♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
كهنوج كه دورخيز ميكند تا سوارش به گوي ضربه بزند، نفسها در سينه حبس ميشود. سرهاي تماشاچيان به طرف جايي وسط ميدان شاه كه اسب قهوهاي خوشتركيب و سوار چابكش ايستادهاند ميچرخد. اسب چند بار سم بر زمين ميسايد، خرناسي ميكشد، نفس بيرون ميدهد و شروع به تاختن ميكند. صداي سم اسبها در ميدان ميپيچد. سواركار چند بار دستها را در هوا ميچرخاند و به گوي ضربه ميزند. تشويق حضار و لبخند شاهانة شاهعباس كه از زير سبيل كلفتش ديده ميشود. سري تكان ميدهد و جام بر لب ميبرد. سوار از جلو بالكن عمارت عاليقاپو، جايي كه شاه صفوي نشسته است، يورتمه ميگذرد و رو به بالكن تعظيمي ميكند. افسار كشيده ميشود و اسب ميايستد. مسافران پياده ميشوند. كالسكهچي افسار را تكان ميدهد و اسب مثل هر روز و هر ساعت شروع به يورتمه رفتن دور ميدان امام ميكند ـ اين چرخش بيانتها ادامه دارد و ادامه دارد ـ و پيرمرد خاتمكار، در گوشة تاريك حجرهاش در بازار مسگرهاي ميدان نقشجهان، نقش چوگان بر عكس قاب ميزند. مرداني با كلاههاي بزرگ و سبيلهاي بلند و باريك، چوگانبهدست بر اسباني چابك و قدر نشستهاند. در ميداني خاكي، زميني نيمهساخته با پلههايي سيماني و در احاطة شرقيترين تپههاي نظامي تهران، شش سوار، بر اسبهاي فلفل، ماهبانو، بيقرار، طلاقوش، ليمو و شاهين، منتظرند تا با اعلام داور سوار، وارد مانژ باشگاه شهدا شوند. سوارها، به غير از لباس مخصوص سواركاري، مقنعه پوشيدهاند كه در امتداد كلاه قرار گرفته و لباس مانتومانندي روي لباس فرم سواركاري.
گوي و ميدان: حدود 50 نفر براي تماشاي اولين بازي جام دانشجو (زنان) و دومين مسابقة زنان چوگانباز گرد آمدهاند. كوههاي اطراف تهران كه بهخوبي ديده ميشوند در ابر فرو رفتهاند. آسمان تهران، بعد از يك هفته آلودگي، درست همين امروز ميخواهد ببارد. هوا سرد است و چاشنياش باد سرد پاييزي است كه برگهاي درختهاي افراشته در محوطة باشگاه نيروي هوايي ارتش را وسط ميدان به پرواز درميآورد. باشگاه شهدا پر از انواع درخت است. ميگويند چوگان چون نظامي بوده در طول تاريخ باقي مانده است. با اين منطق، درختهاي داخل اين محوطه هم چون در ميان سيمخاردارها و دكلهاي نگهباني محصورند از حملة اتوبان افسريه در امان ماندهاند. سنگفرش كوچهباغهاي منتهي به مانژ سواركاري برگهاي زرد پاييزي است. امروز همة نشانههاي خوب اينجا جمعاند: هواي باراني، برگهاي پاييزي، اسبهاي زيبا با دستبندها و پابندهاي رنگي و دمهاي كوتاه و بافتهشده، زنان جوان سواركار، و تاريخ.
چوكة اول: مهم نيست كه سكوي تماشاچيان هنوز آماده نيست و صندلي كرايهاي آن را مزين كرده، مهم نيست كه زمين بازي خاكي است و هنوز چمن نشده، مهم نيست كه تنها چهار زمين چوگان در كشور و آن هم فقط در تهران وجود دارد، بلكه مهم اين است كه امروز وقتي چوگانها به حركت درميآيند و گويها پرتاب ميشوند، نفس فردوسي دوباره دميده ميشود كه از سياوش و شاپور ميگويد، و وقتي صداي سم اسبها و خاكي كه بلند ميكنند فضا را پر ميكند، ياد خسروپرويز و شيرين نظامي گنجوي در خاطرها زنده ميشود. بيستوچند سال پس از انقلاب اسلامي، اين دومين بار است كه زنان، به فاصلة دو ماه از بازي اول، مسابقة چوگان ميدهند. برد و باخت مهم نيست، مهم اين است كه زنان چوگانباز ورزش دو هزارسالة ايراني را كه سالهاي سال در سرزمين بومياش به فراموشي سپرده شده بود زنده ميكنند. از دو سال پيش كه فعاليت فدراسيون چوگان شكل رسمي به خود گرفت، زنان نيز به شكل منسجمتري شروع به تمرين كردند و دو تيم كانون چوگان و قصر فيروزه را تشكيل دادند. درحالحاضر، حدود 90 چوگانباز مرد و 13 چوگانباز زن عضو فدراسيون چوگان هستند. چوگان در دو زمين بزرگ و كوچك (مانژ)، به ترتيب با ابعاد 180×270 متر و 48×96 متر بازي ميشود. در زمين بزرگ، از هر تيم، 4 بازيكن بازي ميكنند و در زمين مانژ، 3 بازيكن. بازي در چهار يا شش دور 7 دقيقهاي كه به هركدام چوكه ميگويند انجام ميشود. در فاصلة هر دو چوكه، بازيكنان 3 دقيقه وقت دارند كه اسب عوض كنند و بين چوكة سوم و چهارم، 15 دقيقه وقت استراحت دارند. هر بازيكن حداقل 2 اسب آماده دارد. درحالحاضر، در تهران، چهار زمين چوگان وجود دارد: باشگاه نيروي زميني ارتش (نظامي)، باشگاه شهدا و نوروزآباد (دولتي)، و باشگاه كانون چوگان (خصوصي). غزاله اميرابراهيمي، نايبرئيس فدراسيون چوگان بانوان و كاپيتان تيم كانون چوگان، جوان 28 سالهاي كه ورزشكار بودن از قد و قامتش نمايان است، ميگويد: «زنان فعاليتشان را از دو سال پيش كه فدراسيون چوگان تشكيل شد شروع كردهاند. قبل از آن انفرادي كار ميكردند، اما از دو سال پيش بهطور پيوسته كار ميكنيم و شش ماه است كه تيم داريم.» زنان تابهحال در مانژ (زمين كوچك) بازي كردهاند. سرعت و قوانين بازي در زمين كوچك با زمين بزرگ متفاوت است. غزاله ميگويد: «با توجه به امكانات و تعداد اندك زنان چوگانباز، تابهحال در مانژ بازي كردهايم. اما براي سال 85 برنامهريزي كردهايم كه بچههاي ما هم بتوانند در زمين بزرگ بازي كنند.» بازي در زمين بزرگ به علت سرعت بيشتر خطر بيشتري دارد و به همين دليل سواركارهاي ماهرتر بايد در آن بازي كنند. بين زنان چوگانباز عضو فدراسيون فقط يك نفر اصفهاني است و بقيه همه تهراني هستند. بيشتر آنها بهطور موروثي و خانوادگي به چوگان روي آوردهاند. غزاله يكي از تفاوتهاي چوگان با ديگر رشتههاي ورزشي در ايران را برابري امكانات زنان و مردان ميداند و ميگويد: «در چوگان، زن و مرد با هم بالا ميآيند و رشد ميكنند.» غزاله از 13 سالگي كاراته كار كرده است ـ دان 10 كاراته است ـ و از دو سال پيش، سواركاري و چوگان را با هم شروع كرده است. وقتي صحبت از برابري فرصتهاي مردان و زنان ميشود، غزاله از مشكلات زنان ميگويد: «پسرها ورزش را از سنين پايين شروع ميكنند و آزادي عمل و اختيارات بيشتري دارند. اما دخترها بيشتر زير نظر خانواده هستند و سختتر جذب ورزشها ميشوند. نهفقط چوگان، كه تمام ورزشها. يعني دوست ندارند حرفهاي ادامه بدهند. شرايط زندگيشان اينطور ايجاب ميكند. دخترها اكثراً در 26، 27 سالگي ازدواج ميكنند و ديگر درگير زندگي روزمره ميشوند و نميتوانند صبح تا شب براي تمرين كاراته يا چوگان در اختيار بنده باشند. نهايتاً هفتهاي دو جلسه ميآيند. با هفتهاي دو جلسه هم هيچكس قهرمان نميشود.» غزاله وضعيت خودش را اينگونه تعريف ميكند: «من خودم تحصيلم را كردم و بعد آمدم در اين رشته. اگر ورزش ميكردم