کتاب و کودک

kahar

Member
یه کتاب جالب و خواندنی با عکس ها ی فوق العاده زیبا برای بچه های عزیزو دوست داشتنی.

(آشنایی با مقدمات سوارکاری ) بچه ها،ورزش برای گروه سنی ج نوشته :لین گیبز - ترجمه: آرش الهی

در این کتاب وسایل سوارکاری و تیمار اسب حتی قسمتهای مختلف اصطبل برا بچه ها توضیح دادند.

امیدوارم بچه ها بخونن لذت ببرن من که لذت بردم ;D ;) :)
 

kahar

Member
اسب چوبی
ماجرای استاد و پسرش
نويسنده: حسین چترنور
ناشر: پاسارگاد
قيمت: 250 تومان
قطع كتاب: خشتي
تعداد صفحات: 12
نوع جلد: جلد نرم(شوميز)
كيفيت اثر: چاپ رنگي، كاغذ تحرير، جلد ساده
سال چاپ: 1382
نوبت چاپ: 1
موضوعات : كودك
طراح: حسن رستمی
34y5tgx.jpg
 

kahar

Member
4zyceq.jpg


اسب شاخ طلايي
نويسنده: سيلوين لنهاس
مترجم: سيد مهدي شجاعي
ناشر: كتاب نيستان
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 28
اندازه كتاب: رحلی
سال انتشار: 1382
دوره چاپ: 2
 

kahar

Member
5n144j.jpg


اسب ها
نويسنده: جكي گف
مترجم: رويا خوئي
ناشر: محراب قلم
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 32
اندازه كتاب: رحلی
سال انتشار: 1383
 

mahsa

Member
اسب
پدیدآورنده: شهره یوسفی
ناشر: خانه ادبیات

زیباترین اسب
پدیدآورنده: مرتضی امین، مصطفی زمانی
ناشر: پیام آزادی

دایره المعارف مصور کودکان: اسب
پدیدآورنده: امیلی بومون، لطیف راشدی (مترجم)، سیلوان گانگلوف (نقاش)، کولیت دیوید (نقاش)، لورنزا اورلاندی (نقاش)
ناشر: پیام آزادی

پرواز با اسب آبنوس: 29 داستان از هزار و یک شب
پدیدآورنده: محمد شمس

چراهای شگفت انگیز: اسب ها: پاسخ به سوال های کودکان و نوجوانان
پدیدآورنده: جکی جاف، رویا خوئی (مترجم)، شاهده سعیدی (ویراستار)، شهرام رجب زاده (ویراستار)، احمد حسینی (ویراستار)
ناشر: محراب قلم، کتابهای مهتاب

گزیده ادبیات معاصر، مجموعه داستان، نوجوانان، اسب سفید خالدار
پدیدآورنده: ابراهیم حسن بیگی

اسب نقره ای
پدیدآورنده: محمدرضا اصلانی، رضا کریمی (ویراستار)

اسب شاخدار
پدیدآورنده: شیرین ریاحی پور

تاسارا اسب بالدار
پدیدآورنده: محمدرضا یوسفی، اکبر نیکان پور (نقاش)


ماجراهای وروجک، کره اسب سفید
پدیدآورنده: مجید ذاکری، حمید عاملی

اسب شگفت انگیز
پدیدآورنده: ویولت کیس، ساویز سربازی (مترجم

زندگانی پیامبر در بیست قصه، قصه اسب معراج
پدیدآورنده: غلامرضا نوعی، عبدالتواب یوسف، صلاح بیصار (مترجم)، محمد نورقربانی (مترجم


