امیر صادقی
Member
از اسب نسایی اطلاعات کمی به خصوص به زبان فارسی موجود است و اکثرا به صورت پراکنده در منابع مختلف انگلیسی از آن نام برده شده است. این مطالب را از منابع مختلف جمع و ترجمه کردم:
اسب نسایی یک نژاد اسب منقرض شده است که بومی شهر نیسایا (Nisaia) بود که در دشت های نسایی در قسمت جنوبی از دامنه کوههای زاگرس واقع شده بود. این اسب خواهان زیادی در دنیای باستان داشت. گفته شده است که اسب نسایی در رنگهای متفاوتی وجود داشته شامل رنگهای معمول مانند کهر تیره و قهوه ای سوخته و همچنین رنگهای نادر مانند مشکی خالص، قرمز و آبی قزل، طلایی و خال خالی. گفته شده است که اسب نسایی باستانی در مقایسه با اسبهای خالص بعدی که بعدها در تمدن ایران به وجود آمد و سری قلمی داشتند، سری ستبر و نیرومند داشتند که مشخصه اسبهای جنگی بودند. این مطلب این فرضیه را القا می کند که شاید اسبهای نسایی از نسل نمونه اولیه اسب جنگل باشند.
با توجه به منبعی، اسب نسایی بلند و فرز و چابک بود و دو پهلوی آن را رنگهایی متفاوت آراسته بود. یونانیان باستان آن را به خاطر نیسا که محل پرورش آن اسب بود، اسب نسایی می گفتند و چینیها آن را اسب آسمانی یا اژدهای گیاهخوار می گفتند! آن اسب با ارزش ترین اسب در دنیای باستان بود و به عنوان زیباترین اسبی که تاکنون وجود داشته شناخته شده است. بعضی از آنها مانند پلنگ نقطه نقطه بودند و بعضی مانند یک سکه تازه ضرب شده، طلایی بودند. بقیه قرمز و آبی قزل با نقاط تیره در بدن بودند. اسبهای نسایی سلطنتی نشانی از اشرافیت در ایران باستان بودند. دو اسب نسایی نر سفید، ارابه سلطنتی را می کشیدند در حالی که چهار تا از این اسبان شاهی ارابه اهورامزدا را می کشیدند. سکه های نقره ای از زمان کوروش بزرگ او را در حالی که با نیزه بر پشت اسب، شیرها را شکار می کند نشان می دهد. به راحتی می توان تعبیر کرد که شجاعت و قابلیت کنترل اسبها بسیار مهمتر از رنگ در این موقعیتها می باشد و در حالت سواری بدون رکاب (در زمان کوروش رکاب وجود نداشت) نیاز به یک سواری نرم و راحت وجود داشت بنابراین می توان تصور کرد که اسب نسایی در برابر سایر اسبهای موجود در آن زمان مسلما سواری بسیار نرمتری داشته است.
در طول سلطنت داریوش، اسب نسایی از ارمنستان تا ازبکستان نیز پرورش می یافت. اسب نسایی خواهان بسیاری داشت و یونانیان (بالاخص اسپارتانها) اسب نسایی را بعدها وارد کردند و آن را در اسطبلهای خودشان پروش دادند و بسیاری از قبایل کوچ نشین (مانند Scythians) در درون و اطراف امپراطوری پارس نیز اسبهای نسایی را گرفتند، وارد کردند و یا دزدیدند.
اسبهای نسایی قابلیتهای جالبی داشتند که به فرزندانشان منتقل می کردند. یکی از آنها استخوانی دستگیره مانند در قسمت پیشانی آنها بود (horns) که اغلب به عنوان شاخ درنظر گرفته می شد. یونانیان بعدها اسبهای زیادی به شبه جزیره ایبری (قسمتهایی از پرتغال، اسپانیا و فرانسه و...) صادر کردند، جایی که اسب نسایی تاثیر عمیقی بر اجداد اسبهای ایبری کنونی گذاشت از قبیل کاردوسین، لوسیتانو، آندولسی، بارب و موستانگ اسپانیایی.