و رزمي كار ميكردم، در كنارش بايد درسم را هم ميخواندم. يعني اگر قهرمان هم ميشدم، در ازايش بايد دو تا نمرة 20 هم ميآوردم.» او دربارة اينكه اگر كسي بخواهد حرفهاي كار كند چه امكاناتي برايش فراهم است ميگويد: «مربي و زمين هست. ما اين امكانات را گذاشتهايم ولي عملا ً چنين فردي پيدا نميشود. حتي فدراسيون گفت اگر كسي بيايد و بخواهد چوگانباز حرفهاي شود، ماهانه حقوقي به او پرداخت ميكنيم. حتي در روزنامهها هم آگهي دادند.» زنان سواركار عشاير در مسابقات چوگان جايي ندارند. غزاله در اين باره ميگويد: «هنوز اعلام علاقهمندي نكردهاند. البته سواركارهاي عشاير بيشتر روي كورس و سرعت كار ميكنند و براي فروش اسبها و ارتزاق و نه بهعنوان ورزش. اما از آنجايي كه چوگان ورزشي است كه به سواران چابك و ماهر نياز دارد، اگر آنها هم به ما بپيوندند بسيار خوشحال ميشويم.» سواركاري و چوگان ارتباط تنگاتنگي با هم دارند. تقريباً با هر چوگانبازي كه حرف بزنيد اشارهاي هم به سواركاري دارد. غزاله در اين باره ميگويد: «بايد سواركار باشي تا بتواني مهارتهاي لازم براي چوگان را ياد بگيري. اگر سواركار نباشي خيلي سختتر و ديرتر چوگانباز ميشوي. من خودم اگر پيشزمينه داشتم خيلي زودتر به نتيجه ميرسيدم. سواركار ماهر بدنش آماده است و موقع چوگانبازي، ديگر ذهنش را مشغول نگه داشتن خودش روي اسب نميكند، بلكه مشغول اين ميشود كه دست و بدنش را چگونه بچرخاند و چطور آمادگي عكسالعملهاي مختلف را داشته باشد.»
چوكة دوم: داور سوار، با اسب خاكستريرنگ زيبايش، شلوار سفيد سواركاري و چكمة قهوهاي، گوي بهدست منتظر است تا سه بازيكن تيم قصر فيروزه ـ گلنار وكيل گيلاني، زهرا صدريه و نازيلا مالتزان ـ با لباس آبي و سه بازيكن تيم كانون چوگان ـ غزاله اميرابراهيمي، هاله اميرابراهيمي و شيوا ايلخانيزاده ـ با لباس زرد در دو رديف روبهروي او قرار بگيرند. توپ را به زمين مياندازد. صداي برخورد چوبها به هم، ضربة بلند بازيكن به گوي، سبقت گوي از سواران، چهارنعل تاختن اسبها، ورود گوي به دروازه و پايان چوكة دوم: دو بر صفر. غزاله دربارة هدف زنانِ چوگانباز ميگويد: «آدم در آن وقتي كه به ورزش اختصاص ميدهد به چيز ديگري فكر نميكند جز آن ورزش. ورزشكارها از خستگي بعد از ورزش لذت ميبرند. من هم اول از چوگان بهعنوان ورزش لذت ميبردم اما هرچه جلوتر رفتم ديدم اين ورزش مال خودمان بوده است. ولي ما در اين ورزش، عوض اينكه حرف اول را در دنيا بزنيم، عقب افتاديم. به همين دلايل تصميم گرفتيم حالا كه مردان دارند زحمت ميكشند ما هم يك حركتي بكنيم. هدفي كه الان بچهها دارند اين است كه نشان بدهند زنان ايراني چه تواناييهاي بزرگي دارند. زنان ايراني در طول تاريخ اصلا ً جنگنده و رزمنده بودهاند، چه در سياست و چه در جنگ، يعني قسمتي از ايران به دست زنان اداره ميشده است.» درحالحاضر 100 اسب تربيتشده براي چوگان در ايران وجود دارد. هر چوگانباز بايد حداقل 4 اسب داشته باشد و اين مهارت را كه بتواند با هر اسب تربيتشدهاي چوگان بازي كند زيرا در مسابقات جهاني، اسبهاي سواركاران با قرعهكشي انتخاب ميشوند. بيشتر اعضاي تيم چوگانِ زنان اسب شخصي ندارند. زنده شدن چوگان در اين چند سال اخير به همت عدهاي از چوگاندوستان بوده است. اين افراد با در اختيار گذاشتن زمينهاي شخصي و اسبهاي تربيتشده و با نامهنگاريها و رايزنيهاي متعدد، فدراسيون چوگان را تشكيل دادند. شايد درست به همين دليل غيردولتي بودن چوگان باشد كه ميتوان گفت براي اولين بار در طول تاريخ ورزش، فرصت برابري به زنان و مردان براي ورود به عرصة چوگان داده شده است. اسبهاي چوگان حداقل بايد سه سال تربيت شوند تا آمادگي ورود به ميدان چوگان را داشته باشند. غزاله اسب شخصي ندارد و از اسبهاي باشگاه استفاده ميكند. ميگويد: «بعد از اينكه پشت اسب مينشيني، شيفتهاش ميشوي. من واقعاً احساس ميكنم در كنار اسب آرامش و احساس خوبي دارم. اسب موجودي دوستداشتني است. اسم اسب من فلفل است. البته چوگانبازهاي حرفهاي ترجيح ميدهند با همة اسبها بازي كنند تا با خصوصيات متفاوت اسبها آشنا شوند. چهارنعل تاختن اسبها متفاوت است. گاهي ميبينيد كه با يك اسب اصلا ً نميتوانيد بازي كنيد اما يك اسب ديگر انگار براي شما تربيت شده است.» نميشود بازي چوگان را ديد و آرامش پيدا نكرد. معلوم نيست اين آرامش از ديدن اسب پيدا ميشود يا حركت هماهنگ اسب و انسان. چوگانباز بايد خيلي چيزها را بداند. حركت روي اسب، زمان مناسب ضربه زدن به توپ، محاسبة زمان مناسب حركت دست و رسيدن به گوي براي ضربه زدن، و حركت بهموقع به سمت گوي. سواري چوگان با سواري پرش و كورس فرق دارد. ركابها و اندازة آنها هم با هم متفاوت است. نحوة نشستن روي اسب هم متفاوت است. در پرش، سواركار نيمخيز مينشيند اما در كورس كاملا ً جلو ميآيد و روي گردن اسب خم ميشود تا فشارِ روي كمر اسب را كم كند. اما چوگان آميختهاي از اين انواع نشستن است. درست به همين دلايل، در گذشته سربازي كه چوگان بازي ميكرده زبده و صاحب مهارت نظامي و جنگي بوده است. غزاله در اين باره ميگويد: «چوگان در قديم يك تمرين رزمي بوده و اين ورزش را براي آماده كردن سپاهيان جنگي انجام ميدادند. هم اسب آماده ميشده و هم سواركار. اسب تربيتنشده ممكن است از يك برگ هم بترسد و در قديم وقتي ميخواستند لشكري را آماده كنند، اول اسبها را آماده ميكردند. قدرتي كه سپاه ايران در زمان هخامنشيان داشته بهدليل همين تبحر سربازان در بازي چوگان بوده است. چوگان علاوه بر يك ورزش اشرافي و تفريحي، ورزشي بوده كه ارتش را كاملا ً آمادة جنگ ميكرده است. دستي كه با سرعت عمل و بهموقع بتواند به گوي ضربه بزند در ميدان جنگ هم ميتواند با شمشير دشمن را از پا درآورد.» هرجا زن و مردي هست حتماً مقايسهاي هم در كار است، بخصوص اگر بحث بر سر قدرت بدني باشد. غزاله ميگويد: «قدرت بدني زنان و مردان قابل مقايسه نيست. زنها از تكنيك استفاده ميكنند و مردها از قدرت. سواركار زن، برعكس سواركار مرد، سعي ميكند از زور استفاده نكند. زنها چون از نظر جسمي ضعيفترند بيشتر از فكرشان استفاده ميكنند. در چوگان، هر سه ويژگي تكنيك، قدرت و حس مهم است. زنها چابكترند و ميدانيد كه ثابت شده سرعت عمل زنان از مردان بيشتر است. تعريف نباشد، اما زنها موقعيت را بهتر تشخيص ميدهند و خطر را خوب ميبينند. مثلا ً اگر ببينند اسبي با سرعت به طرف آنها ميآيد كنار ميروند. اما مرد ميايستد و معترض ميشود. پس زنان قدرت دارند از خطر فاصله بگيرند.»