اسب بی سوار: امام حسین (ع)
پدیدآورنده: مهدی وحیدی صدر (شاعر)، فرشته منعمی (نقاش
 
کره اسب کوچولو
نویسنده : زهرا سادات نوری​

نام: کره اسب کوچولو
نویسنده: هیتر ایمری
مترجم: حسین فتاحی
تصویرگر: استیون کارت­رایت
مجموعه: قصه­های مزرعه - ۵
گروه سنی: ب (پیش­دبستانی ها و سال­های اول و دوم)
وب­سایت ناشر: www.ghadyani.ir
kore%20asb1.jpg
قصه­های مزرعه، مجموعه قصه­ای فوق­العاده زیبا، با فضای ساده و صمیمی ِروستایی، با انسان­هایی مهربان و کودکانی شاد و خندان است.
یک روز که بچه­ها همراه پدر به گردش می­رفتند کره اسب کوچولوی غمگینی را دیدند که مال همسایه جدید آقای استون(شادمان) بود.آقای شادمان معتقد بود کره اسب چموش و رام­نشدنی است. اما پوپک تصمیم گرفت از او مراقبت کند. یک روز که پوپک و پویا برای غذا دادن به اسب رفته بودند، دیدند افسارش لای چوب­های پرچین گیر کرده. پدر به کمک آن­ها آمد و اسب را نجات داد. اسب دنبال بچه­ها راه افتاد که مرد خشمگینی با چوب­دستی از راه رسید. آقای استون(شادمان) بود که می­خواست اسب را ادب کند. پوپک بازوی مرد را گرفت ومانع او شد. فردا صبح که بچه­ها دیدند که پدر اسب را برای آن­ها از آقای شادمان خردیه است و بسیار خوش­حال شدند.
kore%20asb2.jpg
این داستان از معدود داستان­های مجموعه است که پدر در آن حضور دارد. اما حضور پدر بسیار صمیمی و گرم است.
در این داستان به جز تغییر اسامی افراد، من روند اختصاصی داستان را دو نفره کردم. داستان بیش­تر تلاش پوپی(پوپک) بود و در آخر پدر اسب را برای او خرید، که من در همه داستان سم(پویا) را نیز شریک کردم.
این داستان نکات زیادی در خود دارد. اول که پدر با بچه­ها با گردش می­رود. همراهی پدر با تصمیمی که پوپی(پوپک) برای مراقبت از اسب گرفت و کمک به او در موقع نیاز. در داستان مهربانی با حیوانات هست. و توجه به این نکته که حیوان با مهربانی رام بچه­ها شد، اما صاحب خشمگین و بداخلاق خودش نتوانست او را رام کند. و در آخر این که پدر اسب را برای بچه­ها خرید و جمله­ای که به کار برد، اشتراک زندگی با مادر را به خوبی نشان می­دهد. پدر به بچه­ها گفت:"ما کره اسب را برای شما خریدیم."
توضیح بیش­تر در مورد این مجموعه را در معرفی کتاب آتش در انبار داده­ام.
در این کتاب هم اردک زرد کوچولو با بچه­ها قایم موشک بازی می­کند.
 
