اسب خزر

  • شروع کننده موضوع torobred
  • تاریخ شروع
T

torobred

Guest
اسب خزر



تاريخچه

شواهدي مربوط به وجود يک اسب سواري اوليه و همچنين اسبي که متفاوت با اسبهاي هند و اروپايي باشد در دست است.محققان سالها از وجود نقش يک اسب کوچک روي حجاريها در ايران آگاه بودند اما طراحان اغلب اين طور تفسير ميکردند که حجاري اسبهاي کوچک به دليل کمبود جا بوده است.در بعضي از موارد اين امر ممکن است دليلي براي به تصوير درآوردن اندازه هاي متفاوت باشدهمان طور که اين روش گاهي براي تميز موقعيت دو يا چند تصوير به کار مي رفته است ولي به ندرت در يک حجاري در مورد تنديس ها يا حيوانات رزمي که داراي اندازه هاي کاملا متفاوت هستند به کار گرفته شده است.تخت جمشيد و داراب گرد نمونه هايي عالي از مورد آخر هستند.در حجاريهاي تخت جمشيد اختلاف اندازه بين اسب نيسايي و اسبهاي کوچک ليديايي به 8/21 سانتي متر ميرسد. باتطابق اين مقدار با اندازه هاي طبيعي، اختلاف قد اين دو اسب 40 سانتي متر است.در حجاريهاي اراب گرد که از زمان ساسانيان به جا مانده نيز اختلاف بين اندازه اين اسبها در همين حد بوده است.




ديهيم ستاني اردشير اول و اسب نسايي او ليديايي ها و هديه نوروزي (پلکان شرقي کاخ آپادانا)

عکسها از CD1 ايران باستان (انتشارات يساولي)






در کتيبه داريوش مربوط به 500 سال قبل از ميلاد که هم اکنون در موزه بريتانيا مي باشد، يک جفت اسب کوچک با پاهاي بسيار نازک، گوشهاي کوچک با پيشاني کمي محدب، ارابه داريوش را در حين شکار شير حمل ميکنند و به طور کلي نشان مي دهد که اسبي با اندازه ((پوني)) براي هخامنشيان ناشناخته نبوده است و به احتمال خيلي زياد به خاطر اندازه کوچک و وقار آن مورد توجه است. لازم به ذکر است که تقريبا تمام اسبهاي قديم در مقايسه با اسبهاي جديد به اندازه پوني بوده اند و بنابر اين لفظ پوني در جايي به کار مي رود که به معناي يک اسب نسبتا کوچکتر از حد متوسط باشد. اين موضوع که اسبچه ها در قديم همانند اسبهاي نيسايي براي هر کاري مورد استفاده قرار مي گرفتند مورد شک و ترديد است، چون اسبهاي نيسايي در اندازه و قدرت، بسيار برتر از اسبچه ها بودند.





مهر داريوش در حال شکار شير (نبشته سه زبانه به نام او اشاره مي کند)

عکس از CD1 ايران باستان (انتشارات يساولي)





هرودوت و استرابون اسبهاي ايراني را بسيار تحسين کرده اند و مخصوصا تا کيد فراواني بر اندازه آنها و قدرتشان داشته اند.

تيموني از غزه در قرن ششم پس از ميلاد مي نويسد که دو نژاد مختلف از اسبها در حوالي کرمانشاه کنوني نگاهداري مي شدند.بر طبق نظر آندرسون، اسبهاي ماد داراي اندازه متوسط با گوشهاي کوچک و سري ناهمانند با ساير اسبها بوده اند. اين اسبها شجاع بودند ولي به علت مشکلات تنفسي در محيط گرم زود خسته مي شدند. اسبهاي نيسايي به خاطر اندازه و پاهايشان که بسيار کوبنده است، معروف بوده اند، بنابراين اسبهاي کوچک يک تداوم تاريخي از دوران قبل از هخامنشيان تا حدود غلبه اعراب در قرن هفتم پس از ميلاد داشته اند. از آن به بعد نيز به طور يقين آثار و نوشته هايي در مورد ثبت نژادهاي اسب وجود داشته و به احتمال بسيار زياد دانشمندان ايراني، اسبهاي بسيار با ارزش خود را کاملا فراموش نکرده بودند ولي نوشته هايي که آنان جمع آوري کرده بودند و در کتابخانه ها موجود بود به طور مکرر به وسيله هجوم اقوام مختلف و به خصوص مغولها از بين رفته است.