چوكة سوم: پرچم دروازهبان بالا ميرود. دروازهها دو چارچوب بلند با ميلههاي منحني هستند. جالب است كه وقتي سوارها با سرعت به سمت دروازه ميتازند، گاهي براي كنترل سرعت، اسبها و سوارها هم به داخل دروازه ميروند. دروازهبانها دو جوان كمسن و سال شهرستاني هستند كه نه فقط هواي دروازه را دارند، بلكه بازي را هم تفسير و تحليل ميكنند. مهترها اسبها را دور ميدان ميگردانند ـ هر مهتر 2 يا 3 اسب ـ تا براي ورود به بازي گرم باشند. در زميني آن طرف مانژ چوگان، گوسفندها در حال چريدن هستند. مهترها از دور بازي را دنبال ميكنند. آنها لذت سواري با اسب را چشيدهاند و كوچكترين حركتها را ميشناسند و با هم با لهجة شهرستاني دربارة بازي حرف ميزنند. فرد ديگري مسئول نشان دادن امتيازها بر صفحة روبهروي بالكن تماشاچيان است و با دست پلاك عددها را عوض ميكند. بيشتر زنان چوگانباز قبلا ً در رشتههاي ديگر ورزشي فعاليت داشتهاند و به همين دليل آمادگي بدني دارند. غزاله در اين باره ميگويد: «خود من از 13 سالگي كاراته را شروع كردم و خواهرم از 9 سالگي كاراته كار ميكند. ناديا واليباليست بوده و مهسا سرلك سواركار پرشي و گلنار هم از 8 سالگي چوگان بازي ميكند. همه بهنوعي ورزشكار بودهاند.» چوگان تمام مهارت، هوش و قدرت سواركار را به خدمت ميگيرد. هماهنگي بين سواركار و اسب، هدايت اسب، هدايت گوي، استفاده از تكنيك درست ضربه زدن به گوي، هماهنگي جمعي و دفاع از مهارتهاي لازم براي چوگانبازند. اما ويژگياي كه چوگان را از ورزشهاي ديگر متمايز ميكند رابطة اسب و انسان است، بهطوريكه حتي از تماشاي بازي هم احساس خاصي به انسان دست ميدهد. در آن واحد، زيبايي حركات اسب و انسان را توأم ميبيني. ويژگياي كه براي خود سواركار به معني احساس پيروزي مشترك است. غزاله ميگويد: «كاراته ورزشي انفرادي است. اگر بد كار كنيد خودتان ضرر ميبينيد. اما در چوگان، 70 درصد حيوان نقش دارد و 30 درصد سواركار. اگر اسب خام باشد، با هنديكپ 10 هم موفق نخواهيد شد.» سطح بازي چوگانبازها را با شاخص «هنديكپ» تعيين ميكنند كه از 3ـ براي بازيكن تازهكار شروع ميشود تا به 10 ميرسد. درحالحاضر، بالاترين هنديكپ زنان چوگانباز صفر است. ميزان هنديكپ را كميتة سهنفرة تعيين هنديكپ، بدون در نظر گرفتن جنسيت و تنها با قضاوت دربارة پيشرفت بازيكن در بازي، تعيين ميكند. چوگانبازهاي ايراني، برخلاف بازيكنان ديگر كشورها، كارت هنديكپ دارند كه هر ششماه يك بار، با قضاوت مجدد كميته دربارة بازي فرد، تمديد ميشود. چوگان، اين ميراث فرهنگي سه هزارسالة ايران، در نتيجة پيگيري عدهاي از علاقهمندان، بهتازگي، از اواخر سال 1381 داراي فدراسيون مستقل شده است. درحاليكه امروز بازي چوگان در بيش از 77 كشور جهان انجام ميشود، ايران اخيراً به عضويت فدراسيون جهاني چوگان درآمده است. رئيس فدراسيون جهاني چوگان يكي از بزرگترين افتخارات اين فدراسيون را بازگشت ايران، بهعنوان پايهگذار ورزش چوگان، به عرصة جهاني ميداند. چوگان سه هزارساله، كه از ايران به ديگر كشورها رفته است، تنها 6 تا 8 ميليون تومان از بودجة سال 1383 سازمان تربيتبدني را به خود اختصاص داد. هومن باقري، دبير فدراسيون چوگان، دربارة بودجه ميگويد: «بودجة سال 1383 ما 6 تا 8 ميليون تومان بود، درحاليكه نياز ما بيش از 15، 20 ميليون تومان در سال است. از آنجايي كه اين 6 ميليون فقط هزينة يك مسابقة برونمرزي است، رئيس فدراسيون تصميم گرفت بودجة فدراسيون را از طريق بخشي خصوصي تأمين كند. در واقع، نقش سازمان تربيتبدني تنها كمك به عمليات زيرساختي و عمراني مثل موافقت اصولي براي احداث زمينهاي چوگان است. با وجود موافقتهاي شفاهي براي تأمين همين حداقل هم فدراسيون هنوز به خواست خود نرسيده است.» مهمترين تأكيد باقري بر كمبود زمين چوگان و استاندارد نبودن زمينهاي موجود است. براي ميزباني مسابقات خارجي بايد حداقل 4 زمين استاندارد داشته باشيم. زمين استاندارد چوگان زمين چمن است كه درحالحاضر، تنها زمين كانون چوگان كه خصوصي است اين امكان را دارد. ويژگي زمين چمن اين است كه گوي بهراحتي روي آن حركت ميكند و در خاك گير نميكند. باقري دربارة برابري امكانات زنان و مردان چوگانباز ميگويد: «درحالحاضر ديدگاه ما برنامهريزي مساوي براي زنان و مردان نيست، به اين علت كه تعداد كمي زن چوگانباز داريم. براي نگاه برابر بايد اول تعداد زنان را با آموزش افزايش دهيم. ما مصمم هستيم كه سالي دو بار، مسابقاتي براي زنان و مردان برگزار كنيم. بحث ما رشد چوگان است و قائل به وجود تفاوت ميان زن و مرد نيستيم.» تا امروز، تيم مردان يك بار در سال 1382 براي مسابقات برونمرزي به خارج از كشور سفر كرده و چند بار هم ميزبان تيمهاي دستة دوم باشگاهي پاكستان بوده است. آنها هم چوگان را با شكست شروع كردند اما در كارنامة خود موفقيتهايي هم دارند.