اسب نسایی برای اولین بار به طور گسترده توسط A.T. Olmstead به تفصیل در تاریخچه او از امپراطوری پارس توصیف شد. اسبهای سفید خالص اسبای شاه و خدایان بودند. کوروش بزرگ وقتی که یکی از اسبهایش هنگام گذشتن از رودخانه غرق شد، بسیار پریشان گشت و جایی از رودخانه را که اسبش در آن غرق شده بود، خشکاند. او معتقد بود که هر چیزی که بتواند چنین موجود زیبایی را بکشد، نباید اجازه حرکت داشته باشد.
Olmstead همچنین نوشته است که سرچشمه مبارزات آشوری ها در حمله به مادها، اسبهای نسایی ایشان بود چرا که مادها اولین پرورش دهندگان اسب نسایی بودند.
رومی ها اولین مواجهه شان با اسبهای نسایی در زمان اشکانیان در نبرد Carrhae بود. ژنرال کراسوس در مقابل ژنرال بزرگ اشکانی سورنا مغلوب شد و سرش در 36 قبل از میلاد به اورودوس دوم تقدیم گشت. آنتونی به خونخواهی کراسوس با 16 سپاه منطقه آتروپاتن ماد را ویران کرد ولی با 100000 پیاده نظام و 10000 سواره نظام که حتی از اسپانیا هم آورده شده بودند و از اینها 30000 نفر لژیونر رومی بودند، اشکانیان اجازه پیروزی به وی ندادند و او در عصبانیت پیروزی از دست رفته، ارمنستان را ویران کرد و شاه ارمنستان، آرتاواسدس را به مصر بازگرداند. در میان غنایمی که نصیبش شد اولین اسبهای نسایی بودند که وارد رم شدند و وقتی که آنتونی مرد، اسبهایش به دست آگوستوس افتاد.
اما نسا کجا بود؟
(later MPers. Nisây, Npers. Nesâ, Ar. Nasâ یک اسم بسیار قدیمی از ناحیه و مکانهای متعددی در ایران می باشد که به آسانی قابل تشخیص از یکدیگر نمی باشند. آنها در منابع متعددی از زمانهای قدیم و اعصار میانی نام برده شده اند و برای مثال مقدسی لیست بلندی از نسا (Nisâ یا Nasâ) دارد (برای نمونه فارس، همدان، کرمان، خراسان). هر چند گمان برده می شود که تنها چند مورد از مناطقی که اسم جدیدتر آنها نسا می بشد با مناطق اصلی که در گذشته نام آنها نسایا بود در ارتباط باشند.
شواهد جغرافیایی باستانی که به این مکانها اذعان نموده اند شامل زیر می باشد:
- دشت بزرگ Nisaean (هرودوت 7.40.30) در ماد اغلب به عنوان خانه اسبان بزرگ و قدبلند نسایی در نظر گرفته می شود (هرودوت 3.106.2) و منطقه ای بسیار مهم با توجه به نوشته های هرودوت، استرابو و .... بوده است. نیسایا (Nisaia (Old Persian Nisâya, 'settlement') ناحیه ای است در غرب ماد. دشت نسایی که توسط مولفان باستانی متعددی ذکر آن گفته شده است، به خاطر اسبهای معروفش و شبدر مخصوص آن ناحیه(medicago sativa, "purple medic"; alternatively, alvalva) شناخته شده بود. دشت در ناحیه کوهای زاگرس قرار داشت و در مسیر کرمانشاه کنونی به سمت بیستون و همدان (اکباتان قدیم) بود.
اسبهای نسایی آنقدر معروق بودن که امپراطور چین Wu-ti ) در سال 130 قبل از میلاد یک ژنرال به نام چانگ چین (Chang Ch'ien) را برای خرید آنها عازم ایران کرد. او هر چند در ماموریتش ناموفق بود ولی سفرش باعث باز شدن راه ابریشم به سمت غرب شد.