متني که از يک دانشمند به نام نوئل باقي مانده در مورد چگونگي باقي ماندن اسبهاي کوچک در نواحي خزر اين توضيح را ارائه ميدهد: ((اسبهاي بومي در کلاردشت، نژادي هستند که درابتدا از کرمانشاه آورده شده بودند اما مدتهاست که آنان خصوصيات اصلي خود را از دست داده اند وبا جمعيت بومي آنجا درهم آميخته اند. در آنجا مردم علاوه بر کشت و زرع و پرورش گاو و گوسفند، پوني نيز پرورش ميدهند)). درباره تشخيص بقاياي جانوران در نقاطي که کاوشهاي باستانشناسي انجام ميگيرد اين مشکل وجود دارد که اغلب فقط تپه اي از تکه هاي استخوان باقي مانده است. اين امر به خصوص در مورد بقاياي اسبها مشکلتر ميشود چون در بسياري از موارد تنها استخوانهايي که باقي مانده اند، استخوانهاي دراز متاکارپ و متاتارس مي باشد که اينها نيز اغلب به طور ماهرانه اي به صورت ابزار تراشيده شده اند. همين استخوانها معمولا تنها وجه تشخيص مي باشند. گونه هاي اسب را به طور معمول براساس معيار باريکي استخوانهاي دراز شناسايي مي کنند و به طور مقايسه اي طول و قطر استخوان بررسي مي شود. براين اساس اسبهاي حقيقي معمولا داراي اندازه هاي بزرگتر بوده اند. سپس الاغ و در آخر از همه خر وحشي قرار مي گيرد. هيلز هيمر معيار باريکي استخوان را که مشخص کننده گونه هاي متفاوت Equus از يکديگر ميباشد6/13 قرار داده است که مقادير بالاي اين عدد مربوط به اسب و مقادير پايين تر آن مربوط به الاغ يا خر وحشي ميشود. باوجود اين که بعضي از اسبهاي مربوط به دوران آهن در اروپا داراي معيار باريکي پايين تر از آن مقدار که براي اسب، طبيعي به حساب مي آيد، بوده اند ولي به درستي ميتوان آنان را جزو اسب به حساب آورد چون در آن زمان در اروپاي شمالي الاغ وجود نداشته است. بعضي از محققين اين طور اظهار کرده اند که فقط با اندازه گيري استخوان متارکاپ نميتوان گفت که اسب يا الاغ است. در خاور ميانه و استپهاي روسيه، اين باريکي بيش از حد در استخوان متارکاپ اسب را ميتوان يک مشکل به حساب آورد و در حقيقت براي ساليان دراز اين امر در بين جانورشناسان مورد اختلاف بوده است. دورست در 1904 جانوري از گروه اکوئيد را که خود کشف کرده بود اسب ناميد و نام علمي Equus Caballus Pumpelli را به آن داد اگر چه معيار باريکي استخوان در اين گونه جديد در حد معيار خر وحشي مي باشد هيلز هيمر با اين عقيده که کشف Duerst مربوط به يک اسب مي باشد مخالفت ورزيد و بر اساس معيار باريکي متارکاپ آن را جزو Equus نمي داند. بر طبق اظهار بوکوني با کشف اسب خزر که باريکي استخوان آن حتي از زير پوست و مو مشخص است وجه تشخيص خانواده اکوئيد ها دوباره مورد اختلاف نظر قرار گرفت.برطبق يک مطالعه برروي استخوانهاي اسب خزر اثبات شد که معيار باريکي مربوط به متاکارپ اسب خزر کاملا در حد معيار خر وحشي است و از اين جهت غير ممکن است که بتوان از اين طريق به تنهايي اختلاف بين اسب و الاغ را مشخص کرد.

در رابطه با اين که آيا ميتوان اسب خزر کنوني را با اسبهاي مينياتور قديمي مرتبط دانست مطالعات باستانشناسي و روابط خوني انجام شده است. اگر اين ارتباط سه هزار ساله به طور کامل اثبات شود، اين نژاد از تمام لحاظ منشاء جد تمام اسبهاي مدرن خونگرم امروزي است. از شواهد مربوط به ارتباط اسب خزر با اسب مينياتور هخامنشي علاوه بر ترکيب سر، استخوانهاي محکم و باريک ، سم کوچک و بيضوي و اندازه بدن ميتوان به شباهت شکل آنها با حجاريهاي باقي مانده از دوره هخامنشيان نيز اشاره کرد. اينگونه مطالعات نشان دهنده اهميت اسب خزر و منحصر به فرد بودن اين نژاد مي باشد.

