یالها می رقصند

kahar

Member
نه تنها عطر و رایحه جنگل
که چقدر خوب اند صداهای آنها
در جنگل شیدا همهمه می کنند و شیهه می کشند
ناگاه سکوت عمیق
سکوتی که با زوزه باد توام می شود
رقص باد در میان یالهای زیبا رویان
حتی صدای رشد گیاهان را
در سکوتی عمیق می شنوی
حتی صدای درختان که در گوشی پچ پچ می کنند
و صدای افتادن یک قطره شبنم را
قلب ساکت می شود و
سکوت حکمرانی می کند
اما ناگاه زیبای پیشانی بلند و یال کمند
گوشها یش را تیز می کند
می دود و می دود
گله به دنبالش ،چه غوغایی !!
زمین زیر پاهایشان به لرزه می افتد
طبیعت در برابرابهت رازگونه شان
تسلیم می شود
می تازند و زمین را می لرزانند
چه شکوه و جلالی
آنگاه که یالها می رقصند
و سم ها می کوبند.
 

mahsima

Member
خیلی قشنگ بود
آدم خودش رو میون اسبها میبینه
خیلی قشنگ صحنه به تصویر کشیده شده
 

فربود

Active member
منم از این شعر خوشم اومد
فتانه خانم کار خودته ؟
اگه آره به نظر من روی غزل نیز کار کن . مشتری زیاد داره /
 

Dr_Ghaffari

Active member
سلام ! فتانه خانم اجازه بدهید از زبان شعر بگویم که باید سروده شما باشد ..! اگر مایل بودید این شعر را نیز در بخش نقد معرفی نمایید تا بیشتر نقد شود . البته اگر شاعر آن شما نیستید شاید بتوانید از شاعر اجازه بگیرید ؟!
من خلاف دوستان فکر می کنم ! باید برای زیبا شدنش بخشهای اسبی اش کم شود ! ( یک جیغ خوشگل بکشید ) و اینکه هر چند آرایه های ادبی استفاده شده است اما ظریف و دقیق نیست ! اما باز در ایجاد فضای جنگل موفق بوده است مانند شعری که فضای مه گرفته تاریخ گونه داشت . اشکالات دستوری نیز دارد مانند استفاده از ترکیب " در برابر " که مجاز نمی باشد !
خواهش می کنم دوستان ناراحت نشوند که این بابا فقط اشکال می گیرد ! هرچند واقعیت هم همین است ... مثلا وقتی شهریار می گوید :
" علی ای همای رحمت "
شاید شما آن را پسندیده بدانید و من بگویم نه اصلا زیبا نیست ! ( البته واقعیت هم همین است که زیبا نیست و " شهریار " حتی شعر حافظ را نیز به غلط تضمین کرده است )
برای اینکه از این بحث خارج شوم در مصراع اول " شهریار " از ترکیب " همای رحمت " استفاده کرده است که هر چند خالی از لطف نیست اما یک ترکیب غلط است ! و ترکیب درست همای سعادت می باشد ! و چون همای سعادت حکم اسطوره دارد ترکیب همای رحمت درست نیست ... درست مثل این می ماند که به جای " آرش کمانگیر " بگوییم "آرش تیر انداز " یا از این بدتر بگوییم " آرش رویین تن " !
در خصوص شعر فکر من این است ...
 

OJANG

Member
هر کسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
سر من از ناله من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست
در معنی زیبا بود و دل نشین دکتر هم تا حدی درست فرمودند
 

