سلام آخورکم!

سلام آخورکم !
چه اوضاعی شده این باشگاه اسبا . من که تازه بچه پایتختمو وخون کاملا اصیل تو رگامه نفهمیدم که اگه هدف خدمت به اسبیت و این حرفاس پس چرا این همباشگاهیا واسه مطرح شدن اینقدر خریت به خرج میدن ؟
اصلاً هرچی حساب دو دو تا چار تا می کنی می بینی اونایی که انتخاب می شن از اصل مایه باید هزینه بدن . تو قوانین اسبی که جایی نگفتن جو وسبوس و مکمل اضافی باید بهشون داده بشه . از اون طرف برعکس این چند تا اسب بی صاحب ومفت خور باشگاه هم وبال گردنشون می شن.
اونام مجبور می شن حالا به هر دلیل اسبی یا خری تو علیقشون شریکشون کنن .مدت کار شونم که 24 ساعته اس .
یه مادیونی نصف شب می بینی کره ش بیتا بی می کنه می ره یکی از اسبای منتخبو بیدار می کنه اونم با یه لبخند اسبی که سن و سالشو کامل نمایون می کنه یه کم یونجه آبدار می ده تا کره روبه رشد کم نیاره . اگرم مادیونه برورویی داشته باشد که دیگه واویلاس . اونقدر انتخاب یونجه تو باکس طول می کشد که اسب یاد بهار میفته!
هر چند روز یه بارم که مثه سگای ولگرد اطراف باشگاه ،باید پا چه یه اسبو بگیرنو بعضا بر خوش اومد اسبای قوی یا با صاحب پولدار هزار جور شیهه بکشنو جفتک بپرونن .
آره ، با این شرایط و با این که همه می دونن وقتی زور دس مالکا و مهتراس اسبا هیچکارن و تا حالا هزار بارم همه فهمیدن شعار ای زمان انتخاب هیچ وقت شدنی نیست نمی فهمم چرا این داستان هی تکرار می شه ؟
شاید واسه اینکه منم مثه بابا بزرگم یه قصه ای واسه تعریف کردن برا نوه هام داشته باشم ؛ البته اگه این نانریونا بذارن یه مادیونیم گیرما بیاد !
الغرض !
امروز خان می گفت با چشای خودش دیده زئوس که یه نریون جوون و خوش استیل نوزینه دوره افتاده تو با کسا داره خود شیرینی می کنه .
اول رفته پیش شاهین و نسیم که دو تا نریون پیر و تقریبا روبه موتن و بهشون قول داده اگه انتخاب شه کار می کنه که دیگه شاهینو به گاری نبندن و ساعت کار آموزشی نسمیم کم کنن و اسمشم عوض مکن . آخه باشگاه با اون همه دک و پوز فقط همین دو تا اسب آموزشی رو داره . شاهین چون کلا" ازیه خانواده بده و بد قلقی می کنه اکثرا" به کالسکه بسته می شه . البته تو ترجمه کن همون گاری . می برنش دریاچه کنار باشگاه واسه هر دوری 1000 تومن می گیرن . یه مشت آدم علافم جمع می شن وقتی با شاهین چموش گاری سواری می کنن فکر می کنن ارا به خدایانو می روننو هی ژست می گیرن و عکس که نمی دوم خودشونو خر فرض می کنن یا اسبا رو !
برا آموزش سواری خلایق هم می مونه نسیم .از وقتی عصر می شه همینطور آدم می یاد نوبت میگیره سوار می شه تا آخر شب ، طوری که شیهه از نهاد نسیم بر می یاد . از ون بدتر اینکه یه خدانشناسی که احتمالا" از نژاد خر دجال بوده اومده اسم این نریو نو گذاشته نسیم . واسه همین دختر بچه ها بیشردوسش دارنو می یان سراغش که اینم واسه اسبا ننگه . خلاصه زئوس طوری با این دو تا صحبت می کرده که انگاری مدیر ارشد باشگاهه و او دو تا نریون خرم نمی گن با با اسب عصاری !
تو سر یونجه ای یا ته یونجه ؟ اینم خیلی بهت حال بدن چا رتا آدم مهم سوارت بشن . اون ابراز احساساتیم که تماشاچیا می کنن واسه سواره نه تو ئه خر اما چی میگم شاهین و نسیم خر تر از این حرفان .
خروشم چیزای جالبتری می گفت . اونم دیده بوده دیانا که یه مادیون سفیده دوره افتاده جابه جای اصطبل ادرارکرده . فاصله خروش با نزدیکترین محل این شیرین کار یا کم نبوده ا ما واسه هر نریونی تشخیص فحلی مادیون کار آسونیه . ظاهرا" شعار انتخاباتی دیانا زیاد با شئونات اسبی سازگار نیس .آخه هیچ اسب نجیبی حاضر نمیشه ازون کارای بی عفتی بکنه !
آخور جون چی بگم ؟ همونیوبه تو می گم که به خروش و خان گفتم . بهشون گفتم اگه همین دیانای بدکاره هم انتخاب بشه تعجب نکنین چون دیگه نسل اسبای نجیب روبه انقراضه .
خروش می گفت اقماری که یکی از منتخبین فعلیه که بوی ادرار دیانا خونشو به جوش اوورده بوده بعد از دور شدن دیانا و خوابیدن شرو شورش فهمیده که رقیب بدی پیدا کرده و یکی پیدا شده که با روش کار مشابه خودش می خواد بزنش کنار . آخه هر چن اقماری یه نریونه اما کاراش و این شاخه و اون شاخه پریدناش دست کمی از کار دیانا نداره !
با اینکه گوشا و پوزه و اندام حرکتیش و همه شواهد دیگه می گن که اون از تیره خرسانه اما زمان پدرش چون بین کحیلا نا می بستنش حالا به اطوارای اونام مسلط شده و می تونه هر جا لازم باشه خود شو جای هر کدوم که بخواد جا بزنه .
اخه اینطور که قدیمیای باشگاه می گن چن سال پیش یه انگلی می یفته تو تیره کحیلان که هی جفتک می زدن . مدیر باشگاه می یاد می گرده تو خرسانا یه جفتک زن حرفه ای که هیچوقت جز در مواقع ضروری از جفتک ش استفاده نمی کرد . انتخاب می کنه می بره می بنده اونجا که اونا اینو ببیننو شرمنده اخلاق اسبیش بشن و همینطور الکی جفتک نزنن دیوارای باشگاه رو خراب کنن، اما قضیه بر عکس می شه و بچه های اون اسب نجیب و اصیل هم جفتک زن بی دلیل می شن !
اقمار ی پسر بزرگه همون اسب اصیله که دیگه اصالتو خورده و نجابتو نشخوار کرده .
اقماری که می بینه دیانا بدجوری هوا خواه پیدا کرده شروع می کنه به تخریب اون که ای اسبا چه نشستین که این مادیون نانجیب از بس تو این باکسو اون باکس رفته الان مریضه و مشمشه هم گرفته .
خرا !
اگه دیانا به وعده هاشم عمل کنه همتون می میرین .
اقماری اینقدر این حرفا رو زد که همه تشخیص دادن باید به قضاوت دامپزشک مراجعه کنن . اخه می دونی آخور جان !
بین همه آدما این دامپزشکه که یه مقداری حرف ما اسبا رو می فهمه . اکثر اسبام به قضاوتش ایمان دارن . یه عده ای از ترس صلابتش و تیزی آمپول و یه تعدادیم که می فهمن عدالت یعنی چی با عشق و علاقه . . .

منبع:دادستان
 
آخرین ویرایش:
بالا