آخرین ویرایش:
رمان

اسب سرخ اثر جان اشتین بک

دوشنبه دهم اسفند 1388
red_horse_7x8_print-p228000392792291469td2h_210.jpg

اسب سرخ کتابی درمورد علائق یک کودک نسبت به چیزی است که به او وعده داده می شود اما رسیدن به آن دارای مشکلات زیادی است. جودی شخصیت محوری قصه بوده و تا قبل از اینکه پدرش به او وعده ی اسب سرخ را بدهد به او وعده داده که در سن دوازده سالگی به تو اسلحه داده می شود و جودی برای رسیدن به آن لحظه شماری می کند. اما هنگامی که قضیه اسب سرخ مطرح می شود او خواسته ی قبلی خود را به کلی فراموش کرده و به دنبال خواسته ی جدیدش یعنی اسب سرخ می رود كه اين نوعي نشان دهنده شخصيت انسان است كه به دنبال چيزهاي جديد است. ما در این قصه هفت شخصیت دارم:جودی؛ بیلی(گاوچران خانواده)؛ پدرش آنتوان؛ مادرش؛ پدر بزرگ و پیره مرد سرخ پوست. هر کدام از این افراد به نوعی ذهن جودی را مشغول می کنند. بیلی در کار نگهداری از اسب ها مهارت خاصی دارد و جودی او را موجودی می داند که هرگز اشتباه نمی کند؛ در واقع جودی دچار نوعی اشتباه و سادگی کودکانه است. این تفکر او در سنین ده الی یازدسالگی است. اما هنگامی که به مرحله بلوغ می رسد قادر است اشتباهات افراد را ببیند. پدرش آنتوان شباهت بسیاری به جودی دارد؛ او در اواسط قصه در مورد کودکی خود و علائقی که به آن مادیان داشت صحبت می کند اما سپس از چیزهایی که در آینده جای مادیان را می گیرند ؛ می توان از گذرا بودن علائق جودی نسبت به آن اسب صحبت کرد. اما پدر بزرگ نقطه مقابل پدر جودی است او به تک تک خاطرات زندگیش عشق می ورزد و آنها را هرگز فراموش نمی کند. اما پیره مرد سرخ پوست نماد اسب سرخ است.او از آزادی صحبت می کند از کوهستان از جایی که اسب سرخ از آن می آید. پدرش که می توان او را نمادی از آینده جودی معرفی کرد از او متنفر است و او را بی مصرف می داند و می توان این نتیجه را گرفت که جودی نیز نسبت به اسب در آینده همین احساس را می کند. کتاب اسب سرخ کتابی است که یک داستان بلند را در قالب يك داستان کوتاه می آورد و در هر داستان پرسشی برای جودی پیش می آید: 1- آیا باید به همه اعتماد کرد؟2-آیا من در آینده همانند پدرم هستم؟3-آیا علاقه به یک چیز کافی است؟

منبع:رمان
 
اسب،سیب،بهار

tarvij%2088.03.30-ahmadi.jpg



مشخصاتنام:
احمد رضا


نام خانوادگی:
احمدی




احمد رضا احمدی شاعر بزرگسالان و نویسنده كتاب های كودكان، كه از آغاز دهه ۱۳۴۰ كار فرهنگی خود را در گستره شعر نو بزرگسالان آغاز کرد و به عنوان شاعری از موج نو شعر فارسی در محفل های فرهنگی و ادبی شناخته شد، در پایان همین دهه با آشنایی با بخش انتشارات كانون پرورش فكری در زمینه داستان های كودكان نیز به تجربه آزمایی پرداخت.
احمد رضا احمدی فرزندی از سرزمین کرمان است. در سال ۱۳۱۹ در این شهر به دنیا آمد و دوره دبستان را نیز در آن به پایان رساند، سپس به تهران آمد و دیپلم خود را از دارالفنون گرفت. پس از آن برای دو سال در کرمان به آموزگاری پرداخت اما این کار با روحیه او سازگار نبود. هنگامی که کانون پررورش فکری کودکان پایه گذاری شد، فیروز شیروانلو و سپس سیروس طاهباز به نویسندگان و شاعران باتجربه و جوان کار سفارش می دادند تا روند نگارش و انتشار کتاب های کودک فارسی –پایه original شکل بگیرد. در این میان کاری نیز به احمد رضا احمدی سفارش داده شد. نتیجه کار داستان "من حرفی دارم که فقط شما بچه ها باور می کنید"‌ بود که در سال ۱۳۴۹ منتشر شد. این کار البته دیگر تکرار نشد. در دهه پنجاه احمدی خود به استخدام کانون درآمد و بخش موسیقی این نهاد را پیش می برد و در همین زمینه نیز کارهای با ارزشی در زمینه موسیقی کودک یا ادبیات همراه با موسیقی با مدیریت او منتشر شد. اما کار نوشتن داستان های کودکان را به جز همین کتاب پیش گفته تا سال ۱۳۶۴ که کتاب "هفت روز هفته دارم" دیگر ادامه نداد. این کتاب البته غیر داستان بود. در سال ۱۳۶۸ او داستان های "تو دیگر از این بوته هزار گل سرخ داری"‌ و "نوشتم باران ،‌ باران بارید" را منتشر کرد. از سال ۱۳۶۹ با همکاری نادر ابراهیمی مجموعه کتاب هایی را به نگارش و انتشار درآورد که کار او را در این گستره تثبیت کرد. احمد رضا احمدی سبک ویژه ای در نوشتن داستان های کودکان دارد. داستان های او آمیزه ای از نثر ،‌ شعر و خیال پردازی های مشخص است. این خیالپردازی ها به عنصر گمشده ای در وجود او برمی گردد که برجسته ترین آن ها کودکی گمشده و دوری از پدر یا خانه پدری است. یکی از بهترین کتاب های او داستان "نوشتم باران ، باران بارید" است. همچنین کار برجسته دیگر از او "اسب و سیب و بهار" است که در آغاز دهه ۸۰ از او منتشر شد. در آغاز داستان پاییز است و اسبی سفیدو باغی که بر درختی از آن سیبی سرخ مانده است. اسب سیب را بر یالش می نهد و به کنار دریا می برد. در آن مکان سیب از اسب جدا می شود و درون جویی می افتد تا به گندمزار می رسد. در آن جا پسرکی آن را می یابد. می خواهد سیب را گاز بزند که اسب از راه می رسد. پسرک سیب را گردن آویز اسب می کند. زمان می گذرد. پس از زمستان بهار از راه می رسد و اسب و پسرک در زیر شکوفه های سیب چشم بر چرخش رنگ رنگ زندگی دوخته اند. تنهایی، گذر از تنهایی ها و دوستی در پهنای هستی به این داستان معناهای ژرفی بخشیده است