چوكة چهارم: گلنار بايد ضربه را از ميانة ميدان بزند. بيقرار است، دورخيز ميكند و ضربه را ميزند. گوي به پاي اسب تيم مقابل برخورد ميكند. بازيكنها همه جمعاند و سرها پايين دنبال گوي هستند. صداي چوبهايي كه بههم ميخورند در فضا پيچيده است. صدايي از بلندگو شنيده ميشود: «خواهران گرامي، لطفاً شئونات اسلامي را رعايت كنيد.» بار سوم يا چهارم است كه اين پيام از بلندگو شنيده ميشود. دو بازيكن يك تيم كه در يك حركت گروهي ضربة خوبي ميزنند، چوگانها را در هوا به نشانة پيروزي بههم ميزنند. زنگ بزرگي روي ميز گزارشگر مسابقه است كه با به صدا درآمدن آن مسابقه تمام ميشود و خبرنگاران و عكاسان داخلي و خارجي به ميانة ميدان ميروند تا با بازيكنان مصاحبه كنند و عكس بگيرند. دختران چوگانباز، سيراب از لذت بازي، از اسب پياده ميشوند و ميان جمعيت ميآيند. گلنار وكيل گيلاني 25 ساله و دامپزشك است. سواركاري را از 9 سال پيش شروع كرده است. ميگويد: «زياد نميتوانم براي چوگان وقت بگذارم. در ايران در كنار ورزش بايد دانشگاه رفت و درس خواند. براي همين نميتوانم چوگان را مستمر دنبال كنم.» گلنار خودش اسب دارد: شاهين و باربد. يكي از اسبهايش در باشگاه شهدا و ديگري در باشگاه مسعودية كرج نگهداري ميشوند. او سه خواهر ديگر هم دارد و فرزند كوچك خانواده است. خواهر بزرگش هم پرش با اسب كار ميكند و هفتهاي دو ساعت تمرين دارد. گلنار دربارة بازي آن روز ميگويد: «بازي تند و تيزي نبود اما شروع خوبي بود.» او معتقد است: «هزينة بازي زياد است و به همين دليل خيلي از كساني كه به چوگان علاقه دارند و سواركار هم هستند بهخاطر هزينة زياد آن نميتوانند بازي كنند. خوب است دولت بودجهاي براي اين بازيها در نظر بگيرد.» گلنار 6 چوب دارد كه هركدام 40 هزار تومان قيمت دارد. شيوا ايلخانيزاده هم حرفهايي براي گفتن دارد: «25 ساله هستم و حدود يك سال است كه سواركاري و چوگان را با هم شروع كردهام. در باشگاه كانون چوگان بازي ميكنم. اسب شخصي ندارم و با اسبهاي آويلا و بيقرار كه مال باشگاه است بازي ميكنم.» شيوا هم شاغل است و هم دانشجوي هتلداري. دربارة حسش نسبت به اسب ميگويد: «اسبها به آدم احساس خاصي ميدهند. آدمي كه استرس دارد، سوار اسب كه ميشود، آرام ميگيرد. شايد چون من اسبها را دوست دارم از آنها آرامش ميگيرم. اميدوارم تعداد زنان چوگانباز بيشتر شود.» او دربارة گراني وسايل ميگويد: «قيمت وسايل بازي چوگان مختلف است. بهنظرم هر كسي ميتواند هزينه كند و وسايل بخرد.»
چوكة پايان: شواهدي در دست است كه نشان ميدهد چوگان كهنترين بازي ورزشي جهان است. در دستنوشتهاي متعلق به حدود 600 سال پيش از ميلاد مسيح، بازي چوگان ميان ايرانيان و تورانيان گزارش شده است. چوگانبازي در منابع مختلف ايراني از كارنامة اردشير بابكان، مؤسس سلسلة ساسانيان، گرفته تا سرودههاي شاعران و ترانههاي عاميانه آمده است. كمتر سراينده و گويندة كهني را ميتوان يافت كه دربارة «گوي»، «چوگان»، «ميدان» و «گوي ربودن» سخنسرايي نكرده باشد. اما در اين منابع، شيوة بازي چوگان بهروشني نيامده است. بهطوري كه شاهنامه شمار بازيكنان چوگان را 14 و قابوسنامه 8 نفر آورده است. طبق اسناد تاريخي، از 860 سال پيش از ميلاد مسيح، چوگان در ايران باستان رواج داشته و مردم علاقة زيادي به اين بازي داشتهاند. تأثير اين علاقه در شعر شاعران، از رودكي گرفته تا سنايي غزنوي و حافظ و جامي و فردوسي و برخي شعراي دوران صفويه و زنديه منعكس شده است. بسياري از شاعران ايراني قضا و قدر را به چوگان تشبيه كرده و انسان را چون گوي بياراده و بازيچة آن دانستهاند. اما برخي ديگر سرنوشت انسان را به دست خود و زمانه را چون گوي تسليم ارادة انسان دانستهاند. بيشتر اسناد موجود دال بر اين است كه چوگانبازي از زمان دومين امپراتور هخامنشيان در ايران رايج بوده است. فردوسي از مهارت سياوش در چوگان ميگويد و از شاپور دوم، شاه ساساني، كه از 7 سالگي چوگان را آموخته بود. در قرن چهارم هجري، قابوس وشمگير، پادشاه سلسلة آل زيار، قوانيني براي چوگان وضع كرد. خيام نيز در رباعيات خود از مثال چوگان براي توضيح آراي فلسفياش استفاده ميكند. نظامي گنجوي داستان عاشقانة خسروپرويز، پادشاه ساساني، و شيرين را با مهارت او در زمين چوگان پرداخته است. چوگان از ايران به كشورهاي ديگر، ازجمله چين، رفت. گفته ميشود چينيها اين بازي را از ايرانياني كه بعد از حملة اعراب به چين پناهنده شده بودند ياد گرفتند. با تسلط اعراب بر ايران، چوگان در زندگي فرمانروايان اسلامي هم جا باز كرد. هارونالرشيد اولين خليفة عباسي بود كه چوگان بازي كرد. گفته ميشود مغولها هم چوگان را از ايرانيها ياد گرفتند. روايتي هم دربارة تيمورلنگ وجود دارد كه روزي به سربازانش دستور داد با سرهاي دشمنان چوگان بازي كنند. چوگان از ايران به كشورهاي عربي و تبت و چين و ژاپن، و از طريق گوركانيان در قرن شانزدهم ميلادي به هندوستان و سريلانكا، و با انگليسيها كه بر هندوستان مسلط بودند به اروپا رسيد. در آغاز قرن نوزدهم ميلادي كمكم چوگان در سرزمين مادرياش كمرنگ شد، درحاليكه در جهان گسترش پيدا ميكرد. اولين بازي بينالمللي چوگان در 1886 برگزار شد و تيمهاي امريكا و انگليس از كارآمدترين تيمهاي چوگان بودند. در 1928 آرژانتين براي اولين بار قهرمان چوگان شد و تا 1970 قهرماني خود را حفظ كرد. چوگان در چهار دوره از بازيهاي المپيك تابستاني برگزار و براي بازيهاي آيندة المپيك پيشنهاد شده است. پس از ناصرالدينشاه تا آغاز دهة 1350، كه جنبشي براي احياي همة رشتههاي سواركاري برپا شد، ديگر نامي از چوگان برده نشد تا چند سال اخير.
