خلقت اسب

ر در مورد خلقت اسب داستان زير را گفته اند: وقتي خداوند خواست اسب را بيافريند باد جنوب را گفت خود را جمع کن که مي خواهم برتر از قدرت سير تو موجودي را بيافرينم. باد گفت موجودي ميافرين که او را به آتش عذاب کني. پس به جبرئيل فرمان داد مشتي باد را در دست گيرد و از آن يک اسب کميت (قهوه اي قرمز) بيافريد، آري اسبي آفريده شد که به واسطه داشتن پا و سم از خوش عناني بهتر از باد است. نظامي گويد:

نه ابر، از ابر نيسان در فشان تر نه باد، از باد بستان خوش عنان تر
در فرسنامه صد باب (خيل نامه) که تحت عنوان دو فرسنامه هم چاپ شده است از قول شيخ کليني نقل شده که خداوند صد اسب از دريا بيافريد و اسبان از تخمه آنانند.
در مضمار دانش نظام الدين احمد از قول حضرت امام صادق (ع) و برگرفته از من لا يحضره الفقيه شيخ صدوق آمده: (( اسبان وحشي بودند در بلاد عرب و هيچکس را دست تصرف بر ايشان نبود پس ابراهيم خليل و اسمعيل ذبيح (ع) بر ابوقبيس که کوهي است در شرق مکه معظمه، برآمدند و آواز دادند که آگاه گرديد و رام شويد، آگاه گرديده و بيامدند پس نماند اسبي مگر آنکه داد اطاعت خود را و واگذاشت موي کاکل خود را و مراد از اين دو عبارت تسليم و فرمانبرداري است)). اين مطلب در وصف الخيل ملامحسن فيض کاشاني نيز ذکر شده است.

