شیخ عثمان نقشبندیه

OJANG

Member
دور ترین دوری دوری دلهاستا
ز بزرگان کردستان که اسبی زیبا به شاه پیشکش نمود که مشکی چهار قلم سفید بود
این اسب در همدان نگه داری میشد که توسط تیمسار فوزی از همدان جهت کشش با مادیان بری متعلق به پدر مرحوم بنده به کرمانشاه آورده شد و در کرمانشاه کره هایی از آن گرفته شد
بعد از انقلاب این نریان بعد از چند دست به صدا و سیما رسید و در چند فیلم هم حضور داشت.
 

afrasyab

Member
شیخ عثمان سراج الدین از عارفان کرد و پیران نقشبندیه است.

شیخ عثمان ملقب به سراج الدّین نخسین جانشین مولانا خالد شهرزوری،در مناطق کردستان است که به سال ۱۱۹۵ در قریه «ته‌ویلی»(تویلی/تویله) در بخش حلبچه از استان سلیمانیه متولّد شد. پدرش خالد بن عبدالله بن سیّد محمّد بن سیّد درویش بن سیّد مشرف بن سیّد جمعه بن سیّد طاهر از سادات حسینی است.

سید طاهر از تیرهٔ سادات نعیمی است که در کوهستان «حمرین» در حوالی بغداد سکونت داشته‌است و بعدها به اورامان کوچ کرده و در قریهٔ «ته‌ویلی» ماندگار شده‌است.

مادر شیخ عثمان «حلیمه» نام داشته و دختر فقیه ابوبکر ته ویله‌ئی مشهور به «فقی هَیْ بکر(فقیه ابوبکر)» نوادهٔ فقیه احمد غزائی بغدادی بوده که از فرزندان شیخ زکریای کاکو زکریائی است و نسبشان به ابوالحسن شاذلی می‌رسد و از سادات حسنی است. فقیه احمد نیز در کودکی برای تحصیل بغداد را پشت سر نهاده و رهسپار کردستان شده و سرانجام در ته‌ویلی ماندگار می‌شود و در همانجا تشکیل خانواده می‌دهد.

شیخ عثمان از همان آغاز کودکی آثار هوش و ذکاوت از سیمایش آشکار بوده و در کودکی به تحصیلات مقدماتی و فراگرفتن قرآن و بعضی از کتابهای دینی می‌پردازد و آن را در نواحی «بیاره» و «خرپانی» و «خرمال» و سلیمانیه ادامه می‌دهد. سپس به بغداد رفته، چهار سال در مسجد غوث‌الاعظم (شیخ عبدالقادر گیلانی) اقامت می‌گزیند و به آموختن صرف و نحو و منطق و کلام و دیگر علوم ادبی متداول آن زمان می‌پردازد. در همین خانقاه بوده‌است که از حسن اتفاق با مولانا خالد شهرزوری نقشبندی آشنا شده به سلک مریدان او می‌پیوندد و همچون یار غار، ندیم این پیر طریقت و عارف روشن ضمیر می‌گردد و در سفرهای مولانا به اطراف سلیمانیه و اورامان و چشمه‌سارهای زیبای «سرچنار» و حلبچه و خرمال و شهرزور همراه وی بوده‌است. و هنگامی که مولانا خالد در آخرین باری که بغداد را ترک نموده و از آنجا به شام مهاجرت می‌نماید، شیخ عثمان را که اجازهٔ ارشاد یافته به عنوان خلیفه و جانشین خویش روانهٔ کردستان می‌گرداند، شیخ عثمان به اورامان باز می‌گردد و بجز دوسالی را که در سلیمانیه به سر می‌برد، بقیهٔ اوقات را گاه در «بیاره» و گاهی در ته ویلی اقامت می‌کرده‌است، به سال ۱۲۷۲ در ته ویلی خانقاهی ساخته ودر همانجا ماندگار شده به امر ارشاد می‌پردازد و خانقاهش محفل انس عارفان و یاران اهل طریقت می‌گردد و عرفا و علما و ادبای بسیاری در آنجا تربیت می‌شوند.