شاهعباس تصميم گرفته شهر را نوسازي كند. قرار است اصفهان زيباترين شهر دنيا شود. پايتخت صفويان از قزوين به اصفهان منتقل شده و شهر دور ميدان شاه برپا شده است. ميدان زمين چوگاني است به بلندي 450 متر و پهناي 140 متر. در شهر غوغايي است. اولين بازي چوگان در حضور شاهعباس و همسرانش در ميدان برپا ميشود. خاك زيادي بلند ميشود. سواران از دور نمايان ميشوند. شاهعباس چشمي ميگرداند، سري تكان ميدهد و دستي بر سبيلش ميكشد. آيا ميداند كه ميدانش تا قرنها بعد كهنترين زمين چوگان دنيا باقي ميماند؟
اگر ميخواهيد چوگانباز شويد! باشگاه شهدا واقع در اتوبان افسريه براي علاقهمندان به چوگان دورههاي آموزشي برگزار ميكند. با پرداخت ماهيانه 85 هزار تومان ميتوانيد عضو باشگاه شويد. اسب و امكانات از طرف باشگاه در اختيار شما قرار ميگيرد ولي تهية كلاه و چكمه و شلوار سواركاري الزامي است. چوگان را هم ابتدا باشگاه در اختيارتان ميگذارد اما پس از مدتي خودتان بايد چوگان تهيه كنيد. كلاسها سه روز در هفته برگزار ميشود و مدت هر كلاس يك ساعت و نيم است.
گوي و ميدان: حدود 50 نفر براي تماشاي اولين بازي جام دانشجو (زنان) و دومين مسابقة زنان چوگانباز گرد آمدهاند. كوههاي اطراف تهران كه بهخوبي ديده ميشوند در ابر فرو رفتهاند. آسمان تهران، بعد از يك هفته آلودگي، درست همين امروز ميخواهد ببارد. هوا سرد است و چاشنياش باد سرد پاييزي است كه برگهاي درختهاي افراشته در محوطة باشگاه نيروي هوايي ارتش را وسط ميدان به پرواز درميآورد. باشگاه شهدا پر از انواع درخت است. ميگويند چوگان چون نظامي بوده در طول تاريخ باقي مانده است. با اين منطق، درختهاي داخل اين محوطه هم چون در ميان سيمخاردارها و دكلهاي نگهباني محصورند از حملة اتوبان افسريه در امان ماندهاند. سنگفرش كوچهباغهاي منتهي به مانژ سواركاري برگهاي زرد پاييزي است. امروز همة نشانههاي خوب اينجا جمعاند: هواي باراني، برگهاي پاييزي، اسبهاي زيبا با دستبندها و پابندهاي رنگي و دمهاي كوتاه و بافتهشده، زنان جوان سواركار، و تاريخ.
چوكة اول: مهم نيست كه سكوي تماشاچيان هنوز آماده نيست و صندلي كرايهاي آن را مزين كرده، مهم نيست كه زمين بازي خاكي است و هنوز چمن نشده، مهم نيست كه تنها چهار زمين چوگان در كشور و آن هم فقط در تهران وجود دارد، بلكه مهم اين است كه امروز وقتي چوگانها به حركت درميآيند و گويها پرتاب ميشوند، نفس فردوسي دوباره دميده ميشود كه از سياوش و شاپور ميگويد، و وقتي صداي سم اسبها و خاكي كه بلند ميكنند فضا را پر ميكند، ياد خسروپرويز و شيرين نظامي گنجوي در خاطرها زنده ميشود. بيستوچند سال پس از انقلاب اسلامي، اين دومين بار است كه زنان، به فاصلة دو ماه از بازي اول، مسابقة چوگان ميدهند. برد و باخت مهم نيست، مهم اين است كه زنان چوگانباز ورزش دو هزارسالة ايراني را كه سالهاي سال در سرزمين بومياش به فراموشي سپرده شده بود زنده ميكنند. از دو سال پيش كه فعاليت فدراسيون چوگان شكل رسمي به خود گرفت، زنان نيز به شكل منسجمتري شروع به تمرين كردند و دو تيم كانون چوگان و قصر فيروزه را تشكيل دادند. درحالحاضر، حدود 90 چوگانباز مرد و 13 چوگانباز زن عضو فدراسيون چوگان هستند. چوگان در دو زمين بزرگ و كوچك (مانژ)، به ترتيب با ابعاد 180×270 متر و 48×96 متر بازي ميشود. در زمين بزرگ، از هر تيم، 4 بازيكن بازي ميكنند و در زمين مانژ، 3 بازيكن. بازي در چهار يا شش دور 7 دقيقهاي كه به هركدام چوكه ميگويند انجام ميشود. در فاصلة هر دو چوكه، بازيكنان 3 دقيقه وقت دارند كه اسب عوض كنند و بين چوكة سوم و چهارم، 15 دقيقه وقت استراحت دارند. هر بازيكن حداقل 2 اسب آماده دارد. درحالحاضر، در تهران، چهار زمين چوگان وجود دارد: باشگاه نيروي زميني ارتش (نظامي)، باشگاه شهدا و نوروزآباد (دولتي)، و باشگاه كانون چوگان (خصوصي). غزاله اميرابراهيمي، نايبرئيس فدراسيون چوگان بانوان و كاپيتان تيم كانون چوگان، جوان 28 سالهاي كه ورزشكار بودن از قد و قامتش نمايان است، ميگويد: «زنان فعاليتشان را از دو سال پيش كه فدراسيون چوگان تشكيل شد شروع كردهاند. قبل از آن انفرادي كار ميكردند، اما از دو سال پيش بهطور پيوسته كار ميكنيم و شش ماه است كه تيم داريم.» زنان تابهحال در مانژ (زمين كوچك) بازي كردهاند. سرعت و قوانين بازي در زمين كوچك با زمين بزرگ متفاوت است. غزاله ميگويد: «با توجه به امكانات و تعداد اندك زنان چوگانباز، تابهحال در مانژ بازي كردهايم. اما براي سال 85 برنامهريزي كردهايم كه بچههاي ما هم بتوانند در زمين بزرگ بازي كنند.» بازي در زمين بزرگ به علت سرعت بيشتر خطر بيشتري دارد و به همين دليل سواركارهاي ماهرتر بايد در آن بازي كنند. بين زنان چوگانباز عضو فدراسيون فقط يك نفر اصفهاني است و بقيه همه تهراني هستند. بيشتر آنها بهطور موروثي و خانوادگي به چوگان روي آوردهاند. غزاله يكي از تفاوتهاي چوگان با ديگر رشتههاي ورزشي در ايران را برابري امكانات زنان و مردان ميداند و ميگويد: «در چوگان، زن و مرد با هم بالا ميآيند و رشد ميكنند.» غزاله از 13 سالگي كاراته كار كرده است ـ دان 10 كاراته است ـ و از دو سال پيش، سواركاري و چوگان را با هم شروع كرده است. وقتي صحبت از برابري فرصتهاي مردان و زنان ميشود، غزاله از مشكلات زنان ميگويد: «پسرها ورزش را از سنين پايين شروع ميكنند و آزادي عمل و اختيارات بيشتري دارند. اما دخترها بيشتر زير نظر خانواده هستند و سختتر جذب ورزشها ميشوند. نهفقط چوگان، كه تمام ورزشها. يعني دوست ندارند حرفهاي ادامه بدهند. شرايط زندگيشان اينطور ايجاب ميكند. دخترها اكثراً در 26، 27 سالگي ازدواج ميكنند و ديگر درگير زندگي روزمره ميشوند و نميتوانند صبح تا شب براي تمرين كاراته يا چوگان در اختيار بنده باشند. نهايتاً هفتهاي دو جلسه ميآيند. با هفتهاي دو جلسه هم هيچكس قهرمان نميشود.» غزاله وضعيت خودش را اينگونه تعريف ميكند: «من خودم تحصيلم را كردم و بعد آمدم در اين رشته. اگر ورزش ميكردم و رزمي كار ميكردم، در كنارش بايد درسم را هم ميخواندم. يعني اگر قهرمان هم ميشدم، در ازايش بايد دو تا نمرة 20 هم ميآوردم.» او دربارة اينكه اگر كسي بخواهد حرفهاي كار كند چه امكاناتي برايش فراهم است ميگويد: «مربي و زمين هست. ما اين امكانات را گذاشتهايم ولي عملا ً چنين فردي پيدا نميشود. حتي فدراسيون گفت اگر كسي بيايد و بخواهد چوگانباز حرفهاي شود، ماهانه حقوقي به او پرداخت ميكنيم. حتي در روزنامهها هم آگهي دادند.» زنان سواركار عشاير در مسابقات چوگان جايي ندارند. غزاله در اين باره ميگويد: «هنوز اعلام علاقهمندي نكردهاند. البته سواركارهاي عشاير بيشتر روي كورس و سرعت كار ميكنند و براي فروش اسبها و ارتزاق و نه بهعنوان ورزش. اما از آنجايي كه چوگان ورزشي است كه به سواران چابك و ماهر نياز دارد، اگر آنها هم به ما بپيوندند بسيار خوشحال ميشويم.» سواركاري و چوگان ارتباط تنگاتنگي با هم دارند. تقريباً با هر چوگانبازي كه حرف بزنيد اشارهاي هم به سواركاري دارد. غزاله در اين باره ميگويد: «بايد سواركار باشي تا بتواني مهارتهاي لازم براي چوگان را ياد بگيري. اگر سواركار نباشي خيلي سختتر و ديرتر چوگانباز ميشوي. من خودم اگر پيشزمينه داشتم خيلي زودتر به نتيجه ميرسيدم. سواركار ماهر بدنش آماده است و موقع چوگانبازي، ديگر ذهنش را مشغول نگه داشتن خودش روي اسب نميكند، بلكه مشغول اين ميشود كه دست و بدنش را چگونه بچرخاند و چطور آمادگي عكسالعملهاي مختلف را داشته باشد.»
