آخور رخش رستم ...

Dr_Ghaffari

Active member
در ايران آخورهايي بوده است كه مردم به اين آخورها احترام مي گذاشته اند ! چرا كه عقيده داشته اند آخور اسب رستم " رخش " بوده است و رخش از اين آخورها علوفه خورده است . آيا دوستان از اين آخورها اطلاعاتي دارند ؟ آيا هنوز اين آخورها وجود خارجي دارند ؟
" يعقوب ليث صفار " كه عليه ظلم و ستم روزگارش قيام مي كند از چنين روستايي بوده است كه آخور رخش را محترم داشته اند .اين روستا " قرنين " نام داشته است . اما نمي دانم هنوز هم اين آخور باشد و اگر هست هنوز هم مورد احترام هست يا خير !؟(قرنين يكي از روستاهاي سيستان است )
 

Dr_Ghaffari

Active member
در طالش مازندران جايي است به نام " خشكه دريا ". مي گويند رستم وقتي خواست از كنار آنجا بگذرد ابتدا اسب خود رخش را در گوشه اي بست و با كندن چاله اي در يك صخره سنگ برايش آخوري درست كرد تا در آن جو و علوفه بخورد . آن چاله سنگ هنوز در كنار خشكه دريا ديده مي شود . و نقش هايي مانند نعل اسب نيز ديده مي شود كه مردم عقيده دارند آن نقوش علامت پاي اسب رستم است .
 

Dr_Ghaffari

Active member
در بيرجند نيز دره اي وجود دارد به نام " درخش " كه مردم بيرجند عقيده دارند چراگاه " رخش " بوده است! در واقع نام آن مخفف شده دره رخش است . و مردم بيرجند عقيده دارند اينجا ييلاق اسب رستم بوده است و تابستانها رخش را براي چرا به اين مكان مي برده اند .
 

atila

Member
سلام جناب دکتر
فردوسی خود می فرماید : که رستم یلی بود در سیستان من آوردم و کردمش داستان .
اگر داستان رستم و سایر داستانهای شاهنامه با وجود داشتن پیشینه تاریخی حاصل ذهن خلاق حکیم فردوسی است پس باید در مورد حقیقت و افسانه بیشتر تحقیق کرد امکان دارد روایت آخور اسب رستم هم دستخوش داستان سرائی باشد
 

sohrab

Active member
البته مصرع دوم را بیشتر به این شکل دیده ایم :منش کرده ام رستم داستان
اما همیشه عده ای از افسانه جلوه دادن شاهنامه سود برده اند و ...
اسطوره «ايلياد» هم تا زمانی که در قرن ۱۹ ويرانه های تروا کشف و مشخص شد که در حدود ۱۲۰۰ پيش از ميلاد آتش سوزی بزرگی در شهر رخ داده ، افسانه ای بیش نبود.

فردوسی می فرماید:

تو این را دروغ و فسانه مدان به یکسان روش در زمانه مدان
 

sohrab

Active member
Dr_Ghaffari گفت:
در ايران آخورهايي بوده است كه مردم به اين آخورها احترام مي گذاشته اند ! چرا كه عقيده داشته اند آخور اسب رستم " رخش " بوده است و رخش از اين آخورها علوفه خورده است . آيا دوستان از اين آخورها اطلاعاتي دارند ؟ آيا هنوز اين آخورها وجود خارجي دارند ؟
" يعقوب ليث صفار " كه عليه ظلم و ستم روزگارش قيام مي كند از چنين روستايي بوده است كه آخور رخش را محترم داشته اند .اين روستا " قرنين " نام داشته است . اما نمي دانم هنوز هم اين آخور باشد و اگر هست هنوز هم مورد احترام هست يا خير !؟(قرنين يكي از روستاهاي سيستان است )

در ضلع جنوب شرقی روستای وسکاره و به فاصله 4 کیلومتر از جاده رودهن به وسکاره و آردینه و جورد با مبدا امامزاده محمد تقی رودهن و در 200 متری سمت شرق جاده یاده شده و در سمت شرق رودخانه سیاه رود صخره طبیعی وجود دارد که طول آن حدود 80 و عرض آن 50 متر می باشد.
بر روی این صخره طبیعی حوض بیضی نزدیک به دایره شکل طبیعی وجود دارد که در نوع خود بی نظیر است این حوض طبیعی را اهالی به نام رستم آخوری یااسب آخوری می نامند و معتقدند این محل آخور رخش / اسب نامی رستم بوده است . قطر بزرگ این بیضی 8 متر و قطر کوچک آن 40/7 سانتیمتر و ارتفاع فعلی آن در بلندترین نقطه10/2 سانتی متر می باشد به نظر می رسد این مکان محل چشمه ای بوده است که در سالهای گذشته وجود داشته که احتمالا از ان آب گرمی جریان داشته و حاصل جریان آب و املاح موجود در آن به شکل رسوبات فعلی بر جای مانده است .
 