kahar

Member
Dr_Ghaffari گفت:
سلام ! فتانه خانم اجازه بدهید از زبان شعر بگویم که باید سروده شما باشد ..! اگر مایل بودید این شعر را نیز در بخش نقد معرفی نمایید تا بیشتر نقد شود . البته اگر شاعر آن شما نیستید شاید بتوانید از شاعر اجازه بگیرید ؟!
من خلاف دوستان فکر می کنم ! باید برای زیبا شدنش بخشهای اسبی اش کم شود ! ( یک جیغ خوشگل بکشید ) و اینکه هر چند آرایه های ادبی استفاده شده است اما ظریف و دقیق نیست ! اما باز در ایجاد فضای جنگل موفق بوده است مانند شعری که فضای مه گرفته تاریخ گونه داشت . اشکالات دستوری نیز دارد مانند استفاده از ترکیب " در برابر " که مجاز نمی باشد !
خواهش می کنم دوستان ناراحت نشوند که این بابا فقط اشکال می گیرد ! هرچند واقعیت هم همین است ... مثلا وقتی شهریار می گوید :
" علی ای همای رحمت "
شاید شما آن را پسندیده بدانید و من بگویم نه اصلا زیبا نیست ! ( البته واقعیت هم همین است که زیبا نیست و " شهریار " حتی شعر حافظ را نیز به غلط تضمین کرده است )
برای اینکه از این بحث خارج شوم در مصراع اول " شهریار " از ترکیب " همای رحمت " استفاده کرده است که هر چند خالی از لطف نیست اما یک ترکیب غلط است ! و ترکیب درست همای سعادت می باشد ! و چون همای سعادت حکم اسطوره دارد ترکیب همای رحمت درست نیست ... درست مثل این می ماند که به جای " آرش کمانگیر " بگوییم "آرش تیر انداز " یا از این بدتر بگوییم " آرش رویین تن " !
در خصوص شعر فکر من این است ...

با تشکر از آقای دکتر غفاری که همیشه لطفشون شامل حال همه است.
تشکر از اینکه انقدر دقیق شعرها رو مورد بررسی قرار میدید.
فقط بگم که من شاعر نیستم اما گاهی مواقع پا تو کفش شاعرا می کنم و مطالب ذهنیمو به روی کاغذ میارم.
می دونم کلی مشکل داره .
اما همینه توشه کوله بارم.
در ضمن هیچ وقت از انتقاد سازنده ناراحت نمی شم.
 

Dr_Ghaffari

Active member
خواهش می کنم فتانه خانم ... ذهن شما زیبا است ! اما نوشتن ذهن هر چند توان می خواهد اما برای شعر کافی نیست . باید قدری با ذهنتان بازی کنید و کلمات را بچرخانید تا خوب کنار هم جفت و جور شود . شاید شبیه پازل که قطعات را دارید ولی باید به درستی کنار هم چیده شود ... در شعرگونه ای که ارسال کرده اید و من هم مانند سایر دوستان لذت بردم و شاید کمی هم بیشتر لذت برده باشم سروده اید که :
"ناگاه سکوت عمیق
سکوتی که با زوزه باد توام می شود
رقص باد در میان یالهای زیبا رویان
حتی صدای رشد گیاهان را
در سکوتی عمیق می شنوی
حتی صدای درختان که در گوشی پچ پچ می کنند
و صدای افتادن یک قطره شبنم را"
اگر من باشم خواهم گفت :
"حتی صدای رشد گیاهان را ،
و صدای درختان را که درگوشی پچ پچ می کنند
در سکوتی عمیق می شنوی
و صدای افتادن یک قطره شبنم را
که ناگاه با زوزه باد توام می شود ...
رقص باد در میان یالهای زیبا رویان وحشی "!
امیدوارم توانسته باشم به خوبی و روشنی وصف کرده باشم و خدای نکرده این گفتار موجب آشفتگی دوستان نشود .
 

kahar

Member
و صدای افتادن یک قطره شبنم را"
اگر من باشم خواهم گفت :
"حتی صدای رشد گیاهان را ،
و صدای درختان را که درگوشی پچ پچ می کنند
در سکوتی عمیق می شنوی
و صدای افتادن یک قطره شبنم را
که ناگاه با زوزه باد توام می شود ...
رقص باد در میان یالهای زیبا رویان وحشی "!


قطعا این شعر بسیار زیبا ست .

تشکر :)
 
بالا