شیخ پس از سالها ارشاد و ترویج شریعت و طریقت چون رفته رفته در خویش رنج بیماری و زمین گیری را حس می‌کند، امور ارشاد و رهبری را به فرزندان شایستهٔ خویش می‌سپارد و سرانجام در شب سه‌شنبه سیزدهم شوّال سنهٔ ۱۲۸۳ هجری در سن ۸۸ سالگی به جوار رحمت حق می‌پیوندد و در سایهٔ درختان سرسبز ته‌ویلی به خاک سپرده می‌شود. ملا حامد کاتب‌الاسرار بیسارانی قصیده‌ای رسا در سوگ وی ساخته که دو بیت مقطع آن چنین است:


« در فکر شدم کایا تاریخ چه بنویسم

ناگاه خرد گفتا: «قطب ره ارشاد» است

تاریخ ظهورش نیز چون «مظهر کل» باشد

پس سن شریف او هشت از پس هشتاد است
 

afrasyab

Member
اینم چند تا از عکس های شیخ
ایشان پرورش دهنده اسب کورد بوده که اسبهای منسوب به ایشان به کره های شیخ عثمان معروف بوده که وجوه تمایزی با سایر تیره های اسب کرد داشتند
 

پیوست ها

  • aaa-(10)_2e1f7c.jpg
    aaa-(10)_2e1f7c.jpg
    40.2 کیلوبایت · بازدیدها: 29
  • aaa-(11)_2f82fb.jpg
    aaa-(11)_2f82fb.jpg
    40.8 کیلوبایت · بازدیدها: 28
  • aaa-(22)_2a4799.jpg
    aaa-(22)_2a4799.jpg
    49.4 کیلوبایت · بازدیدها: 32
  • aaa-(25)_2b6914.jpg
    aaa-(25)_2b6914.jpg
    29.8 کیلوبایت · بازدیدها: 21

s.parizimanesh

Active member
سالهای پیش یکی از نریان هایی که متعلق به اسبان ایشان بوده به دست اقای بهرام برکتی پور در اصفهان امد
نمیدانم ازش کره گرفته یانه.
اسبی از اسبهای ایشان اونجا وجود داره یا نه؟؟؟
 

fares

New member

fares

New member
اسم صحيح ايشان چنين است:
شيخ محمد عثمان نقشبندي ملقب به سراج الدين دوم.
 

fares

New member
شيخ محمّدعثمان سراج‌الدّين ثاني، قدّس سرّه



شيخ محمد عثمان سراج‌الدّين ثاني از مشهورترين مرشدان معاصر نقشبندی فرزند شيخ علاءالدّين است. وی در سال 1314 هجری قمری مطابق با سال 1275 شمسی و 1896 ميلادی در صفی آباد جوانرود کرمانشاه از عفيفه زنی به اسم «نوريجان خانم» که دختر «حاج شيخ محمّد صادق وزيری سروآباد ملقب به نايب الحکومت» بود متولد شد.

از همان سنين کودکی به همراه برادرش مولانا خالد به تحصيل علوم دينی پرداخت و از پنج سالگی در حلقۀ ختم صوفيان نيز حاضر بود. ادبيات عرب و فارسی را در مدارس دينی بياره و دُرود شريف آموخت و قرائت قرآن را از قاری مشهور مصری، شيخ مصطفی اسماعيل و تفسير قرآن را از علامه سيد حسين طاربوغی ساوجبلاغی فرا گرفت. از اساتيد بنام و مشهور شيخ می‌توان به ملا عبدالکريم خانه شوری اشاره كرد.

شيخ محمّدعثمان، در عرفان، بيشتر تحت نظر والد عارف خويش بوده، اما چنانکه خود گفته است، شيخ حسام‌الدّين هم به او نظری داشته و شيخ، بودن خود را در يک ماه رمضان با حسام الدين، از بهترين اوقات عمرخود دانسته است.

