اسب سفید و دخترک

اسب سفید قرار بود دخترک را به شهر آرزو ها ببرد.دخترک شنل توری اش را پوشیده بود و آماده ی آماده بود.اسب سفید را هم زین کرده بودند.وقتی سوار شد مادرش گفت:سکه را انداختم اسبت الان راه می افته!!!
pc3ffc0d19ea8a8d3c97f5fb9b23f9a525_nl3566a2cp1zb4t93e.jpg


منبع:رهروان شب - داستان کوتاه-اسب سفید و دخترک



:blushsmiley:
 

hashemlo

Member
تشكر از تصوير بسيار زيبايي كه گذاشتين من كه دختر ندارم ولي خوش به حال كسي كه همچين نعمتي داره
 

hashemlo

Member
تشكر از مطالب وعكسهاي كه درسايت قرار ميدن با اين مطالب دل اسب دوستان را شا د مي كنيد اميدوارم تمام خانواده اسبي ها هميشه شاد باشند