شناسايي و سوابق پرورش اسب خزر

اين نژاد اسب براي اولين بار در سال 44-1343 شمسي توسط خانم لوئيز فيروز و با انگيزه دستيابي به اسبهاي مناسب جهت آموزش سوارکاري و سواري آزاد به کودکان و نوجوانان در اطراف شهرستان آمل به صورت تصادفي مورد شناسايي قرار گرفت. نامبرده به واسطه داشتن تحصيلات در علوم دامي و آشنايي با انواع نژادهاي اسب، به سرعت به ويژگيهاي منحصر به فرد و ارزشهاي خاص اين نژاد پي برد و بر اساس مطالعات و تحقيقات خود در طي مدت کوتاهي جوامع بين المللي پرورش اسب را مجاب به قبول اين نوع اسب کوچک ايراني به عنوان نژادي منحصر به فرد نمود.

در سال 1344 اولين گله از اين نژاد با گرد آوري 5 راس از آنها در نزديکي تهران تشکيل و با افزايش تعداد آنها در سالهاي بعد اولين کتاب انساب آن ها به منظور نظارت ثبت اطلاعات شجره اي و حفاظت از خلوص نژادي آن ترتيب داده شد.



عکس از پايگاه اطلاع رساني http://www.iribnews.com



در طي اولين دهه کشف اين نژاد، نام برده به تنهايي به پرورش و تکثير اين نژاد ادامه داده و ظرفيت آن را تا 23 راس افزايش داد. در اين هنگام و در پي تشکيل انجمن سلطنتي اسب، آن انجمن مالکيت و مديريت گله را در اختيار خود مي گيرد. در سال هاي پس از واگذاري مالکيت گله نخستين اين نژاد به انجمن سلطنتي اسب، مجددا گله ديگري در اطراف شهرستان کلاله و در قالب مزرعه شخصي به نام خانم فيروز تشکيل گرديد. در سال 1358 انجمن سلطنتي اسب ادامه فعاليت مزرعه شخصي پرورش اسب کوچک خزر را ممنوع و با ادعاي متولي امر حفاظت از اين نژاد و مديريت تکثير و پرورش آن، اسبهاي گرد آوري شده در مجموعه اخير را نيز به مرکز پرورش اسب متعلق به آن انجمن در شهرستان گنبد کاووس منتقل گردانيد.

بدين ترتيب تا سال 1358 اطلاعات شجره اي و مشخصات 109 راس اسب کوچک کرانه هاي درياي خزر ثبت گرديده بود که از مجموع آن ها 22 راس به خارج صادر گرديه و 7 راس آن از بين رفته بودند.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي به واسطه شرايط خاص حاکم بر منطقه گنبد کاووس و ترکمن صحرا، به خصوص در سال هاي نخستين آن از مجموع اسبهاي اين نژاد تعداد زيادي از بين رفته و باقي مانده آن به جز 2 راس سليمي و يک ماديان همگي يا به فروش رسيدند و يا مفقود شدند، در طي سالهاي بعد بر اثر پي گيري دست اندر کاران مجموعه پرورش اسب اتکا ، سازمان تربيت بدني و همچنين علاقه مندان بخش غير دولتي تعدادي از بقاياي آن ها مجددا در قالب گله هاي کوچک و پراکنده گرد آوري گرديد.

گله متعلق به مجموعه اتکا که پر جمعيت ترين و با ارزش ترين آن ها نيز بود به دليل سياستگذاريهاي خاص حاکم بر مديريت آن، مجموعه را به حراج گذاشته و تقريبا موجودي آن از نظر اسب کوچک کرانه هاي خزر به صفر رسيده است.

در مجموعه موجود در اداره کل سوارکاري و پرورش اسب ساز مان تربيت بدني نيز چند راس از اين نژاد وجود داشته که در طي سالهاي اخير از رشد قابل ملاحظه اي برخوردار نبوده اند. بخش خصوصي و برخي ارگانهاي انقلابي در طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي بيشترين سهم را در حفاظت و احيا پرورش اين نژاد داشتند.