http://www.ketabak.org/tarvij/node/803
 
آخرین ویرایش:
من یک اسب هستم

داستاني به قلم رستم وحيدي براي كودكان گروه سني «الف» و «ب»
ايبنا نوجوان: «من يك اسب هستم» اين، نام كتاب است و خُب، به اين ترتيب قهرمان كتاب ما هم يك «اسب» است. اين اسب در يك مزرعه با همسر و كره اسب خود به نام «اسفند» (چه اسم بامزه‌اي!) كار مي‌كند. صاحب مزرعه «هرمزد» نام دارد. او در يك خانواده‌ي زرتشتي به دنيا آمده و در يك روستا نزديك پل «آويشن» بين كرج و چالوس زندگي مي‌كند.

ماجراهاي اين داستان، بسيار جالب و آموزنده ‌است و درس‌هاي خوبي به خواننده‌ي كتاب مي‌دهد.

آقاي «رستم وحيدي» پيش از اين كتاب‌هاي ديگري هم براي كودكان و نوجوانان نوشته است. «شهر كنار رودخانه» و «آتش جاويدان» نام دو تا از كتاب‌هاي اين نويسنده است. ماجراهاي اين كتاب‌ها هم اگرچه در بين جامعه‌ي زرتشتي كشور اتفاق مي‌افنند؛ امّا مخاطب آن‌ها تمام كودكان و نوجوانان ايراني‌ هستند.

البته «جمشيد پيشدادي»، از نويسندگان زرتشتي كشورمان نيز كتاب‌هاي خوبي چون «زن قهرمان»، «پسر خوب»، «سرچشمه»، «گوهر شب چراغ»، «سخنان مهين زرتشت پيامبر» را براي كودكان و نوجوانان زرتشتي كشورمان نوشته است كه خواندن آن را به همه‌ي بچه‌هاي ايراني توصيه مي‌كنيم.

چاپ نخست «من يك اسب هستم» با بهاي 1500 تومان براي كودكان گروه‌ سني «الف» (پيش دبستاني) و «ب» (سال‌هاي اول، دوم و سوم دبستان) از سوي موسسه‌ي فرهنگي، انتشاراتي فَرَوَهَر منتشر شده است. پس اين كتاب را براي خواهرها و برادرهاي كوچك‌تر خود بخريد و برايشان بخوانيد.َ‍

خبرگزاری کتاب ايران (IBNA)
 
داستان قدیمی برای کودکان دوانی (فایل صوتی موبایل)

این داستان از سال های بسیار دور برای بچه های دوانی نقل می شده. مادر بزرگ ها شب ها برای نوه هایشان این قصه ها را می گفتند.
یکی از این قصه های زیبای دوانی را به صورت خلاصه برای شما در اینجا قرار می دهم. این فایل صوتی هست و برای پخش در موبایل آماده شده است. امیدوارم که مورد پسند کودکان شما قرار بگیرد.