قرنها بعد، پادشاه ایرانی شاپور اول در زمان ساسانیان یک اسب سفید نسایی زیبا را به یهودیان هدیه داد. به عقیده یهودیان، موعودشان (......) با یک الاغ یا قاطر خواه آمد ازاین رو وی را همان موعود خواندند (تلمود بابلی – Sanhedrin 98a)
اسبان نسایی مشهورترین و با ارزش ترین اسبان دنیای باستان بودند و در ادبیات باستان کشورها به کرات به کار رفته است. یونانیان آن را تحسین کرده و از پاهایی که زمین را لرزانده سخن گفته اند. آنها در ارتش کوروش در مقابل یونانیان به کار گرفته شدند (هرودوت 7.40.2-4; 9.20) و بعدها به وسیله بقیه پادشاهان. اسب اسکندر مقدونی به نام Bucephalus یک اسب نسایی بود و وی این دشت را در تابستان 324 قبل از میلاد دید و 50000 اسب را که هنوز در اصطبل پادشاهی بودند یافت. این دشت نسایی نه در شمال همدان (آنطور که اغلب ذکر شده) و نه در خراسان (آنچنان که Minorsky and Bosworth, p. 966b ذکر کرده اند) بلکه جایی در استان کرمانشاه (Hanslik, col. 712; Herzfeld, 1968, pp. 15 f.) می باشد به طور دقیقتر با توجه به نوشته های دیودوروس (17.110.5)، جایی در ناحیه باغستان در نزدیکی بیستون می باشد. نام این دشت احتمالا به اعصار میانی راه یافته بود چرا که یاقوت (writing in the 7th/13th century) شهری را در نزدیک همدان با عنوان نیسا (Nisâ) نام برده است (cf. Schwarz, Iran V, p. 55).
- نیسایا (Nisâya (n-i-s-a-y, rendered as El. Nu-iš-ša‚-ya, Bab. Ni-is-sa-a-a) نام منطقه ای در ماد می باشد که در نزدیکی بیستون قرار دارد جایی که داریوش اول، گوماتا مغ بزرگ دژ سیکایوواتی را کشت. همچنین به نظر می رسد که اشتقاقی از این نام در اسمهای شخصی به کار رفته است به عنوان مثال در نام پدر آتارفارن: آرام نیسی
- نوسایا توسط Hinz and Koch, p. 1012 در PF 1844:7 به عنوان روستایی در منطقه ای اطراف پرسپولیس نام برده شده است هر چند که نمی توان به طور دقیق مکان آن را مشخص کرد. احتمال ارتباطی میان شهر نیسا (Nisâ ) یا نیسایاک (Nisâyak) در فارس که اعراب آن را البیدا (al-Baidáâ) می نامیدند و با فاصله یک روز سفر از شیراز قرار داشت وجود دارد که توسط یاقوت (Boldân I, p. 791) و سایر جغرافیدانان عرب نام برده شده است. در اینجا نیز می بینیم که نام این محل به عنوان نام شخص در پرسپولیس یاد شده است: نایسایا (Na-a-ša‚-a-ya (i.e., OPers. *Naisâya)
- از نیسایا (Nisâiia) همچنین به عنوان پنجمین کشور زیبا جایی میان مارجیانا (Margiana) و تاجیکستان امروزی نام برده شده است جایی میان مرغاب رود و بالکو رود احتمالا در فاریاب و جوزجان افغانستان و در زمان اشکانیان پایتختی شاهنشاهی محسوب می شد.
مکانهای دیگری مثلا در خراسان به عنوان نسا شناخته شده اند که لیست کامل آنها را می توانید در اینجا ببینید ولی آنچه به نظر می رسد این است که نسا ابتدا جایی برای پرورش اسبهای شاهنشاهی بوده و بعدها سایر اصطبلهای شاهنشاهی نیز احتمالا اسم نسا را در مکانهای دیگر به خود گرفته اند ولی مواردی که ذکر شد مخصوصا دشت نسا احتمالا از اولین اسطبلهای شاهنشاهی و محل اصلی پرورش اسب نسایی بودند که بعدها با انتقال پایتخت به محل اسطبلها و دشتهای شاهنشاهی برای پروزش اسب نسایی افزوده می شده است.
رویدادهای تاریخی که در آن از اسب نسایی نام برده شده است:
- وقتی که کامبیز دوم در 521 قبل از میلاد از اسبش افتاد و مرد، شیهه اسب داریوش بزرگ در زمان طلوع خورشید بلند شد. این واقعه پادشاهی پارس را نصیب وی کرد! منابع باستانی ادعا می کنند که یکی از خادمین داریوش دستش را در مهبل مادیان برده بود و در هنگام طلوع خورشید آن را در نزدیکی منخرین اسب داریوش قرار داد.
