی باشه که ببرها مریض وارد ایران شدند.
وحتی اینکه روسیها این بلا را بر سر ما در زمانهای قدیم اوردند همان جریان اسبهای ترکمن.
در هر صورت ما چند ماه پیش واکس به اسبهامان زدیم و هر که نزده توصیه میکنم بزنه ضرر نداره.
نظر شما چیست؟؟؟

دوست خوبم! شبکه دامپزشکی هر استان موظف است تک سمی ها(البته منظور از دیدگاه اونها فقط اسب ها) مورد تست مالئین قرار بده! که قرائت نتیجه اون در مورد مشمشه هست و در روز قرائت اون واکسن کزاز و شاربن زده خواهد شد!
.... در مورد اینکه برخی از اسب ها تست نمی شن هم کوتاهی از سوی سازمان هست و هم گاهی شیطنت مالکین!
 
دوست عزیز من آخر متوجه نشدم مشکل مطلبی که مطرح کردیم کجاست؟! چرا از مطرح شدن بحث بر سر این بیماری ناراحت شدید؟ فرمودید:
من در گزارشی اعلام کردم که این بحث و احظار نظر های مختلف چیزی جز تضعیف و بروز چنین افکاری در جامعه نسبت به دامچزشکان نخواهد داشت که چنین هم شد.
در صورتی که اتفاقا بحث بر سر این مطلب اهمیت کار دامپرشکی را نشان می دهد و اینکه در این شرایط سایر ارگانها سعی بر این دارند که تقصیر را بر گردن اداره دامپزشکی بیندازند و دامپزشکی هم متاسفانه سکوت کرده است: انتقاد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از سازمان دامپزشکی / سازمان دامپزشکی باید درباره غذای آلوده توزیع شده در باغ وحش تهران پاسخگو باشد!
حالا من متوجه نمی شوم که چرا اصرار دارید روی این موضوعات بحث نشود!! آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
 
Dr shahbazi aziz
man ham dorost motvaje nemisham ,chera nabayad darbare in ofonat ha bahs kard?i
ma omre moon ro darim baraie in ..... ha talaf mikonim.
in esmesh eshtebah nist.i
 
من در گزارشی اعلام کردم که این بحث و احظار نظر های مختلف چیزی جز تضعیف و بروز چنین افکاری در جامعه نسبت به دامپزشکان نخواهد داشت که چنین هم شد.

بنده این جمله رو نامفهوم انگار بیان کردم !
دوست خوبم! بنده هم معتقدم که وظیفه دامپزشک و وپیفه هر شخص در محیط احتماعی مباحثه و اظهار نظر و مشورت تا رسیدن به یک جمع بندی نهایی است!
اما این حرف بنده در زمان ابتدای و بدو ماجرای کشته شدن ببر یود! آقای صادقی که ماشاله کلیه اخبار رو به خصوص از حکیم مهر پی گیرند! می دونند! یکی از دکتر های عزیز می گفت FIv هست یکی از دوستان می گفت مشمشه است یکی می گفت ایدزه یکی می گفت سالمونلا است! بعد جالب اینجاست که هیچکدوم صبر نکردند و تاکید بر اینکه حواب آزمایش بیاد بررسی های لازم انجام بشه تا به یک جمع بندی برسیم و اینکه علائم مشابه کدام بیماری است هرکسی از راهی می رسید یک نظر می داد بنده هم در این مورد خطاب به همکارن گفتم دوستان این بحث ها و این اظهار نظر های سطحی جز ضعف و ... اثر دیگری در پی نخواهد داشت! این عرصه زمینه ای شد برای دوستانی که بگویند ماهم هستیم! اما واقعیت این هست تازه اظهار های هم دیگرو هم نقد می کردند! و حال توپ رو تو زمین هم می اندازند! به هر حال واقعیت این هست که ببر مرد مقصر هم بی شک هر دو نهاد و مسئولین مربوطه هستند کم و یا زیاد ! بنده با این بحث و یا گریه بر سر گور خالی مخالفم و نه با بحث های سازنده! ببنید همین الان ما دنبال مقصریم نه راه حل! شیر ها رو کشتیم! سگ و روباه، گرگ و یا لاشه ها آلوده ای که گربه های باغ وحش از اونها تناول نمودند چی؟! این ها همش یک مسئله است!
دوست خوبم آقای صادقی بنا به شخصیتی که دارم به حضورتون عارضم که در بدترین مواضع هم ناراحت و دلگیر نخواهم شد! خیالتون راحت! اما فکر کنم ضعف از بنده بوده که نتونستم معنا و مفهوم جملاتم رو به عرض برسونم!
 
