اسب در اوستا

♘امیرحسین♞

♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
سرودهاي اوستايي، به ويژه يشت‌هاي كهن، حاوي ستايش‌هاي بسياري درباره‌ي "اسب" (هندواروپايي: ek'uo*، اوستايي: aspa، پارسي باستان: asa/aspa، پارسي ميانه: اسپ) هستند. اسبان تندرو از جمله‌ي بيش‌ترين عطاياي خواستار شده‌اي بودند كه Ashi، ايزدبانوي نبك‌بختي، مي‌بخشيد (يشت 17/12). خود ايزدان نيز داراي اسباني زيبا بودند: "چهار تيزپاي (اسب) تك‌رنگ، سپيد، جاودانه، پرورش يافته با خوراكي مينَوي، با سم‌هاي پيشين نعل شده با طلا و سم‌هاي پسين نعل شده با نقره" گردونه‌ي ميترا را مي‌كشيدند (يشت 10/125)؛ چهار اسب سپيد نيز گردونه‌ي Sraosha (سروش) را مي‌كشيدند (يسن 57/27 به بعد). ايزدِ سرور اسب‌ها، Durvaspa ="داراي اسبان درست" نام داشت، در حالي كه Verethraghna (ورثرغنه، بهرام) و Tishtriya (تيشتر)، ايزد به جنبش درآورنده‌ي ابرها، به شكل و هيأت اسبي به رنگ سرخ روشن نمايان مي‌شدند (يشت 14/9؛ 8/18).
از اسب اصولاً براي كشيدن گردونه‌هاي جنگي استفاده مي‌شد، اما كاربرد تدريجي آن به صورت يك جانور سواري در اوستا گواهي شده است، كه برپايه‌ي آن، برخي از پهلوانان به ميدان‌هاي جنگ يا محل‌هاي قرباني كردن، "سوار بر اسب" وارد مي‌شدند (مانند يشت 5/51؛ 10/11؛ يسن 11/2). اسب‌ها به درگاه ايزدان نيز قرباني و فديه مي‌شدند. آبان يشت از بسياري از شاهان و پهلوانان ايراني كه يك‌صد اسب، يك‌هزار گاو، و ده هزار گوسفند به پيشگاه Aredvi Sura Anahita قرباني مي‌كردند و او را از براي بخشش‌هايي ويژه فرامي‌خواندند، ياد و تجليل مي‌كند. اين گونه ذكرها به خوبي به ارزش اسب‌ها دلالت مي‌كنند، و در واقع، يك قطعه‌ي اوستايي گزارش مي‌دهد كه اسبي عالي (aghryo.temo) ارزشي معادل هشت گاو آبستن داشت.
جامعه‌ي ايراني به چهار طبقه تقسيم مي‌شد: دينياران، كشاورزان، افزارمندان، و گردونه‌رانان (rathaeshtar، يعني، جنگ‌جويان) (يسن 19/17). ظاهراً مردم اوستايي مسابقات ارابه‌راني و اسب‌سواري اجرا مي‌كردند، و ميدان مسابقه را chareta مي‌خواندند. مسافتي كه مردي سوار بر اسبي خوب در يك روز مي‌پيمود، واحد طول مورد استفاده‌ي اين مردم بود (يشت 5/4).
صفات و مشخصات يك اسب خوب چنين بود: تندي، تحمل و طاقت، و تيزبيني. از رنگ‌هاي اسب، رنگ سپيد بيش‌تر پسنديده و ستوده بود، سپس خرمايي مايل به خاكستري (سمند)، سرخ قهوه‌اي، قهوه‌اي تيره، و سياه. اوستا قواعد سخت و دقيقي را براي پرورش، تيمار، آموزش، و تغذيه‌ي اسب‌ها و پاييدن آن‌ها از آسيب و بيماري مقرر داشته بود (نگاه كنيد به Duzd-sar-nizad Nask* چنان كه در دين‌كرد 8/24 به بعد خلاصه شده و Nikatum Nask، همان، 8/19، 40).
جايگاه والا و مورد احترام اسب در دوران اوستايي، با اين حقيقت كه بسياري از ايرانيان برجسته - شامل نياكان زرتشت - نام‌هاي تركيب شده با واژه‌ي aspa (اسب) داشتند، تأكيد مي‌شود.*

* This article is based on: A. Shapur Shahbazi, "Asb I. in pre-Islamic Iran", Encyclopaedia Iranica, vol. II, 1987, p. 725
 

nnegar.k

New member
زرتشت و درمان اسب:

آنجنان که از سنت مزدیستان و متون مختلف که برخی از آنان اساطیری است برمی‌آید، زرتشت به عنوان معجزه اسب سیاه کی گشتاسب را درمان کرده بوده‌است که چهار دست و پایش به شکم فرو رفته بود(شاید به قولنجی بسیار سخت دچار شده بوده)و همه از آن قطع امید کرده بودند. در زراتشت نامه کیکاوس رازی گفته شده‌است، روزی دست و پای اسب سیاه گرانقدر گشتاسب در شکمش فرو می‌رود و همه پزشکان از درمان آن درمی‌مانند. شاه افسرده می‌شود و به عنوان آخرین چاره از زرتشت که از بدگویی دیگران در زندان بود، یاری می‌خواهد. زرتشت اسب شاه را شفا می‌دهد و از این معجزه گشتاسب، همسرش و پسرش اسفندیار به پیامبری وی ایمان می‌آورند.

