amin feysali
Member
سلام
آقا یه سوال بود جایی برای پرسیدنش پیدا نکردم...
یکی از اسبهای من که الان سنش هم 3به 4 هسن (کارون) بسیار خونسرده... یعنی طوری که دنیا رو آب ببره این رو خواب میبره.. ضمن اینکه وقتی دوید همینجور مثل قطار دور میگیره و دیگه نمی استه.
حالا ، این اسب رو جلوی نریان میبریم همینجور مثل هویج می ایسته نگاهش میکنه در صورتی که اون نریان داره سر و صدا میکنه و حریف میطلبه.. نزدیک مادیان میبریش که انگار نه انگار... دیروز یکی از مادیان های کلاسی که فحل اومده بود و بوی فحلیش آسایش اسبهای اسطبل رو به هم ریخته بود بردم بیرون و نزدیک کارون که روی بند بسته بود و توی آخور میچرید... مادیان تا دید یه اسب اونجاست شیرجه رفت و پشت به اسب ایستاد من هم توی این فکر بودم که یه مادیان کارون بکشم که کمی سرش به دنیا بشه و شاید مقداری تهییج بشه...
تنها کاری که اسب کرد این بود که سرشو از آخور بلند کرد و یه نیگاه انداخت ببینه چی نزدیکش شده.. بعد دوباره سرشو کرد تو آخور!!!
چرخوندمش مقداری مادیان رو بو کرد و دوباره همون طور...
لاجرم یه اسب دیگه اوردم و مادیان رو کشیدم... سر و صدا و جیغ و لگد و اینا... کارون همچنان.................!!! حتی روشو برنمیگردوند که شاید کسی نیاز به کمک داشته باشه..
برعکس یه کره 9 -8ماهه دارم که میری توباکسش با فرنه ازت پذیرایی میکنه و از همین الان واسه نریان های بزرگ شاخ و شونه میکشه..
حالا سوال من از دوستان اهل فن:
یعنی ممکنه یه اسب هیچ احساسی نداشته باشه؟ چطوری میشه این حالت رو از سرش برد؟
آقا یه سوال بود جایی برای پرسیدنش پیدا نکردم...
یکی از اسبهای من که الان سنش هم 3به 4 هسن (کارون) بسیار خونسرده... یعنی طوری که دنیا رو آب ببره این رو خواب میبره.. ضمن اینکه وقتی دوید همینجور مثل قطار دور میگیره و دیگه نمی استه.
حالا ، این اسب رو جلوی نریان میبریم همینجور مثل هویج می ایسته نگاهش میکنه در صورتی که اون نریان داره سر و صدا میکنه و حریف میطلبه.. نزدیک مادیان میبریش که انگار نه انگار... دیروز یکی از مادیان های کلاسی که فحل اومده بود و بوی فحلیش آسایش اسبهای اسطبل رو به هم ریخته بود بردم بیرون و نزدیک کارون که روی بند بسته بود و توی آخور میچرید... مادیان تا دید یه اسب اونجاست شیرجه رفت و پشت به اسب ایستاد من هم توی این فکر بودم که یه مادیان کارون بکشم که کمی سرش به دنیا بشه و شاید مقداری تهییج بشه...
تنها کاری که اسب کرد این بود که سرشو از آخور بلند کرد و یه نیگاه انداخت ببینه چی نزدیکش شده.. بعد دوباره سرشو کرد تو آخور!!!
چرخوندمش مقداری مادیان رو بو کرد و دوباره همون طور...
لاجرم یه اسب دیگه اوردم و مادیان رو کشیدم... سر و صدا و جیغ و لگد و اینا... کارون همچنان.................!!! حتی روشو برنمیگردوند که شاید کسی نیاز به کمک داشته باشه..
برعکس یه کره 9 -8ماهه دارم که میری توباکسش با فرنه ازت پذیرایی میکنه و از همین الان واسه نریان های بزرگ شاخ و شونه میکشه..
حالا سوال من از دوستان اهل فن:
یعنی ممکنه یه اسب هیچ احساسی نداشته باشه؟ چطوری میشه این حالت رو از سرش برد؟