خانم از گل آهو هیچ وقت استفاده مستقیم نکرد ولی اونو به همه توصیه میکرد.
کاش خانم اینقدر انحصاری روی سیلمیهای خون دلدل و ترکیبات اربنت اصرار نداشت تا امروز اینقدر در مضیقه تنوع خونی نباشیم.
فکر میکنم خانم به ارزشهای ورزشی تولیداتش در درجه دوم یا حتی پایینتر فکرمیکرد بخاطر همین ،ما کمتر اسب شاخصی از گله قره تپه شیخ در میادین کورس وپرش دیده ایم و میدانها بیشتر در دست تولیدات متفرقه ترکمن صحرا بوده.
جناب زماني
**در خصوص علل عدم استفاده از سيلمي هاي تر كمن اخال ويا يموت خارج از گله قره تپه در كامنت هاي قبلي در همين تاپيك توضيحات كامل را خدمت دوستان عرض نموده ام
** مقايسه امار توليدات از سيلمي اخال يموت دلدل (19 كره ) و مقايسه ان با امار توليدات سيلمي يموت لاچين خان(17 كره ) در گله قره تپه حاكي از ديد كارشناسانه ان مرحوم در اقبال و تاكيد بر بهره گفتن از هردو تيره اخال و يموت است
ونگرش انحصاري را نفي مي نمايد
** ان مرحومه در ابتداي كار ناچار از استفاده از سيلمي اخال وارداتي فدراسيون اربنت كره( انگار --تازه) با نا خالصي يك شانزدهم ( 6 درصد ) خون تروبرد بود و اصولا اعتقادي با استفاده دراز مدت از اين سيلمي نداشت و قطعا تمايلي هم به استفاده از كره هاي نر از اربنت با يك سي ودوم ناخالصي (3درصد )نداشت هرچند ما با ناخالصي هاي 1.5 در صدي در نتاج بعدي دختران اربنت در گله قره تپه مواجه هستيم .........................
هيچ وقت ما انديشيده ايم چرا
سيلمي بتو را كه اولين توليدشان بود پس از گرفتن 3 كره فروختند ان هم با ان قد و بالا و فنوتايپ....؟ والبته از بتو 2 كره ماديان يعني جمال و كاكليك را نگه داشتند و تنها كره نر ..اشور را فروختند و همين كا را با كره هاي نر و ماده حاصله از اربنت هم انجام دادند يعني بتو فروخته شد ولي توران و تاليا باقي ماندند و از اينجا به بعد شجره نريانهاي از پدري نسل اربنت در گله قره تپه خشكيد.............
وقتي اب هست تيمم باطل هست لطفا به كامنت 87 اينجانب عنايت بفرمائيد دلدل از 1993 كشش شد و بتو از 1994 كشش شد و تكليف كار در بهار 1996 با مقايسه كرهاي دلدل و بتو با تولد
طلاقوش يكسره شد و بتو در كفه فروش قرار گرفت چرا ...؟؟؟ چون گوهري مانند
طلاقوش ظهور كرد كه
شايد تا سالها نظيرش در تركمن صحرا مادر نزايد...... گوهري كه از 2سالگي تا 9 سالگي در ميادين كورس گلستان و جرگلان در ميان خيل دوخونهاي تركمن خوش درخشيد.......................
جنابعالي اگر ماديان خوب يموت داريد و تا كنون از طلا قوش كره گرفته ايد در قافله برندگان هستيد واگرنه بازي را در صف توليد كنندگان تركمن صحرا باخته ايد......
شك نفرمائيد دوستانه و دلسوزانه خدمتتان عارضم.......
** زنده يادسر كار خانم لوئيز فيروز هدف گذاري شان در ارتباط با اسب تركمن خالص با توجه به شرايط اسفناك ان زمان در باره اسب تركمن كه بعد از انقلاب سيلمي اخال وارداتي همچون اربنت را عوامل فدراسيون در مجموعه سواركاري گنبد
براي تيزينگ ماديانهاي دوخون مورد استفاده قرار ميدادند................چه مي توانست باشد ...كدام كورس تركمن.....و كدام...مسابقات پرش....... مگر در ابتداي كار ان مرحومه اسب هاي تركمن بهتري از وراث سرهنگ شكي در اختيار داشتند ؟؟؟
اي كاش خيل اسبان اسماني تركمن خاندان شكي در اختيار لوئيز بود ............. اي كاش مي توانستم فايل اغوا كننده اسبان تركمن شكي را كه لوئيز در 1990 به بعد براي گاس كاتران فرستاد باز ميكردم ..................تا مشخص مي شد..كه لوئيز چقدر تنها بود در ان دوران لوئيز تنها...... را كه مي شناسد كه.....با دست خالي چه كرد و ما......در حال چه منصفانه به نقد او نشته ايم..... بگذريم .....................
هدف گذاري لوئيز با توجه به مشخص نبود استراتژي اقتصاد صنعت اسب بومي در ان دوران بنا به فرمايش خودشان جنگ در دو جبهه بود جبهه داخلي گرفتن كورس خالص تركمن كه هيچوقت تحق نيافت حتي تاكنون با دي ان اي و....... كه اگر كورس تحقق مي گرفت بازار فروش توليدات خالص هم رونق مي گرفت و جبهه دوم شكار فرصت هاي صادراتي بود كه ان هم فقط با توليدات تركمن خالص رونق مي گرفت و بس .......................
پس راهكار هاي لوئيز براي برون رفت از بن بست اسب تركمن بدين شرح بود
** اول رونق بازار داخلي كه لازمه اش برقراري كورس تركمن خالص بود كه با اين سيستم حاكم بر فدراسيون دست يافتن به ان از محالات است از ان زمان تا بحال..؟؟؟؟
**دوم دستيابي به بازارهاي خارجي با الويت توليد اسبان تركمن براي مسابقات استقامت كه مشتري خاص خودش را داشت و پروژه اي با حضور اقاي برنت سايفرد از كانادا در اين رابطه رقم خورد كه ذكرش در اين مقال نمي گنجد و در يك تاپيك مستقل ان را به بحث خواهم گذاشت
پس فكر مي كنم پاسخ به جنابعالي در تحليل تان در قالب عبارت (فکر میکنم خانم به ارزشهای ورزشی تولیداتش در درجه دوم یا حتی پایینتر فکرمیکرد ) را بدينگونه بايد داد كه ان مرحوم براي هدف گذاريهائي كه داشت و راه كارهائي كه بدان معتقد بود فقط به توليدات ورزشي درجه يك اسب اصيل تركمن مي انديشيدند و در حد توان و امكاناتي هم كه داشتند بدان عمل نمودند ......... ومصداق اين مدعا .....خروجي توليدات پر افتخار گله قره تپه هست ..كه لزومي به تاكيد ندارد ................
در پايان طرح اين سئوال را لازم ميدانم...........
................................................................................
ايا توليد كننده اسب تركمني را مي شناسيم كه در سي سال اخير همچون خانم فيروز با توليداتش بر روند توسعه اسب اصيل تركمن تاثير گذاشته و سيلمي ها و ماديان هاي شاخص توليدي اش بتواند با سيلمي ها و ماديانهاي شاخص گله قره تپه برابري نمايد
...........................................................................................