چوكة دوم: داور سوار، با اسب خاكستريرنگ زيبايش، شلوار سفيد سواركاري و چكمة قهوهاي، گوي بهدست منتظر است تا سه بازيكن تيم قصر فيروزه ـ گلنار وكيل گيلاني، زهرا صدريه و نازيلا مالتزان ـ با لباس آبي و سه بازيكن تيم كانون چوگان ـ غزاله اميرابراهيمي، هاله اميرابراهيمي و شيوا ايلخانيزاده ـ با لباس زرد در دو رديف روبهروي او قرار بگيرند. توپ را به زمين مياندازد. صداي برخورد چوبها به هم، ضربة بلند بازيكن به گوي، سبقت گوي از سواران، چهارنعل تاختن اسبها، ورود گوي به دروازه و پايان چوكة دوم: دو بر صفر. غزاله دربارة هدف زنانِ چوگانباز ميگويد: «آدم در آن وقتي كه به ورزش اختصاص ميدهد به چيز ديگري فكر نميكند جز آن ورزش. ورزشكارها از خستگي بعد از ورزش لذت ميبرند. من هم اول از چوگان بهعنوان ورزش لذت ميبردم اما هرچه جلوتر رفتم ديدم اين ورزش مال خودمان بوده است. ولي ما در اين ورزش، عوض اينكه حرف اول را در دنيا بزنيم، عقب افتاديم. به همين دلايل تصميم گرفتيم حالا كه مردان دارند زحمت ميكشند ما هم يك حركتي بكنيم. هدفي كه الان بچهها دارند اين است كه نشان بدهند زنان ايراني چه تواناييهاي بزرگي دارند. زنان ايراني در طول تاريخ اصلا ً جنگنده و رزمنده بودهاند، چه در سياست و چه در جنگ، يعني قسمتي از ايران به دست زنان اداره ميشده است.» درحالحاضر 100 اسب تربيتشده براي چوگان در ايران وجود دارد. هر چوگانباز بايد حداقل 4 اسب داشته باشد و اين مهارت را كه بتواند با هر اسب تربيتشدهاي چوگان بازي كند زيرا در مسابقات جهاني، اسبهاي سواركاران با قرعهكشي انتخاب ميشوند. بيشتر اعضاي تيم چوگانِ زنان اسب شخصي ندارند. زنده شدن چوگان در اين چند سال اخير به همت عدهاي از چوگاندوستان بوده است. اين افراد با در اختيار گذاشتن زمينهاي شخصي و اسبهاي تربيتشده و با نامهنگاريها و رايزنيهاي متعدد، فدراسيون چوگان را تشكيل دادند. شايد درست به همين دليل غيردولتي بودن چوگان باشد كه ميتوان گفت براي اولين بار در طول تاريخ ورزش، فرصت برابري به زنان و مردان براي ورود به عرصة چوگان داده شده است. اسبهاي چوگان حداقل بايد سه سال تربيت شوند تا آمادگي ورود به ميدان چوگان را داشته باشند. غزاله اسب شخصي ندارد و از اسبهاي باشگاه استفاده ميكند. ميگويد: «بعد از اينكه پشت اسب مينشيني، شيفتهاش ميشوي. من واقعاً احساس ميكنم در كنار اسب آرامش و احساس خوبي دارم. اسب موجودي دوستداشتني است. اسم اسب من فلفل است. البته چوگانبازهاي حرفهاي ترجيح ميدهند با همة اسبها بازي كنند تا با خصوصيات متفاوت اسبها آشنا شوند. چهارنعل تاختن اسبها متفاوت است. گاهي ميبينيد كه با يك اسب اصلا ً نميتوانيد بازي كنيد اما يك اسب ديگر انگار براي شما تربيت شده است.» نميشود بازي چوگان را ديد و آرامش پيدا نكرد. معلوم نيست اين آرامش از ديدن اسب پيدا ميشود يا حركت هماهنگ اسب و انسان. چوگانباز بايد خيلي چيزها را بداند. حركت روي اسب، زمان مناسب ضربه زدن به توپ، محاسبة زمان مناسب حركت دست و رسيدن به گوي براي ضربه زدن، و حركت بهموقع به سمت گوي. سواري چوگان با سواري پرش و كورس فرق دارد. ركابها و اندازة آنها هم با هم متفاوت است. نحوة نشستن روي اسب هم متفاوت است. در پرش، سواركار نيمخيز مينشيند اما در كورس كاملا ً جلو ميآيد و روي گردن اسب خم ميشود تا فشارِ روي كمر اسب را كم كند. اما چوگان آميختهاي از اين انواع نشستن است. درست به همين دلايل، در گذشته سربازي كه چوگان بازي ميكرده زبده و صاحب مهارت نظامي و جنگي بوده است. غزاله در اين باره ميگويد: «چوگان در قديم يك تمرين رزمي بوده و اين ورزش را براي آماده كردن سپاهيان جنگي انجام ميدادند. هم اسب آماده ميشده و هم سواركار. اسب تربيتنشده ممكن است از يك برگ هم بترسد و در قديم وقتي ميخواستند لشكري را آماده كنند، اول اسبها را آماده ميكردند. قدرتي كه سپاه ايران در زمان هخامنشيان داشته بهدليل همين تبحر سربازان در بازي چوگان بوده است. چوگان علاوه بر يك ورزش اشرافي و تفريحي، ورزشي بوده كه ارتش را كاملا ً آمادة جنگ ميكرده است. دستي كه با سرعت عمل و بهموقع بتواند به گوي ضربه بزند در ميدان جنگ هم ميتواند با شمشير دشمن را از پا درآورد.» هرجا زن و مردي هست حتماً مقايسهاي هم در كار است، بخصوص اگر بحث بر سر قدرت بدني باشد. غزاله ميگويد: «قدرت بدني زنان و مردان قابل مقايسه نيست. زنها از تكنيك استفاده ميكنند و مردها از قدرت. سواركار زن، برعكس سواركار مرد، سعي ميكند از زور استفاده نكند. زنها چون از نظر جسمي ضعيفترند بيشتر از فكرشان استفاده ميكنند. در چوگان، هر سه ويژگي تكنيك، قدرت و حس مهم است. زنها چابكترند و ميدانيد كه ثابت شده سرعت عمل زنان از مردان بيشتر است. تعريف نباشد، اما زنها موقعيت را بهتر تشخيص ميدهند و خطر را خوب ميبينند. مثلا ً اگر ببينند اسبي با سرعت به طرف آنها ميآيد كنار ميروند. اما مرد ميايستد و معترض ميشود. پس زنان قدرت دارند از خطر فاصله بگيرند.»