عکس از پايگاه اطلاع رساني http://www.iribnews.com



در سال 1373 تعداد 33 راس از اين اسبها که در اختيار خانم فيروز بود توسط مرکز تحقيقات جهاد سازندگي استان تهران به منظور پرورش، تکثير و حفظ نسل و تحقيق خريداري گرديد.

در حال حاضر جمعيتي از اين نژاد به صورت متمرکز علاوه بر مرکز تحقيقات نخجير، در کردان کرج، کرمان و مشهد نگهداري مي شود. در سطح روستاها و چراگاههاي محل زيست طبيعي اسب کوچک کرانه درياي خزر اگر چه پرورش اين نژاد اسب تاثيري از فراز و نشيب هاي شرايط اجتماعي و سياستهاي مجريان امر در ارگانهاي مختلف نپذيرفته است، اما توسعه شبکه راه ها و امکان استفاده از وسايل نقليه موتوري انگيزه نگهداري و تکثير انواع اسب از جمله اين نژاد اسب را کم رنگتر از قبل نموده است. با اين حال همچنان شانس دستيابي به اين نوع اسب در اين مناطق وجود دارد.



زيستگاه بومي اسب خزر

اسب خزر همان طور که از نامش پيداست بومي منطقه خزر مي باشد. پراکندگي فعلي اسب خزر از بهشهر در نزديکي دشت ترکمن تا حدود بندر انزلي در غرب درياي مازندران مي باشد. در بهار سال 1344 بررسي همه جانبه اي براي تعيين پراکندگي اسب خزر توسط خانم لوييز فيروز آغاز شد که تا تابستان 1374 ادامه يافت. به جز بررسي هايي که روي جمعيت اسب در اغلب نواحي فلات ايران انجام شد اين بررسي ها در نواحي فوق الذکر سواحل درياي مازندران يعني که جايي که براي اولين بار اسبهاي مينياتوري يافت شدند، نيز انجام پذيرفت.

در اين وسعت جغرافيايي اسبهاي کوچک کرانه درياي خزر به تعداد کم و در ميان جمعيت قابل توجهي از توده نژادهاي اسبهاي تيپ مغولي با قدي کوتاه و اندام زمخت، اسبهايي با قد متوسط و مناسب جهت حمل بارهاي سنگين و همچنين اسبهاي بلند قد و تيپ ترکمني پراکنده مي باشند. در اين نواحي پرورش اسب به صورت متمرکز و بسته انجام نمي گيرد بلکه تقريبا اکثر اسبها به جز فصول کار کشاورزي به صورت آزاد در مراتع و چراگاه هاي طبيعي به چرا مشغول بوده و حالتي نيمه وحشي دارند. در بخشهايي از استانهاي گيلان و مازندران که ييلاق و قشلاق انجام مي گيرد، اسبها نيز همراه ساير دامها به اين مناطق کوچ داده مي شوند.



عکس از پايگاه اطلاع رساني http://www.iribnews.com



پراکنش جهاني اسب خزر

گر چه حدود سه دهه از شناسايي و معرفي اين نژاد مي گذرد، در اين مدت توانسته جايگاه ويژه اي در عرصه جهاني پيدا نمايد. و در حال حاضر تقاضاي فراواني جهت خريد اين اسب ها از طرف برخي کشورها وجود دارد که خود دليلي بر ارزشمند بودن اين نژاد منحصر به فرد ميباشد. در سال 1345 با ورود اولين اسب به ايلت ويرجيناي آمريکا حرکت اين نژاد در قرن اخير به ساير نقاط جهان آغاز گشت. در سال 1349 تعداد چهار راس به برمودا و در سال 1350 دو راس به صورت اهدايي به وليعهد انگلستان از طريق مجارستان به آنجا منتقل شدند. در طي سال هاي 1354-1351 تعداد بيشتري از اين نژاد به استراليا حمل شد. در سال 1357 اولين محموله آن وارد کشور نيوزلند شد. از آن پس ديگر اين نژاد از ايران خارج نشد تا در سال 1372 تعداد هفت راس از اين نژاد از طريق روسيه به انگلستان صادر شد و در سال 1373 دو راس از اين محموله وارد خاک بلژيک شدند. در سال 1374 يک رمه بزرگ آن از انگلستان به آمريکا صادر شد و به دنبال آن سيل واردات آن از استرالياي جنوبي و غربي و نيوزلند به آمريکا آغاز گشت. آخرين خبر آن که در سال 1377 اولين صادرات اين نژاد از انگلستان به سويد و نروژ بنيان جديدي را در اروپا پايه گذاري نمود. لازم به ذکر است که گزارشهايي دال بر ورود اين اسب ها به کانادا، برمودا و ژاپن نيز طي چند سال اخير وجود دارد.