در اقوال الکافيه (عرفان الخيول) نيز ذکر شده: اول کسي بر اسب عربي سوار گرديد و او را بحوزه تسخير درآورد جناب اسماعيل بن ابراهيم بود.
در اقوال الکافيه و در مضمار دانش با استناد به آن ذکر شده که گروهي از اعراب نزد حضرت سليمان آمده و پس از پرسيدن مسائل خود آهنگ بازگشت نمودند. نامبردگان از سليمان خواستند توشه راهي به آنان عنايت کند. سليمان پيامبر يکي از بقاياي اسبان ايلخي خود را به آنها داد و گفت اين توشه راه شماست، به هر جا که فرود آييد يکي را بر آن سوار کرده و نيزه به دستش دهيد، به زودي خواهيد ديد که شکاري براي شما مي آورد: ((پس آن قوم به هر منزل که فرود مي آمدند به فرموده عمل مي نمودند و چون مکرر تجربه کردند آن اسب را زادالراکب ناميدند يعني توشه سوار و آن اول اسبي است که ميان عرب پيدا شده و باقي اسبان عربي آن به هم رسيدند – مضمار دانش- )).
از حضرت پيامبر اکرم (ص) احاديثي در مورد اسب و سواري نقل شده که برخي از آنها را در اينجا مي آوريم: ((والخير معقود في نواصي الخيل الي يوم القيامة)): خير و برکت تا روز قيامت بر پيشاني اسب نوشته شده است. ((بطون الخيل کنز و ظهورها حرز)): شکم اسب گنج است و پشت او حرز. يعني شکم هاي اسبان که نتاج مي کند شما را مالي نفيس و ذخيرتي قوي است و پشتهاي آن شما را حرز است از آسيب دشمن. ديگر اينکه((ايشانرا برش مچينيد که چون ايشان را برش بچينيد برهنه گردند)) و در جاي ديگر فرمودند: ((دنبالشان مبريد که دنبالشان مگس ران ايشان است)). ((بهترين بازيها در پيش خدا اسب دواني و تيراندازي است)). ((خرج اسب چون نفقه ضروري است و نبايد از آن امساک کنند؛ کسي که براي اسب خرج کند چنانست که صدقه داده باشد)). ((و هر که اسبي از جهت غزو نگاه دارد، ايزد تعالي به عدد هر مويي که بر آن اسب باشد نيکي در ديوان او بنويساند و بدي پاک گرداند)). ايشان در مورد تربيت اسب فرموده اند: ((تمام بازيهاي انسان مومن، به جز در سه مورد بيهوده است: تربيت اسب، تيراندازي و بازي مرد با زنش، اين سه بازي حقند)). ((هر چيزي که در آن ياد خدا نباشد براي انسان پوچ و بازيچه است، مگر يکي از اين چهار چيز باشد: بازي مرد با زنش، پيمودن فاصله بين دو نقطه (دوميداني)، تربيت اسب و فراگيري شنا)). پيامبر گرامي اسلام در زمينه اسب سواري هم احاديثي دارند: ((فرشتگان از بازيهاي شما جز در اسبدواني و کشتي حضور نمي يابند)). ((بهترين بازيها و ورزشها در نظر خداوند متعال، مسابقه اسب سواري و تيراندازي است)).
از حضرت امام صادق (ع) به نقل از پيامبر نقل شده: ((کسي که در راندن مرکوب زياده روي کرده، نه مرکوب باقي گذاشته و نه مسافرت پيموده)). ((پس چون مرکبهاي لاغر سوار شويد، آنها را به منزلگاه مقرر خود فرود آوريد (تا علوفه خورند و استراحت کنند) و اگر زمين خشک و بي گياه باشد، با شتاب بگذريد و اگر پر گياه باشد آنها را فرود آوريد)). ايشان از قول پدر بزرگوارشان حضرت باقر (ع) فرموده اند: ((پيامبر اکرم در ميان سوارکاران اسب، مسابقه مي گذاشت و پس از پايان مسابقه برندگان جوايز خود را از دستهاي مبارک آن بزرگوار دريافت مي داشتند)). از امام صادق (ص) در مورد شرط بندي که به صورت جدي در اسلام نهي شده روايت شده: ((در مسابقات، شرط بندي بر روي پول يا ثروت جايز نيست مگر در سه مورد: اول در مسابقه با حيواناتي که داراي پاي پهن هستند مانند فيل و شتر، دوم در مسابقه با حيوانات سم دار مانند اسب و استر و سوم در مسابقه با تير و شمشير)). ((فرشتگان الهي، در مجلسي که در آن قمار انجام گيرد بيزارند و قماربازان را لعن و نفرين مي کنند مگر آنکه برد و باخت به واسطه دواندن اسب (يا شتر) و يا تيراندازي و شمشير بازي باشد. چنانکه پيامبر گرامي با اسامه بن زيد در مسابقه اسبدواني شرکت فرمود)).

از امام رضا (ع) روايت شده: ((هر کس ببندد اسبي نجيب که پدر و مادرش عربي باشد، محو مي شود هر روز از نامه اعمال او سه بدي و نوشته مي شود به جهت او يازده خوبي...)).
حضرت علي (ع) فرموده اند: ((چارپاي سواري هموار بي تعب، يکي از دو آسايش و راحتي است)).
از امام سجاد (ع) روايت شده: ((پيامبر خدا مسابقات اسبدواني ترتيب مي داد و براي برنده مسابقه چند مثقال نقره به عنوان جايزه مقرر مي فرمود)).
از انس بن مالک سوال شد آيا شما در زمان پيامبر خدا (ص) در مسابقات، شرط بندي هم مي کرديد؟ در پاسخ گفت: بلي، رسول خدا (ص) بر اسبي که داشت شرط بندي کرد و در مسابقه پيروزي يافت و اين موجب خوشحالي و شگفتي او گرديد.
در کشکول شيخ بهاءالدين عاملي به نقل از حديثي، ياد شده که بهترين اسبها، اسب ادهم (سياه) است، اسبهاي ارثم (با لب بالا و دماغ سفيد) و اقرح (پيشاني سفيد) و محجل (با ساقهاي سفيد)، که از متفرعات ادهم هستند، همگي با ارزشند. پس از ادهم اسب کميت که سرخ رنگ و دمي سياه دارد بهترين است


منبع:http://nhorse.blogfa.com/post-8.aspx
 
آخرین ویرایش:
بالا