من در گزارشی اعلام کردم که این بحث و احظار نظر های مختلف چیزی جز تضعیف و بروز چنین افکاری در جامعه نسبت به دامپزشکان نخواهد داشت که چنین هم شد.


اما این حرف بنده در زمان ابتدای و بدو ماجرای کشته شدن ببر یود!

1- دوست عزیز ما زمانی بحث مشمشه را مطرح کردیم و شما وقتی به مطرح شدن بحث مشمشه اعتراض کردی!! که رسما علت مرگ ببر مشمشه اعلام شده بود! (به پست خودتون در تاریخ 15/1/2011 توجه کنید! در صورتی که در تاریخ 17 دی علت مرگ ببر مشمشه اعلام شد: اینجا)
2- هنوز هم به دلایل مسایلی که خودتون می دانید هیچ دامپزشکی 100 درصد نمی تواند علت واقعی مرگ ببر را بیان بکند و فقط شک به مشمشه داشتند که جهت استحضار عمومی اظهار داشتند ازمایشکاه معتمد هم تایید کرده!! در صورتی که شاید واقعا قبل از انتقال به ایران توسط روسها به fiv آلوده شده باشد و ضعف سیستم ایمنی منجر به تسهیل در بروز مشمشه شده باشد
3- تعدادی از شیرها را کشتند قبل از اینکه مشمشه آنها توسط موسسه رازی مثبت ارزیابی شود!! ضمن اینکه معدوم سازی سریع در مورد تک سمیان صدق می کند و در مورد سایر حیوانات با ارزش اگر حیوانی مبتلا به بیماری مشمشه شود نخست باید قرنطینه و مورد درمان قرار گیرد و اگر درمان موثر نبود آنگاه معدوم شود.
4- اظهار نظرهای مختلف در مورد هر موضوعی طبیعی است. نمی توان از همان ابتدا سکوت اختیار کرد تا نتیجه آزمایشگاه معتمد! بگوید فلان و بعد قبول کنیم. مساله سر این است که حتی اگر این ببر نمرده بود. سازمان دامپزشکی به مسئولیت خودش که قرنطینه و انجام تستهای لازم بود عمل نکرد و در موقع بحران هیچ مدرک مستندی نتوانست ارائه دهد و سکوت کرد! سازمان محیط زیست رسما از سازمان دامپزشکی در این پروژه کمک نخواست و اهمیتی به نظارت دامپزشکان نداد و ببر را به امان خدا در باغ وحش ارم رها کرد! باغ وحش ارم هم بدون نظارت دامپزشکی گوشت آلوده داد و آنچه نباید پیش آمد! و نتیجه کار این ارگانها این است که ما هنوز نتوانستیم بعد از گذشت بیست و هشت سال مشکل قرنطینه اسب را حل کنیم و اسب‌های ما نمی‌توانند صادر شوند و به میادین جهانی راه ندارند و با پیش آمدن این قضیه و مطرح شدن آن در رسانه های خارجی مشکل قرنطینه ایران برای اسبها خیلی خیلی سخت تر هم شد و دلیلی برای ادعای خارجی ها شد. حالا شما می گویید باید سکوت می کردیم تا ببینیم علت اصلی بیماری چیست بعد نظر بدهیم در صورتی که حتی اگر ببر بر اثر کهولت سن هم مرده بود! نحوه عملکرد این ارگانها که برای اذهان عمومی فاش شده بود، محل اعتراض بود هرچند ما صبر دادیم تا نتیجه مشخص شود بعد تاپیک زدیم ولی باز هم شما گفتید این اظهارنظرها فلان است!!
5- بنده بنا به حرفه ام در مورد پزشکی می دانم ولی مطمئنا در دامپزشکی هم چنین است که در برخورد و پیشگیری بیماریها، پروتوکلها و قوانین مهم است و نتیجه امر، حداقل، قابل گیر دادن نیست! یعنی اگر دامپزشکی و محیط زیست و باغ وحش قوانین جاری و نظارتها را اعمال می کردند اگر تمام حیوانات تهران هم مشمشه می گرفتند کسی نمی توانست به آنها اعتراض کند ولی اهمال در قوانین حتی در یک مورد مثل همین ببر سیبری وقتی فاش شود دهان همه دنیا را بر روی ما باز می کند!!
 
