سواری کودکان در ایران باستان

ایرانیان همواره در سواری و تیراندازی شهرت جهانی داشته، چابک سواری و مهارت در تیراندازی آنان در نبردها بارها یادآوری شده است. تیری که از کمان آرش جست و مایه رستگاری و آزادی ایران بود. تیراندازی ارزنده ترین ورزشی بوده است که ایرانیان از کودکی به فرزندان خود می آموختند.
اسب از اجزاء سواناپذیر خانوادهء ایرانیان به شمار می رود. اسب در حماسه های ملی و در گروه قهرمانان داستانها، نام برده شده است. چنانکه شبدیز و رخش دو نمونه می باشند، که فردوسی آنان را در گروه قهرمانان داستان خود ( خسروپرویز و رستم ) با احترام و بزرگی نام برده است. اسب سواری از ورزشهای کهن ایران باستان بوده است. در تاریخ آمده است که، چون فرورتیش از آشور شکست خورد پسرش هووخشتر برای جبران شکست چاره را در پرورش آموزش سپاهیان چابک سوار می بیند و بدین منظور برای به سامان کردن قشون و آموزش هرچه بیشتر سوارکاران می پردازد.
باگسترش سرزمین های ماد، نیاز به آموزش اسب سواری، تیراندازی، شکار و سایر ورزشها، بیش از پیش احساس شد و در زمان هخامنشیان که ایران در سایهء بازوان توانای مردانی چابک ، سالم و ورزیده به آخرین درجه بزرگی رسید. آموزش نیرومندی چون سایر نهادها و پدیده های دیگر همگانی، گسترش یافت.
کودکان را از سن پنج سالگی به تمرین واداشتند و نخست به آنها تیراندازی را به حالت پیاده و اسب سواری را جداگانه می آموختند و بعد ازاینکه نوجوانان در سواری و تیراندازی مهارت می یافتند، تیراندازی سواره را با هم تمرین می کردند تا به صورت سوارکاران و تیراندازانی ورزیده و کارآموزده می شدند.
گزنفن در کورش نامه می نویسد: کودکان پارسی از خردسالگی کمان کشیدن و نیزه انداختن می آموزند و این ورزش تا 16و 17سالگی پایاست.
برای نشان دادن اهمیت آموزشهای بدنی و فنون آن کافی است به کتیبهء داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در نقش رستم توجه شود که چگونه داریوش به خاطر ورزیدگی و مهارتش در سوارکاری ، تیراندازی و شکار برخود می بالد.
چنانکه در بند نهم سنگ نبشته گوید:" ورزیده هستم چه با هر دو دست و هر دو پا، هنگام سواری، خوب اسب می تازم، نیک کمان می کشم، به هنگام نیزه زنی چه پیاده و چه سواره خوب نیزه می زنم."

منبع:آموزش و پرورش در ایران باستان،دکتر علیرضا حکمت،چاپخانه کیهان،چاپ اول،تهران،1350
 
بالا