ز اسبان یکی بود در پایگاه که بودی ورا نام اسب سیاه
که او را گرانمایه تر داشتی ابر پشت او گردن افراشتی

این مطلب در سیاحت‌نامه فیثاغورس، شارستان چهارچمن، بستان السیاحه، دبستان مذاهب و نیز توسط شهرستانی با تفاوت در جزئیات ذکر شده‌است.

در مجموع از بررسی این متون می‌توان چنین نتیجه گرفت که پس از آنکه زرتشت دعوت پیامبری خود را آشکار می‌کند، عده‌ای از مغان که در زمره فلاسفه و دانشمندان زمان بودند، با او مخالفت کرده و جادوگرش می‌خوانند و گشتاسب او را به زندان می‌افکند. در همین میان اسب سیاه تیزرو و محبوب گشتاسب به نوعی دل درد سخت و انقباض شدید دست و پا مبتلا می‌شود. دانشمندان زمان که مغان، حکما، اطبا و دامپزشکان از جملهٔ آنها بوده‌اند از درمان حیوان عاجز می‌مانند. در اینجا اشاره‌ایست به سنت دامپزشکی که حیوانات به وسیله پزشکان و دامپزشکانی که عمدتاً یکی بوده‌اند و همچنین توسط طبیب روحانی‌ و دعا معالجه می‌شده‌اند. اسب آنقدر اهمیت داشته که برای درمانش با عطف توجه به معجزه، دین جدید را پذیرفتند. مسلم است که حیوان که اینقدر ارج داشته، پزشک حیوان نیز ارجمند بوده‌است.

در این حادثه شاخ و برگ داستانی وجود دارد، ولی اصل آن که از دینکرد و از دورانی دورتر و عصر زرتشت ریشه می‌گیرد، خود، حقیقتی است و گرنه سخن به این درازی نمی‌کشید. آری به هر ترتیب زرتشت با استمداد از نیروی الهی و با دستکاری و نوعی ماساژ دست و پا و احتمالاً استفاده از برخی داروهای گیاهی، اسب زیبا را شفا بخشید. این خود یکی از جلوه‌های اسب پزشکی است که مسیر تاریخ ایران را تغییر داد.
اسب وگردونه در اوستا:
برای اینکه بدانیم گردونه و اسبی که آن را می‌کشد تا به چه اندازه نزد ایرانیان گران‌بها بوده‌است، باید نگاهی به اوستا انداخت. آنچه درباره این دو در نامه دینی - که کهنترین اثر کتبی ایرانیان است - آمده است، به خوبی می‌رساند که در مرز و بوم ایران، دیدگاهی است که با گردونه و اسب آشنا هستند و می‌رساند که دلیران و ناموران این دیار در پهنه کارزار از اسب و گردونه بی نیاز نبوده‌اند. گروهی از ایزدان یا فرشتگان مزدیسنا مانند خود ایرانیان رزم آزما به گردونه مینوی نشسته‌اند.

مهر، ایزد فروغ و پیکار و پاسبان عهد و پیمان است. این ایزد بعدها با خورشید تیز اسب یکی دانسته شده‌است. مهر به گردونه چهار اسبه نشسته، از خاور به باختر می‌شتابد. در گردونه‌اش ابزارهای جنگ انباشته شده تا دیوان و دروغگویان و پیمان‌شکنان را به سزا رساند.

گردونه زیبا و هموار رونده‌اش زرین و با زینت‌های گوناگون آراسته‌است. این گردونه را چهار اسب سفید یک رنگ جاودانی که از چراخور مینوی خورش یابند، می‌کشند. سم‌های پیشین آن‌ها زرین و سم‌های پسین آنها سیمین است. این چهار تکاور به یوغ گران‌بها بسته شده‌اند.


در جاهای گوناگونی از اوستا آمده‌است: گردونه مهر بلند چرخ است. چهار اسب سفید بر گردونه مهر بسته شده و با چرخ زرین کشیده می‌شود. گردونه مهر را فرشته توانگری، ارت بزرگوار، همی گرداند.
تیریشت:
در یکی از قطعات اوستایی در ارزش یک اسب آمده: ارزش بهترین و برگزیده‌ترین اسب یک سرزمین برابر است با هشت گاو باردار (تیریشت فقرات ۱۳-۱۸). فرشته باران، تیشتر، به پیکر اسب سفیدی در آمده، با دیو خشکی که آن هم به صورت اسبی در آمده اما اسب سیاه زشت و بی‌یال و دم در نبرد است. سرانجام تیشتر از کارزار پیروز به در می‌آید و باران به کشتزارهای ایران فرو می‌بارد. ایام ناپات که مانند ناهید فرشته نگهبان آب است، چندین بار در اوستا تنداسب یا دارنده اسب تیز تک نامیده شده‌است.
 
بالا