وضعيت کنوني اسب خزر

تا کنون آمار کاملا دقيقي از اسبهاي خزر ثبت شده در جهان به صورت مدون اعلام نگرديده است. ليکن به دليل وجود انجمن بين المللي اسب خزر در کشورهاي انگلستان –آمريکا- استرالياي جنوبي- استرالياي غربي- نيوزلند-ايران آمار تعداد موجود به شرح زير مي باشد:

انگلستان 432راس در 13مرکز پرورشي

استرالياي شمالي 93 راس در 5 مرکز پرورشي

استرالياي غربي 50 راس در 7 مرکز پرورشي

نيوزلند 28 راس در 1 مرکز پرورشي

آمريکا 270 راس در 8 مرکز پرورشي

ايران 232 راس

در کتاب انساب خزر ايران از ابتدا تا کنون اين تعداد راس ثبت شده اند که پس از اين تعداد 144 راس آن قابل توجه جستجو و ثبت مجدد بوده اند. در حال حاضر در سه مرکز پرورشي بخش عمده آن متمرکز ميباشند. جهاد سازندگي استان تهران با 60 راس، جهاد سازندگي کرمان با 24 راس و جهاد استان خراسان 6 راس و يک مجموعه خصوصي با 50 راس توليد اسب را انجام ميدهند. (اسب ايراني: لازم به ذکر است که اسبهاي کرمان به خجير منتقل شده و گله مرکز خجير حدود 100 راس مي باشد).



عکس از پايگاه اطلاع رساني http://www.iribnews.com

از کل اين مجموعه در جهان بيش از يکصد راس از بين رفته اند و بيش از 200 راس آن پير غير قابل استفاده ميباشند. از آمار کشورهايي نظير برمودا هيچ اطلاعي در دست نيست و چنين به نظر ميرسد که در مجموع ميتوان بر روي 350 راس نريان و ماديان قابل توليد آمار مستندي ارايه داد که در جهان ميتوانندبه عنوان اسب خزر قابل تکثير باشند.

خصوصيات کروموزومي اسب

فاکتور هايي نظير شکل ظاهري، رکورد ها، بررسي و مطالعه نتايج و گروه هاي خوني و مي تواند در مورد شناسايي نژاد ها به کار رود که البته صد در صد قابل اطمينان نمي باشد. در صورتي که مطالعات کروموزومي يک کليد مهم در شناسايي گونه هاست و در شناسايي خانواده اسبها موثر بوده است. از دو گونه اسب، E.prezewalskii داراي 66 کروموزوم و E. Caballus داراي 64 کروموزوم است.يک تجزيه کروموزومي در مورد اسب خزر در آمريکا توسط بومن و در ايران توسط حاتمي منزه - پنديت انجام شده است. بومن 64 کروموزوم طبيعي مربوط به E. Caballus همراه با يک کروموزوم اکروسنتريک در هر کاريوتايپ راگزارش کرده است. مطالعات سيتوژنتيک جديدتر با تعداد بيشتر اسب خزر در دانشگاه شيراز – ايران نشانگر يک محتواي کروموزومي متفاوت بود. در اين مطالعه حاتمي منزه و پنديت دريافتند که بيش از 3/1 اسبهاي مورد مطالعه داراي کاريو تايپي با 65 کروموزوم و بقيه 17/11 داراي تعداد کروموزومي مربوط به E. Caballus بودند. کروموزوم اضافي در اين مطالعه از تيپ متاسنتريک متعادل با دو نوار بزرگ در يک طرف دو نوار بزرگ همراه با يک نوار کوچک تر در طرف ديگر ميباشد. بر اساس اين مطالعات و پژوهشهاي ديگر چنين که اسب خزر ممکن است در اثر آميزش طبيعي تيپ اسبهاي وحشي مغولي با تيپ اسبهاي اهلي به وجود آمده باشد. اما مشخص نيست که آيا واقعا اين آميزش به طور طبيعي صورت گرفته يا به وسيله پرورش دهندگان باستاني اسب به وقوع پيوسته است.

