مارال آت

atila

Member
داستان اسب پیر را خواندم و اندوهگین به یاد اسبی زیبا به نام مارال آت (اسب مارال) افتادم این اسب عبداله خان ایل بیگی ایل محمدخانلو بود که بعد از اعدام عبداله خان توسط حزب توده در سال 25 اسب زیبایش توسط فرزندانشان مراقبت شد . به گفته بزرگان این اسب یک نابغه بود که بارها با ذکاوتش جان سوارش را نجات داده بود . روزی که این اسب می خواست دنیایش را عوض کند ایل در ییلاق بود مارال آت از صبح زود بیقراری میکرد تا اینکه اسب را در مرتع رها کردند تا بگردد اسب با تمام نیرویش تمامی ییلاق را به تاخت می رفت تا اینکه بعد از آخرین ملاقاتش از ییلاق مرزلو و تمامی محل هایی که روزگارانی را تاخته بود به خانه برگشته و سرش را بر آستانه در ورودی گذاشته و ...
 
بالا