- در 481 قبل از میلاد کوروش به تسالی (Thessaly، قسمتی از یونان) حمله برد و با اسب نسایی اش مسابقه ای در برابر اسبهای افسانه ای تسالیایی گذاشت و برد.
- در 479 قبل از میلاد ژنرال ماردونیوس در زیر پای اسب نسایی سفید به غنیمت گرفته اش در نبرد Plataea جان سپرد. آتنی ها از وفاداری این اسب به ایرانیان هراسناک شدند و این اسب را کشتند.
- هنگامی که اسکندر بر پارس پیروز گشت، خواهان هزار اسب نسایی از کل شهرهای تصرف شده گشت.
- پادشاه سلوئوسید (Seleucid)، رمه های اسبان سلطنتی را در مراتع ماد جایزه گرفت. او سواره نظام گارد سلطنتی و لشکریان به شدت زره پوش را بر پشت اسبان بزرگ نسایی قرار داد. وقتی که ماد بوسیله اشکانیان تسخیر شد، رمه های اسبها به دست آنها افتاد و آنها سپاهیان به شدت زره پوش خودشان را بر پشت این اسبها گذاشتند.
- وقتی که نویسنده رومی استرابو (Strabo) اسبهای نسایی را دید، آنها را زیباترین اسبهای سواری دنیا نامید.
- امپراطور Wu Ti در مورد اسبهای آسمانی در غرب شنیده بود و لشکری برای آوردن تعدادی از آنها به چین فرستاد. با کشف راه تاجیکستان در این سفر، راه ابریشم به سمت غرب بازگشت.
- آخرین اسب نسایی شناخته شده در سال 1204 میلادی در قسطنطنیه مرد و اسب نسایی منقرض شد!
منابع:
اسب نسایی
اسب نسایی یک نژاد اسب منقرض شده است که بومی شهر نیسایا (Nisaia) بود که در دشت های نسایی در قسمت جنوبی از دامنه کوههای زاگرس واقع شده بود. این اسب خواهان زیادی در دنیای باستان داشت. گفته شده است که اسب نسایی در رنگهای متفاوتی وجود داشته شامل رنگهای معمول مانند کهر تیره و قهوه ای سوخته و همچنین رنگهای نادر مانند مشکی خالص، قرمز و آبی قزل، طلایی و خال خالی. گفته شده است که اسب نسایی باستانی در مقایسه با اسبهای خالص بعدی که بعدها در تمدن ایران به وجود آمد و سری قلمی داشتند، سری ستبر و نیرومند داشتند که مشخصه اسبهای جنگی بودند. این مطلب این فرضیه را القا می کند که شاید اسبهای نسایی از نسل نمونه اولیه اسب جنگل باشند.
با توجه به منبعی، اسب نسایی بلند و فرز و چابک بود و دو پهلوی آن را رنگهایی متفاوت آراسته بود. یونانیان باستان آن را به خاطر نیسا که محل پرورش آن اسب بود، اسب نسایی می گفتند و چینیها آن را اسب آسمانی یا اژدهای گیاهخوار می گفتند! آن اسب با ارزش ترین اسب در دنیای باستان بود و به عنوان زیباترین اسبی که تاکنون وجود داشته شناخته شده است. بعضی از آنها مانند پلنگ نقطه نقطه بودند و بعضی مانند یک سکه تازه ضرب شده، طلایی بودند. بقیه قرمز و آبی قزل با نقاط تیره در بدن بودند. اسبهای نسایی سلطنتی نشانی از اشرافیت در ایران باستان بودند. دو اسب نسایی نر سفید، ارابه سلطنتی را می کشیدند در حالی که چهار تا از این اسبان شاهی ارابه اهورامزدا را می کشیدند. سکه های نقره ای از زمان کوروش بزرگ او را در حالی که با نیزه بر پشت اسب، شیرها را شکار می کند نشان می دهد. به راحتی می توان تعبیر کرد که شجاعت و قابلیت کنترل اسبها بسیار مهمتر از رنگ در این موقعیتها می باشد و در حالت سواری بدون رکاب (در زمان کوروش رکاب وجود نداشت) نیاز به یک سواری نرم و راحت وجود داشت بنابراین می توان تصور کرد که اسب نسایی در برابر سایر اسبهای موجود در آن زمان مسلما سواری بسیار نرمتری داشته است.