چوكة سوم: پرچم دروازهبان بالا ميرود. دروازهها دو چارچوب بلند با ميلههاي منحني هستند. جالب است كه وقتي سوارها با سرعت به سمت دروازه ميتازند، گاهي براي كنترل سرعت، اسبها و سوارها هم به داخل دروازه ميروند. دروازهبانها دو جوان كمسن و سال شهرستاني هستند كه نه فقط هواي دروازه را دارند، بلكه بازي را هم تفسير و تحليل ميكنند. مهترها اسبها را دور ميدان ميگردانند ـ هر مهتر 2 يا 3 اسب ـ تا براي ورود به بازي گرم باشند. در زميني آن طرف مانژ چوگان، گوسفندها در حال چريدن هستند. مهترها از دور بازي را دنبال ميكنند. آنها لذت سواري با اسب را چشيدهاند و كوچكترين حركتها را ميشناسند و با هم با لهجة شهرستاني دربارة بازي حرف ميزنند. فرد ديگري مسئول نشان دادن امتيازها بر صفحة روبهروي بالكن تماشاچيان است و با دست پلاك عددها را عوض ميكند. بيشتر زنان چوگانباز قبلا ً در رشتههاي ديگر ورزشي فعاليت داشتهاند و به همين دليل آمادگي بدني دارند. غزاله در اين باره ميگويد: «خود من از 13 سالگي كاراته را شروع كردم و خواهرم از 9 سالگي كاراته كار ميكند. ناديا واليباليست بوده و مهسا سرلك سواركار پرشي و گلنار هم از 8 سالگي چوگان بازي ميكند. همه بهنوعي ورزشكار بودهاند.» چوگان تمام مهارت، هوش و قدرت سواركار را به خدمت ميگيرد. هماهنگي بين سواركار و اسب، هدايت اسب، هدايت گوي، استفاده از تكنيك درست ضربه زدن به گوي، هماهنگي جمعي و دفاع از مهارتهاي لازم براي چوگانبازند. اما ويژگياي كه چوگان را از ورزشهاي ديگر متمايز ميكند رابطة اسب و انسان است، بهطوريكه حتي از تماشاي بازي هم احساس خاصي به انسان دست ميدهد. در آن واحد، زيبايي حركات اسب و انسان را توأم ميبيني. ويژگياي كه براي خود سواركار به معني احساس پيروزي مشترك است. غزاله ميگويد: «كاراته ورزشي انفرادي است. اگر بد كار كنيد خودتان ضرر ميبينيد. اما در چوگان، 70 درصد حيوان نقش دارد و 30 درصد سواركار. اگر اسب خام باشد، با هنديكپ 10 هم موفق نخواهيد شد.» سطح بازي چوگانبازها را با شاخص «هنديكپ» تعيين ميكنند كه از 3ـ براي بازيكن تازهكار شروع ميشود تا به 10 ميرسد. درحالحاضر، بالاترين هنديكپ زنان چوگانباز صفر است. ميزان هنديكپ را كميتة سهنفرة تعيين هنديكپ، بدون در نظر گرفتن جنسيت و تنها با قضاوت دربارة پيشرفت بازيكن در بازي، تعيين ميكند. چوگانبازهاي ايراني، برخلاف بازيكنان ديگر كشورها، كارت هنديكپ دارند كه هر ششماه يك بار، با قضاوت مجدد كميته دربارة بازي فرد، تمديد ميشود. چوگان، اين ميراث فرهنگي سه هزارسالة ايران، در نتيجة پيگيري عدهاي از علاقهمندان، بهتازگي، از اواخر سال 1381 داراي فدراسيون مستقل شده است. درحاليكه امروز بازي چوگان در بيش از 77 كشور جهان انجام ميشود، ايران اخيراً به عضويت فدراسيون جهاني چوگان درآمده است. رئيس فدراسيون جهاني چوگان يكي از بزرگترين افتخارات اين فدراسيون را بازگشت ايران، بهعنوان پايهگذار ورزش چوگان، به عرصة جهاني ميداند. چوگان سه هزارساله، كه از ايران به ديگر كشورها رفته است، تنها 6 تا 8 ميليون تومان از بودجة سال 1383 سازمان تربيتبدني را به خود اختصاص داد. هومن باقري، دبير فدراسيون چوگان، دربارة بودجه ميگويد: «بودجة سال 1383 ما 6 تا 8 ميليون تومان بود، درحاليكه نياز ما بيش از 15، 20 ميليون تومان در سال است. از آنجايي كه اين 6 ميليون فقط هزينة يك مسابقة برونمرزي است، رئيس فدراسيون تصميم گرفت بودجة فدراسيون را از طريق بخشي خصوصي تأمين كند. در واقع، نقش سازمان تربيتبدني تنها كمك به عمليات زيرساختي و عمراني مثل موافقت اصولي براي احداث زمينهاي چوگان است. با وجود موافقتهاي شفاهي براي تأمين همين حداقل هم فدراسيون هنوز به خواست خود نرسيده است.» مهمترين تأكيد باقري بر كمبود زمين چوگان و استاندارد نبودن زمينهاي موجود است. براي ميزباني مسابقات خارجي بايد حداقل 4 زمين استاندارد داشته باشيم. زمين استاندارد چوگان زمين چمن است كه درحالحاضر، تنها زمين كانون چوگان كه خصوصي است اين امكان را دارد. ويژگي زمين چمن اين است كه گوي بهراحتي روي آن حركت ميكند و در خاك گير نميكند. باقري دربارة برابري امكانات زنان و مردان چوگانباز ميگويد: «درحالحاضر ديدگاه ما برنامهريزي مساوي براي زنان و مردان نيست، به اين علت كه تعداد كمي زن چوگانباز داريم. براي نگاه برابر بايد اول تعداد زنان را با آموزش افزايش دهيم. ما مصمم هستيم كه سالي دو بار، مسابقاتي براي زنان و مردان برگزار كنيم. بحث ما رشد چوگان است و قائل به وجود تفاوت ميان زن و مرد نيستيم.» تا امروز، تيم مردان يك بار در سال 1382 براي مسابقات برونمرزي به خارج از كشور سفر كرده و چند بار هم ميزبان تيمهاي دستة دوم باشگاهي پاكستان بوده است. آنها هم چوگان را با شكست شروع كردند اما در كارنامة خود موفقيتهايي هم دارند.