خصوصيات و ويژگيهاي ظاهري اسب خزر

اسب خزر به لحاظ ظاهري، تناسب اندام يک اسب بزرگ را دارد برخلاف بسياري از پونيها که داراي دست و پاي کوتاه و تنه درشت مي باشند، دقيقا يک اسب مينياتوري است که شناخت آن از روي عکس و تصوير به راحتي امکان پذير نيست و از آن جا شناخت زيادي با اسب نژاد عرب دارد، بايد آن را در کنار يک شاخص قرار داد تا بتوان آن را تشخيص داد.

سر کوچک ، چشمها درشت و برجسته، پيشاني کمي محدب و گوشها کوچک است. پوزه آن ها معمولا کوچک و داراي منخرين باز هستند. گردن آن ها معمولا قوس دار، باريک و داراي تناسبي مطلوب مي باشد. يال و دم پر پشت و زيبا ، کمر تا حدودي کشيده و بدن آن ها تقريبا باريک است. اندام حرکتي در عين ظرافت داراي استخوان بندي بسيار قوي و محکمي مي باشد. داراي سم بسيار سفت و بيضي شکل است که احتياج به نعل بندي ندارد. از نظر رنگ اين نژاد به رنگ هاي سفيد، سياه، نيله يا خاکستري، کرنگ، کهر همانند رنگ کرنگ مي باشد فقط يال، دم، دستو پاسياه مي باشد. سمند که همانند رنگ طلايي است فقط مو هاي يال، دم و قسمت هاي پاييني دست وپا سياه است. در اين نژاد تا کنون اسب ابلق ديده نشده است. در ارزيابي بيومتريک اين اسب که بر روي 67 راس انجام گرفت تعداد 46 پارامتر از اندام هاي ظاهر مورد ارزيابي قرار گرفت که عمده ترين آن به قرار ذيل مي باشد.

قد 25/3+27/117 سانتي متر

طول تنه 48/6+63/121 سانتي متر

عمق سينه 3+ 12/59 سانتي متر

دور سينه 51/5+41/134 سانتي متر

طول گردن 45/1+9/43 سانتي متر

طول جانبي سر 73/1+26/43 سانتي متر

طول گوش 47/0+52/13 سانتي متر

طول قلم اندام حرکتي قدامي 37/1+85/19 سانتي متر

طول قلم اندام حرکتي خلفي 26/1+78/23 سانتي متر

در ارزيابي فوق سعي شده تا روش ساده و در عين حال مطميني براي شناسايي و تفريق اسب خزر ابداع شود و با به دست آوردن يک تعريف عددي دقيق، معياري مناسب براي ابعاد بدن اسب خزر ايجاد گردد. اين امر پژوهشگران و پرورش دهندگان اسب را قادر مي سازد تا با چند اندازه گيري ساده و مقايسه آن با جداول تهيه شده ، اسبهاي خزر خالص را شناسايي و تفکيک نمايند.

همچنين به منظور تعيين و تخمين وزن بدن اسب خزر با استفاده از دور سينه يک بررسي روي 39راس انجام گرفت و در نتيجه ميانگين اندازه دور سينه آن ها 41/134 سانتي متر و ميانگين آن ها 92/192کيلو گرم بود. ضمنا جهت تخمين وزن بدن فرمول W=3.26L-244.68 ارايه گرديد که در آنW (وزن بدن) به کيلو گرم و L (اندازه دور سينه) به سانتي متر مي باشد. در نتيجه بررسي که روي ارزيابي بيومتري و همچنين تخمين وزن انجام پذيرفت مشخص شد که در اين نژاد نريانها کوتاهتر و سبکتر مي باشد.

تفاوت اساسي اسکلت اسب خزر با اسکلت ساير نژاد ها

1- اسب خزر فاقد Parietal Crest در جمجمه خود مي باشد.

2- استخوان کتف در اسب خزر پهن تر از ساير نژاد هاي ايراني بوده و بيشتر به استخوان کتف نشخوار کنندگان است.

3- متاکارپ و متاتارس اسب خزر نسبت به قد حيوان بلند تر و باريک تر مي باشد.

4- شش مهره اولي سينه اي داراي تيغه پشتي دراز تر نسبت به ساير نژادها مي باشند و به خاطر همين اختلاف ، جدوگاه در اسب خزر بسيار بالاتر از کپل قرار مي گيرد.

5- سم اسب خزر باريک و بيضي شکل و بيشتر شبيه به سم Equus Asinus مي باشد تا شبيه سم Equus Caballus.



.
 
بالا