در طول سلطنت داریوش، اسب نسایی از ارمنستان تا ازبکستان نیز پرورش می یافت. اسب نسایی خواهان بسیاری داشت و یونانیان (بالاخص اسپارتانها) اسب نسایی را بعدها وارد کردند و آن را در اسطبلهای خودشان پروش دادند و بسیاری از قبایل کوچ نشین (مانند Scythians) در درون و اطراف امپراطوری پارس نیز اسبهای نسایی را گرفتند، وارد کردند و یا دزدیدند.
اسبهای نسایی قابلیتهای جالبی داشتند که به فرزندانشان منتقل می کردند. یکی از آنها استخوانی دستگیره مانند در قسمت پیشانی آنها بود (horns) که اغلب به عنوان شاخ درنظر گرفته می شد. یونانیان بعدها اسبهای زیادی به شبه جزیره ایبری (قسمتهایی از پرتغال، اسپانیا و فرانسه و...) صادر کردند، جایی که اسب نسایی تاثیر عمیقی بر اجداد اسبهای ایبری کنونی گذاشت از قبیل کاردوسین، لوسیتانو، آندولسی، بارب و موستانگ اسپانیایی.
اسب نسایی برای اولین بار به طور گسترده توسط A.T. Olmstead به تفصیل در تاریخچه او از امپراطوری پارس توصیف شد. اسبهای سفید خالص اسبای شاه و خدایان بودند. کوروش بزرگ وقتی که یکی از اسبهایش هنگام گذشتن از رودخانه غرق شد، بسیار پریشان گشت و جایی از رودخانه را که اسبش در آن غرق شده بود، خشکاند. او معتقد بود که هر چیزی که بتواند چنین موجود زیبایی را بکشد، نباید اجازه حرکت داشته باشد.
Olmstead همچنین نوشته است که سرچشمه مبارزات آشوری ها در حمله به مادها، اسبهای نسایی ایشان بود چرا که مادها اولین پرورش دهندگان اسب نسایی بودند.
رومی ها اولین مواجهه شان با اسبهای نسایی در زمان اشکانیان در نبرد Carrhae بود. ژنرال کراسوس در مقابل ژنرال بزرگ اشکانی سورنا مغلوب شد و سرش در 36 قبل از میلاد به اورودوس دوم تقدیم گشت. آنتونی به خونخواهی کراسوس با 16 سپاه منطقه آتروپاتن ماد را ویران کرد ولی با 100000 پیاده نظام و 10000 سواره نظام که حتی از اسپانیا هم آورده شده بودند و از اینها 30000 نفر لژیونر رومی بودند، اشکانیان اجازه پیروزی به وی ندادند و او در عصبانیت پیروزی از دست رفته، ارمنستان را ویران کرد و شاه ارمنستان، آرتاواسدس را به مصر بازگرداند. در میان غنایمی که نصیبش شد اولین اسبهای نسایی بودند که وارد رم شدند و وقتی که آنتونی مرد، اسبهایش به دست آگوستوس افتاد.
اما نسا کجا بود؟
NISÂYA
Nisa
Nisa
(later MPers. Nisây, Npers. Nesâ, Ar. Nasâ یک اسم بسیار قدیمی از ناحیه و مکانهای متعددی در ایران می باشد که به آسانی قابل تشخیص از یکدیگر نمی باشند. آنها در منابع متعددی از زمانهای قدیم و اعصار میانی نام برده شده اند و برای مثال مقدسی لیست بلندی از نسا (Nisâ یا Nasâ) دارد (برای نمونه فارس، همدان، کرمان، خراسان). هر چند گمان برده می شود که تنها چند مورد از مناطقی که اسم جدیدتر آنها نسا می بشد با مناطق اصلی که در گذشته نام آنها نسایا بود در ارتباط باشند.