چوكة چهارم: گلنار بايد ضربه را از ميانة ميدان بزند. بيقرار است، دورخيز ميكند و ضربه را ميزند. گوي به پاي اسب تيم مقابل برخورد ميكند. بازيكنها همه جمعاند و سرها پايين دنبال گوي هستند. صداي چوبهايي كه بههم ميخورند در فضا پيچيده است. صدايي از بلندگو شنيده ميشود: «خواهران گرامي، لطفاً شئونات اسلامي را رعايت كنيد.» بار سوم يا چهارم است كه اين پيام از بلندگو شنيده ميشود. دو بازيكن يك تيم كه در يك حركت گروهي ضربة خوبي ميزنند، چوگانها را در هوا به نشانة پيروزي بههم ميزنند. زنگ بزرگي روي ميز گزارشگر مسابقه است كه با به صدا درآمدن آن مسابقه تمام ميشود و خبرنگاران و عكاسان داخلي و خارجي به ميانة ميدان ميروند تا با بازيكنان مصاحبه كنند و عكس بگيرند. دختران چوگانباز، سيراب از لذت بازي، از اسب پياده ميشوند و ميان جمعيت ميآيند. گلنار وكيل گيلاني 25 ساله و دامپزشك است. سواركاري را از 9 سال پيش شروع كرده است. ميگويد: «زياد نميتوانم براي چوگان وقت بگذارم. در ايران در كنار ورزش بايد دانشگاه رفت و درس خواند. براي همين نميتوانم چوگان را مستمر دنبال كنم.» گلنار خودش اسب دارد: شاهين و باربد. يكي از اسبهايش در باشگاه شهدا و ديگري در باشگاه مسعودية كرج نگهداري ميشوند. او سه خواهر ديگر هم دارد و فرزند كوچك خانواده است. خواهر بزرگش هم پرش با اسب كار ميكند و هفتهاي دو ساعت تمرين دارد. گلنار دربارة بازي آن روز ميگويد: «بازي تند و تيزي نبود اما شروع خوبي بود.» او معتقد است: «هزينة بازي زياد است و به همين دليل خيلي از كساني كه به چوگان علاقه دارند و سواركار هم هستند بهخاطر هزينة زياد آن نميتوانند بازي كنند. خوب است دولت بودجهاي براي اين بازيها در نظر بگيرد.» گلنار 6 چوب دارد كه هركدام 40 هزار تومان قيمت دارد. شيوا ايلخانيزاده هم حرفهايي براي گفتن دارد: «25 ساله هستم و حدود يك سال است كه سواركاري و چوگان را با هم شروع كردهام. در باشگاه كانون چوگان بازي ميكنم. اسب شخصي ندارم و با اسبهاي آويلا و بيقرار كه مال باشگاه است بازي ميكنم.» شيوا هم شاغل است و هم دانشجوي هتلداري. دربارة حسش نسبت به اسب ميگويد: «اسبها به آدم احساس خاصي ميدهند. آدمي كه استرس دارد، سوار اسب كه ميشود، آرام ميگيرد. شايد چون من اسبها را دوست دارم از آنها آرامش ميگيرم. اميدوارم تعداد زنان چوگانباز بيشتر شود.» او دربارة گراني وسايل ميگويد: «قيمت وسايل بازي چوگان مختلف است. بهنظرم هر كسي ميتواند هزينه كند و وسايل بخرد.»
چوكة پايان: شواهدي در دست است كه نشان ميدهد چوگان كهنترين بازي ورزشي جهان است. در دستنوشتهاي متعلق به حدود 600 سال پيش از ميلاد مسيح، بازي چوگان ميان ايرانيان و تورانيان گزارش شده است. چوگانبازي در منابع مختلف ايراني از كارنامة اردشير بابكان، مؤسس سلسلة ساسانيان، گرفته تا سرودههاي شاعران و ترانههاي عاميانه آمده است. كمتر سراينده و گويندة كهني را ميتوان يافت كه دربارة «گوي»، «چوگان»، «ميدان» و «گوي ربودن» سخنسرايي نكرده باشد. اما در اين منابع، شيوة بازي چوگان بهروشني نيامده است. بهطوري كه شاهنامه شمار بازيكنان چوگان را 14 و قابوسنامه 8 نفر آورده است. طبق اسناد تاريخي، از 860 سال پيش از ميلاد مسيح، چوگان در ايران باستان رواج داشته و مردم علاقة زيادي به اين بازي داشتهاند. تأثير اين علاقه در شعر شاعران، از رودكي گرفته تا سنايي غزنوي و حافظ و جامي و فردوسي و برخي شعراي دوران صفويه و زنديه منعكس شده است. بسياري از شاعران ايراني قضا و قدر را به چوگان تشبيه كرده و انسان را چون گوي بياراده و بازيچة آن دانستهاند. اما برخي ديگر سرنوشت انسان را به دست خود و زمانه را چون گوي تسليم ارادة انسان دانستهاند. بيشتر اسناد موجود دال بر اين است كه چوگانبازي از زمان دومين امپراتور هخامنشيان در ايران رايج بوده است. فردوسي از مهارت سياوش در چوگان ميگويد و از شاپور دوم، شاه ساساني، كه از 7 سالگي چوگان را آموخته بود. در قرن چهارم هجري، قابوس وشمگير، پادشاه سلسلة آل زيار، قوانيني براي چوگان وضع كرد. خيام نيز در رباعيات خود از مثال چوگان براي توضيح آراي فلسفياش استفاده ميكند. نظامي گنجوي داستان عاشقانة خسروپرويز، پادشاه ساساني، و شيرين را با مهارت او در زمين چوگان پرداخته است. چوگان از ايران به كشورهاي ديگر، ازجمله چين، رفت. گفته ميشود چينيها اين بازي را از ايرانياني كه بعد از حملة اعراب به چين پناهنده شده بودند ياد گرفتند. با تسلط اعراب بر ايران، چوگان در زندگي فرمانروايان اسلامي هم جا باز كرد. هارونالرشيد اولين خليفة عباسي بود كه چوگان بازي كرد. گفته ميشود مغولها هم چوگان را از ايرانيها ياد گرفتند. روايتي هم دربارة تيمورلنگ وجود دارد كه روزي به سربازانش دستور داد با سرهاي دشمنان چوگان بازي كنند. چوگان از ايران به كشورهاي عربي و تبت و چين و ژاپن، و از طريق گوركانيان در قرن شانزدهم ميلادي به هندوستان و سريلانكا، و با انگليسيها كه بر هندوستان مسلط بودند به اروپا رسيد. در آغاز قرن نوزدهم ميلادي كمكم چوگان در سرزمين مادرياش كمرنگ شد، درحاليكه در جهان گسترش پيدا ميكرد. اولين بازي بينالمللي چوگان در 1886 برگزار شد و تيمهاي امريكا و انگليس از كارآمدترين تيمهاي چوگان بودند. در 1928 آرژانتين براي اولين بار قهرمان چوگان شد و تا 1970 قهرماني خود را حفظ كرد. چوگان در چهار دوره از بازيهاي المپيك تابستاني برگزار و براي بازيهاي آيندة المپيك پيشنهاد شده است. پس از ناصرالدينشاه تا آغاز دهة 1350، كه جنبشي براي احياي همة رشتههاي سواركاري برپا شد، ديگر نامي از چوگان برده نشد تا چند سال اخير.
شاهعباس تصميم گرفته شهر را نوسازي كند. قرار است اصفهان زيباترين شهر دنيا شود. پايتخت صفويان از قزوين به اصفهان منتقل شده و شهر دور ميدان شاه برپا شده است. ميدان زمين چوگاني است به بلندي 450 متر و پهناي 140 متر. در شهر غوغايي است. اولين بازي چوگان در حضور شاهعباس و همسرانش در ميدان برپا ميشود. خاك زيادي بلند ميشود. سواران از دور نمايان ميشوند. شاهعباس چشمي ميگرداند، سري تكان ميدهد و دستي بر سبيلش ميكشد. آيا ميداند كه ميدانش تا قرنها بعد كهنترين زمين چوگان دنيا باقي ميماند؟
اگر ميخواهيد چوگانباز شويد! باشگاه شهدا واقع در اتوبان افسريه براي علاقهمندان به چوگان دورههاي آموزشي برگزار ميكند. با پرداخت ماهيانه 85 هزار تومان ميتوانيد عضو باشگاه شويد. اسب و امكانات از طرف باشگاه در اختيار شما قرار ميگيرد ولي تهية كلاه و چكمه و شلوار سواركاري الزامي است. چوگان را هم ابتدا باشگاه در اختيارتان ميگذارد اما پس از مدتي خودتان بايد چوگان تهيه كنيد. كلاسها سه روز در هفته برگزار ميشود و مدت هر كلاس يك ساعت و نيم است.