شيخ پس از اتمام دوران تحصيل، به دستور والد ماجد خويش حضرت شيخ علاءالدين نقشبندی، قدس سرّه، به ادارۀ امور خانقاه‌ها مشغول شد. تا اينکه شيخ علاءالدين بعلت ناتوانی و کسالت، در سال 1332شمسی او را به بياره شريف باز خواند. پس از مدتی شيخ علاءالدّين در روز يکشنبه 15 رجب سال 1372 قمري دار فانی را وداع گفت و بنابر وصيت ايشان، شيخ محمّدعثمان سراج‌الدّين بر مسند ارشاد نشست.

در سال 1378 هجری قمری مطابق 1337 هجری شمسی و 1958 ميلادی به علت آشفتگی اوضاع سياسی عراق، شيخ دوباره به دُرود ايران باز گشت و تا سال 1400 هجری قمری در کمال محبوبيت به ارشاد و راهنمائی مردم پرداخت. شيخ محمّدعثمان در اين مدت، مسافرت‌های متعددی به اطراف داشت که يکی از آنها، سفر پرخير و برکت ايشان در پائيز سال 1356 هجری شمسی به طوالش و ترکمان صحرا و ديدار وی از مريدان و دلباختگانش بود.

پس از انقلاب اسلامی ايران و به سبب آشفتگی مرزهای غربی کشور شيخ در سال 1358 هجری شمسی دوباره به بياره بازگشت. با شروع جنگ ايران و عراق، به بغداد و سپس به عمان نقل مکان کرد. مدتی مهمان اردن هاشمی بود. سپس به استانبول ترکيه هجرت کرده و تا زمان رحلت، همانجا مشغول ارشاد و راهنمائی مردم شد. وی، در ايام عمر، چند بار توفيق سفر حجاز و ادای فريضۀ حج را نيز يافته است.

شيخ محمّدعثمان سراج‌الدّين ثانی، سرانجام پس از عمری طولانی در راه ارشاد و تربيت مريدان، در نخستين ساعات بامداد روز پنجشنبه 21 رمضان المبارک سال 1417 هجری قمری مطابق11بهمن 1375 و 31 ژانويه 1997 ميلادی در کمال آرامش جان به جان آفرين تسليم کرده و دار فانی را وداع گفت. وفات او ضايعه‌ای جبران ناپذير و حادثه‌ای دردناک در قلبهای مشتاقان و مريدان و علاقمندان وی بود. روحش شاد و يادش گرامی باد! شاعران بسياري در كشورهاي مختلف و زبانهاي گوناگون در سوگ شيخ مرثيه گفتند، برخي از اين مراثي در كتاب «بر پهنۀ ياد» گردآوري شده است.

در مه روزه، ببردش سوی خويش

قلب دلداران عرفان کرد ريش

وا اَسَف! سر رشتۀ اظهار، رفت

شيخ ما، علامۀ اعصار، رفت

از تأليفات و آثار وی می‌توان به تفسير سورۀ تين، سراج القلوب و دو ديوان شعر به زبانهای کردی و فارسی اشاره کرد. شيخ در طب سنتی يد طولايي داشت و برای بيماری‌های صعب العلاج نسخه های ابتکاری تجويز می‌نمود.

شيخ، پيشوايي دلسوز،خوش ذوق، عالم، اديب، شاعر، نويسنده و عارف بزرگی بود. می‌گويند: در ايام سلوک، در طول يک سال جز آب و نان چيز ديگری بر لب نمی‌نهاده است.

ايشان غير از کردستان ايران و عراق و ترکمان صحرا و تالش، در لبنان، ترکيه، مصر، عربستان سعودی، اردن، سودان و ديگر کشورهای آسيايی، اروپايی و آفريقايي مريدان و منسوبان فراوانی دارد. شيخ محمّدعثمان جانشيني براي خويش تعيين نكرده است.

منبع:
http://naqshbandi.persiangig.com/page.html
 
اینم چند تا از عکس های شیخ
ایشان پرورش دهنده اسب کورد بوده که اسبهای منسوب به ایشان به کره های شیخ عثمان معروف بوده که وجوه تمایزی با سایر تیره های اسب کرد داشتند

fafa gian عکس ای دیگه از اسبای شیخ نداری
اینا که خیلی زیبا هستن.
 
بالا