شواهد جغرافیایی باستانی که به این مکانها اذعان نموده اند شامل زیر می باشد:
- دشت بزرگ Nisaean (هرودوت 7.40.30) در ماد اغلب به عنوان خانه اسبان بزرگ و قدبلند نسایی در نظر گرفته می شود (هرودوت 3.106.2) و منطقه ای بسیار مهم با توجه به نوشته های هرودوت، استرابو و .... بوده است. نیسایا (Nisaia (Old Persian Nisâya, 'settlement') ناحیه ای است در غرب ماد. دشت نسایی که توسط مولفان باستانی متعددی ذکر آن گفته شده است، به خاطر اسبهای معروفش و شبدر مخصوص آن ناحیه(medicago sativa, "purple medic"; alternatively, alvalva) شناخته شده بود. دشت در ناحیه کوهای زاگرس قرار داشت و در مسیر کرمانشاه کنونی به سمت بیستون و همدان (اکباتان قدیم) بود.
اسبهای نسایی آنقدر معروق بودن که امپراطور چین Wu-ti ) در سال 130 قبل از میلاد یک ژنرال به نام چانگ چین (Chang Ch'ien) را برای خرید آنها عازم ایران کرد. او هر چند در ماموریتش ناموفق بود ولی سفرش باعث باز شدن راه ابریشم به سمت غرب شد.
قرنها بعد، پادشاه ایرانی شاپور اول در زمان ساسانیان یک اسب سفید نسایی زیبا را به یهودیان هدیه داد. به عقیده یهودیان، موعودشان (......) با یک الاغ یا قاطر خواه آمد ازاین رو وی را همان موعود خواندند (تلمود بابلی – Sanhedrin 98a)
اسبان نسایی مشهورترین و با ارزش ترین اسبان دنیای باستان بودند و در ادبیات باستان کشورها به کرات به کار رفته است. یونانیان آن را تحسین کرده و از پاهایی که زمین را لرزانده سخن گفته اند. آنها در ارتش کوروش در مقابل یونانیان به کار گرفته شدند (هرودوت 7.40.2-4; 9.20) و بعدها به وسیله بقیه پادشاهان. اسب اسکندر مقدونی به نام Bucephalus یک اسب نسایی بود و وی این دشت را در تابستان 324 قبل از میلاد دید و 50000 اسب را که هنوز در اصطبل پادشاهی بودند یافت. این دشت نسایی نه در شمال همدان (آنطور که اغلب ذکر شده) و نه در خراسان (آنچنان که Minorsky and Bosworth, p. 966b ذکر کرده اند) بلکه جایی در استان کرمانشاه (Hanslik, col. 712; Herzfeld, 1968, pp. 15 f.) می باشد به طور دقیقتر با توجه به نوشته های دیودوروس (17.110.5)، جایی در ناحیه باغستان در نزدیکی بیستون می باشد. نام این دشت احتمالا به اعصار میانی راه یافته بود چرا که یاقوت (writing in the 7th/13th century) شهری را در نزدیک همدان با عنوان نیسا (Nisâ) نام برده است (cf. Schwarz, Iran V, p. 55).
- نیسایا (Nisâya (n-i-s-a-y, rendered as El. Nu-iš-ša‚-ya, Bab. Ni-is-sa-a-a) نام منطقه ای در ماد می باشد که در نزدیکی بیستون قرار دارد جایی که داریوش اول، گوماتا مغ بزرگ دژ سیکایوواتی را کشت. همچنین به نظر می رسد که اشتقاقی از این نام در اسمهای شخصی به کار رفته است به عنوان مثال در نام پدر آتارفارن: آرام نیسی
- نوسایا توسط Hinz and Koch, p. 1012 در PF 1844:7 به عنوان روستایی در منطقه ای اطراف پرسپولیس نام برده شده است هر چند که نمی توان به طور دقیق مکان آن را مشخص کرد. احتمال ارتباطی میان شهر نیسا (Nisâ ) یا نیسایاک (Nisâyak) در فارس که اعراب آن را البیدا (al-Baidáâ) می نامیدند و با فاصله یک روز سفر از شیراز قرار داشت وجود دارد که توسط یاقوت (Boldân I, p. 791) و سایر جغرافیدانان عرب نام برده شده است. در اینجا نیز می بینیم که نام این محل به عنوان نام شخص در پرسپولیس یاد شده است: نایسایا (Na-a-ša‚-a-ya (i.e., OPers. *Naisâya)
- از نیسایا (Nisâiia) همچنین به عنوان پنجمین کشور زیبا جایی میان مارجیانا (Margiana) و تاجیکستان امروزی نام برده شده است جایی میان مرغاب رود و بالکو رود احتمالا در فاریاب و جوزجان افغانستان و در زمان اشکانیان پایتختی شاهنشاهی محسوب می شد.