رئیس فدراسیون سوارکاری هم به سازمان دامپزشکی تاخت! / در مرحله آخر باید محیط زیست جوابگو باشد

رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی با تاکید بر این‌که ابتلا به مشمشه تا دو روز پیش توسط موسسه تحقیقات رازی تایید نشده بود، گفت: اگر معدوم کردن شیرها پیش از تایید نهایی موسسه رازی باشد موضوع در کانون توجه مردم و جهانیان قرار می‌گیرد و تبعات سوئی به دنبال دارد.

محمدرضا تابش در واکنش به معدوم کردن 9 قلاده شیر در باغ وحش تهران گفت: اگر حیوانی مبتلا به بیماری مشمشه شود نخست باید قرنطینه و مورد درمان قرار گیرد و اگر درمان موثر نبود معدوم شود.

وی ادامه داد: تشخیص بیماری مشمشه در ایران که شاید از نظر تخصصی مقداری مشکل باشد به این نحو است که آنتی ژن مشمشه را به پلک چشم حیوانی که مشکوک است تزریق می‌کنند اگر بعد از 48 ساعت عوارض بیماری مشمشه نمایان شد مشخص می‌شود که حیوان مبتلا به مشمشه است.

تابش ادامه داد: بیماری مشمشه در اسب حساسیت‌هایی دارد، به این دلیل حیوان پیش از قرنطینه و درمان معدوم می‌شود اما در حیوانات دیگر همان‌طور که گفته شد نخست باید حیوان را قرنطینه و مورد درمان قرار دهند اگر بهبود حاصل نشد سپس معدوم کنند اما تا آنجایی که اطلاع دارم موسسه رازی که مرجع تشخیص این بیماری است تا دو روز پیش هنوز ابتلای شیرهای باغ‌وحش تهران به مشمشه را تایید نکرده بود.

به گفته نماینده اردکان در خانه ملت، بر اساس اطلاعات 9 قلاده از این شیرها معدوم شده و ظاهرا همین سرنوشت در انتظار چند قلاده دیگر هم هست، اگر ابتلای شیرها به بیماری مشمشه هنوز توسط موسسه تحقیقات رازی تایید نشده باشد معدوم کردن آنها واقعا فاجعه است و حتما باید در وهله اول مسوولین باغ‌وحش، در مرتبه بعدی دامپزشکی و در مرحله آخر سازمان محیط زیست به دلیل ببری که از بین رفت پاسخگو باشند.

وی تاکید کرد: این حادثه باید در اسرع وقت پیگیری شود؛ چراکه این موضوع باز هم ایران را در کانون توجهی قرار می‌دهد که به واسطه آن اعلام کنند حیوانات ایران مبتلا به بیماری مشمشه هستند و این در قرنطینه دامی ما بسیار موثر خواهد بود.

رییس فدراسیون سوارکاری ادامه داد: متاسفانه این اتفاق در گذشته هم رخ داده است، اسب‌هایی که در دوران جنگ‌ تحمیلی از عراق وارد ایران شد مبتلا به مشمشه بودند، این موضوع رسانه‌ای شد و ما هنوز نتوانستیم بعد از گذشت بیست و هشت سال قرنطینه اسب را حل کنیم و اسب‌های ما نمی‌توانند صادر شوند و به میادین جهانی راه ندارند، حال چطور می‌توانیم تبعات سوء این مساله را که در کانون توجه قرار گرفته و رسانه‌ای هم شده، جبران کنیم.

به گفته رییس فراکسیون محیط زیست، معدوم کردن شیرها مساله بسیار حائز اهمیتی است که باید مورد توجه مسوولان امر قرار گیرد، اطلاع‌رسانی شفاف و برخورد تخصصی با موضوعات علمی ظرافت‌هایی دارد که نیازمند تدابیر خاص است، این سوءتدبیرها باعث می‌شود که فرصت‌های زیادی از دست برود و به وجهه ایران در افکار عمومی چه داخلی و چه خارجی خدشه وارد شود.

تابش تاکید کرد: بهتر بود خیلی مدبرانه‌تر نسبت به این قضیه عمل می‌شد، هم‌اکنون انتظار داریم دست‌اندرکان امر به طور شفاف و بر مبنای تخصصی و علمی و فنی افکار عمومی را توجیه کنند و اگر تصمیمات اتخاذ شده مسوولان مبتنی بر مبانی علمی و تخصص باشد همه از آنها حمایت می‌کنند و اگر هم نباشد باید جوابگو باشند و به افکار عمومی توضیح دهند و از آنها عذرخواهی کنند.

عضو فراکسیون محیط زیست در خاتمه خاطرنشان کرد: هم‌اکنون در حال جمع‌آوری اطلاعات هستیم اگر اهمالی در کار باشد حتما در فراکسیون بررسی می‌کنیم.
-حکیم مهر