Dr_Ghaffari

Active member
البته مصراع دومي كه سهراب خان آورده اند هم به صورت :
" به يكسان روشن زمانه مدان "
صحيح هست .
افسانه بودن شاهنامه جاي خود اما بسياري از واقعيات تاريخي را در خود جاي داده است.
 

atila

Member
شاهنامه برای تمامی ایرانیان مقدس و قابل احترام است قهرمانان شاهنامه در تاریخ واقیعت دارد اما فردوسی بال و پرش داده تا آن شاهکار ادبی را بیافریند منظور سود بردن از افسانه بودنش کمی کم لطفی است
منظور این بود که بعضی روایات ممکن است دستخوش تغییر باشد .
 

sohrab

Active member
متوجه منظورم نشدید. کم لطفی به کی؟
زیان کسان از پی سود خویش بجویند و دین اندر آرند پیش
 

Dr_Ghaffari

Active member
در یکی از شهرهای بسیار قدیمی استان اصفهان به نام "جندق" در منطقه خور و بیابانک بر ساحل کویر نمک محلی وجود دارد بر روی کوهی با ارتفاعی حقیر ! به نام " صفه نیزه گاه " که تقریبا حکم یک مکان مقدس را دارد ولی نه از نوع امامزاده ها . در کنار آن سد سنگی کوچکی قرار دارد که آبهای هرز باران در آن برای کشاورزی کویری اندوخته می شود . بر روی سنگهای این کوه چند جای نعلی شکل وجود دارد که مردم آن می گویند " وقتی سقف قلعه جندق را می ساختند فرو می ریخته است تا اینکه روزی سواری می رسد و یک خشت به سقف می زند و به معمار می گوید خشتهایت را بر روی این خشت بساز و استوار کن تا سقف قلعه جندق تمام و کمال ساخته می شود .که ناصر خسرو در سفر نامه به آن اشاره کرده است . به حرف مردم جندق سوار به این کوه می آید نماز می خواند و دیگر کسی نشان از او ندارد . جز جای پای اسبش که مانده است و محلی بر سنگهای کوه که افسار اسبش را بسته بوده است . نمی دانم این سوار که بوده است اما مردم بر جای بستن مهار اسب او دخیل می بندند و از شما چه پنهان من هم بسته ام و چه زود هم مراد گرفتم . جدی تر از همیشه می گویم خیلی زود مراد گرفتم .
 

علی اصفهانی

Active member
در رشته کوههای شرقی شهرکرمان ور در واقع درست در شرق شهر ماهان کوهی هلالی شکل تقریبا مثل نعل اسب هست که در بین عامه مردم بنام "آخوراسب رستم" نامگذاری شده .

البته بدلیل اندازه بسیار بزرگ آن دیگر به یقین می توان گفت که این مورد افسانه است. چون اندازه قطر داخلی آن چندصدمتر می باشد !
 
چه جالب.نشنیده بودم تا حالا.
شرق ماهان، یعنی به طرف باغ شازده یا به طرف کرمان؟
ممکنه دقیق تر بگید تا این بار که رفتم کرمان، بتونم ببینمش؟
 

علی اصفهانی

Active member
چه جالب.نشنیده بودم تا حالا.
شرق ماهان، یعنی به طرف باغ شازده یا به طرف کرمان؟
ممکنه دقیق تر بگید تا این بار که رفتم کرمان، بتونم ببینمش؟

باغ شاهزاده غرب ماهانه و این کوه در شرق ماهان .

یعنی اگر شما از توی باغ شاهزاده به سمت شهر ماهان نگاه کنین پشت شهر یعنی بک گراند شهر یه رشته کوه میبینین که آخور اسب رستم تقریبا توی دامنه کوه بلند اصلی قرار گرفته .

البته از بعضی زاویه ها هلالی بودنش دیده نمیشه .
 
بالا