قصه بسیار زیبای کُرّه سیَه (کره اسب سیاه)


داستان کره اسب سیاه کوچکی که به بچه ای به نام مهیار هدیه می شود و داستانهایی به دنبال خود دارد که بسیار جالب خواهد بود برای کودکان


 
راز اسب شاخدار

مجموعه آثار ماجراهای تن‌تن و میلو
TintinCast.jpg



«راز اسب شاخدار» یازدهمین کتاب فكاهی مصور از سری ماجراهای تن‌تن و میلو است که توسط هرژه در سال ۱۹۴۳ برای اولین بار نوشته, طراحی و چاپ شد. روی جلد کتاب « تن‌تن و راز اسب شاخدار » را در تصویر مقابل ملاحظه می‌فرمایید. بعدها دنباله‌ای بر این کتاب توسط هرژه نوشته شد و با نام «گنج‌های راکهام» در سال ۱۹۴۴ به چاپ رسید. این جملات گزیده‌ای از متن این کتاب هستند:"سه برادر به هم ملحق می‌شوند. سه اسب شاخداری که زیر خورشید سینه‌ی امواج را می‌شکافند، از نیمروز سخن خواهند گفت زیرا از نور، نور می‌بارد تا شکفته شود."






ماجراهای تن‌تن و میلو از معروف‌ترین داستان‌های کودکان و نوجوانان است. اولین بخش از رشته ماجراهای تن‌تن و میلو در سال ۱۹۲۹ در روزنامه‌ای در بروکسل چاپ شد. نویسنده‌ی ماجراهای تن‌تن، ژرژ رمی بلژیکی بود که با نام مستعار هرژه کار می‌کرد. ماجراهای تن‌تن و میلو، درباره‌ی اتفاقاتی است که برای یک خبرنگار ماجراجو و دوستانش می‌افتد. ماجراهای تن‌تن تاکنون به بیش از ۵۸ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده و بیش از ۲۰۰ میلیون نسخه کتاب از سری ماجراهای آن در سرتاسر دنیا به فروش رفته‌است. در سال ۱۹۴۶ هرژه با کمک یکی از دوستانش مجله‌ی تن‌تن را به راه انداخت که بلافاصله با استقبال شدید مردم روبه‌رو شد. ماجراهای تن‌تن تا به امروز یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین داستان‌های مصور اروپایی است. آخرین ماجرای تن‌تن در سال ۱۹۷۶ چاپ شد.
كامپیوتران در نظر دارد هر 24 كتاب این مجموعه را به تدریج منتشر نماید تا كسانی كه دوست دارند مجموعه‌ی كاملی از ماجراهای تن‌تن و میلو را داشته باشند، این فرصت را پیدا نمایند



منبع:Iran Computer Magazine | Softwares | Books | Magazines | Games - مجموعه آثار ماجراهای تن‌تن و میلو
 
آخرین ویرایش:
1.gif
حسني و اسب سفيد و علاء الدين و چراغ جادو


شماره شابك
:۶۹۴-۲۵۵۸-۲۵-۰۲موضوع
:با موضوع داستان و شعر آموزشي كودكانچاپ
:رنگي​



منبع:http://www.khaneyeadabiyat.com/showbook.asp?id={00000001-0000-0000-0000-000000000000}
 
اسب پرنده

• ۱۳۸۹ • داستان٬ گروه سنی ج٬ گروه سنی د
asbe-parande.gif



خلاصه کتاب :

آن شب، اصطبل دل گیر بود. دل اسب چران گرفته بود. هوای تازه می خواست. کسی را می خواست که با او حرف بزند. از همه چیز بگوید. یونجه ها را دسته دسته آورد و ریخت جلوی اسب ها. کنار اسب سفیدی رسید. دستی به یالش کشد. آهی کشید و با خودش گفت: مُردم از تنهایی. کاش می شد با من حرف می زدی.