مکانهای دیگری مثلا در خراسان به عنوان نسا شناخته شده اند که لیست کامل آنها را می توانید در اینجا ببینید ولی آنچه به نظر می رسد این است که نسا ابتدا جایی برای پرورش اسبهای شاهنشاهی بوده و بعدها سایر اصطبلهای شاهنشاهی نیز احتمالا اسم نسا را در مکانهای دیگر به خود گرفته اند ولی مواردی که ذکر شد مخصوصا دشت نسا احتمالا از اولین اسطبلهای شاهنشاهی و محل اصلی پرورش اسب نسایی بودند که بعدها با انتقال پایتخت به محل اسطبلها و دشتهای شاهنشاهی برای پروزش اسب نسایی افزوده می شده است.
رویدادهای تاریخی که در آن از اسب نسایی نام برده شده است:
- وقتی که کامبیز دوم در 521 قبل از میلاد از اسبش افتاد و مرد، شیهه اسب داریوش بزرگ در زمان طلوع خورشید بلند شد. این واقعه پادشاهی پارس را نصیب وی کرد! منابع باستانی ادعا می کنند که یکی از خادمین داریوش دستش را در مهبل مادیان برده بود و در هنگام طلوع خورشید آن را در نزدیکی منخرین اسب داریوش قرار داد.
- در 481 قبل از میلاد کوروش به تسالی (Thessaly، قسمتی از یونان) حمله برد و با اسب نسایی اش مسابقه ای در برابر اسبهای افسانه ای تسالیایی گذاشت و برد.
- در 479 قبل از میلاد ژنرال ماردونیوس در زیر پای اسب نسایی سفید به غنیمت گرفته اش در نبرد Plataea جان سپرد. آتنی ها از وفاداری این اسب به ایرانیان هراسناک شدند و این اسب را کشتند.
- هنگامی که اسکندر بر پارس پیروز گشت، خواهان هزار اسب نسایی از کل شهرهای تصرف شده گشت.
- پادشاه سلوئوسید (Seleucid)، رمه های اسبان سلطنتی را در مراتع ماد جایزه گرفت. او سواره نظام گارد سلطنتی و لشکریان به شدت زره پوش را بر پشت اسبان بزرگ نسایی قرار داد. وقتی که ماد بوسیله اشکانیان تسخیر شد، رمه های اسبها به دست آنها افتاد و آنها سپاهیان به شدت زره پوش خودشان را بر پشت این اسبها گذاشتند.
- وقتی که نویسنده رومی استرابو (Strabo) اسبهای نسایی را دید، آنها را زیباترین اسبهای سواری دنیا نامید.
- امپراطور Wu Ti در مورد اسبهای آسمانی در غرب شنیده بود و لشکری برای آوردن تعدادی از آنها به چین فرستاد. با کشف راه تاجیکستان در این سفر، راه ابریشم به سمت غرب بازگشت.
- آخرین اسب نسایی شناخته شده در سال 1204 میلادی در قسطنطنیه مرد و اسب نسایی منقرض شد!
منابع:
Parthian Horses - Parthian Archers
http://www.sino-platonic.org/complete/spp177_horses.pdf
Olmstead, A. T. History of the Persian Empire. University of Chicago Press. 1948
http://www.competitivehorse.com/Iraq/Nisean.htm
National Geographic
Plutarch. The Lives of Noble Greeks and Romans
Nisaia
Messiah: overview of articles
The Silk Road
NIS�YA (Nisa) - (CAIS) �
http://www.immortalminiatures.com/page29.html[/URL
]http://www.sino-platonic.org/complete/spp177_horses.pdf
Olmstead, A. T. History of the Persian Empire. University of Chicago Press. 1948
http://www.competitivehorse.com/Iraq/Nisean.htm
National Geographic
Plutarch. The Lives of Noble Greeks and Romans
Nisaia
Messiah: overview of articles
The Silk Road
NIS�YA (Nisa) - (CAIS) �
http://www.immortalminiatures.com/page29.html[/URL