منبع:??? ????? | ??????? ?????
 
جان و اسب وحشی

منبع:خبرگزاری کتاب ايران (IBNA) - «جان با اسب وحشی» به بازار آمد




کتاب «جان و اسب وحشی» اثر هانریش ماریادنبورگ با ترجمه کمال بهروزکیا و به همت انتشارات قطره به بازار آمد. این کتاب ۱۵۵صفحهای به زندگی «جان» و علاقهی او به سوارکاری میپردازد.

ایبنا نوجوان: هانریش ماریادنبورگ آلمانی کتاب «جان و اسب وحشی» را نوشته و کمال بهروز کیا برای بچههای ایرانی این کتاب را به فارسی ترجمه کرده است.

کتاب «جان و اسب وحشی» در مورد زندگی جان، پسر هفت سالهای است که با خانواده خود نزدیک دشت اسبهای وحشی زندگی میکند.

جان علاقهی زیادی به سوارکاری دارد و میخواهد بر اسبهای وحشی سوار شود. برای همین با دوستش که پیرمرد کشاورزی است، به دشت اسبهای وحشی میرود. او میخواهد مثل دوستش اسبهای وحشی را بفهمد و با آنها حرف بزند.

یک روز دم غروب که همهی اعضای خانوادهی جان سر میز دور هم نشستهاند، جان از خانه خارج شده و همه متوجه غیبت او میشوند اما جان کجا رفته؟ پیش اسبها؟ شاید....

این کتاب شامل ۲۶ بخش بوده و زاویه دید آن اول شخص من و سوم شخص دانای کل است.

در کتاب «جان و اسب وحشی» میخوانید:« پیرمرد آرام پشت آسیابان رفت و ناگهان شیههی بلندی کشید. آسیابان ترسید و از جا پرید. ناز و بچهها خندیدند و آسیابان هم خوشحال شد. او آسیاب را خاموش کرد و مهمانانش را به دفتر برد. آسیابان از بچهها پرسید: شیرینی کرهای دوست دارید یا سیب؟ ناز جواب داد: آمدیم فقط سلامی بکنیم و حالت را بپرسیم؛ همینطور حال اسبت را.
آسیابان گفت: ممنون! برای دیدن اسب باید به اصطبل برویم. نمیتوانم اسب را به این اتاق کوچک بیاورم. چرا نمیتونی؟ درست است که اتاقت کوچک و سقفش کوتاه است اما تا به حال دو سه بار به اینجا آمده. آسیابان جواب داد: هرطو میل شماست و بیرون رفت و با اسبش برگشت. اسب چند بار بدنش را تکان داد و آرام ایستاد. آسیابان به پشت گردن او دستی کشید و گفت: مشکی به مهمانها روز بخیر بگو! مشکی پایش را بلند کرد و سمش را به زمین زد.
حالا به استادت روز به خیر بگو! مشکی پای چپ جلویش را بلند کرد. بچهها خیلی تعجب کردند و حتی ناز قبول کرد که آسیابان به شاگرد باهوشش چیزهایی یاد داده است.
آسیابان با افتخار گفت: یک اسب وحشی را هم میتوان رام کرد.
»

هانریش ماریادنبورگ در سال ۱۹۰۹ میلادی در گلزنکیشن آلمان به دنیا آمد. دنبورگ از کودکی به ادبیات علاقهمند بود و در دوران زندگی خود برای تحصیل این رشته نیز اقدام کرد اما نیمه کاره این رشته را رها کرد. مهمترین موفقیت او انتشار رمان «جان و اسب وحشی» در سال ۱۹۵۷ است. «دلقک و گل معجزه گر» و «دندان شل ساحرهی پیر» از آثار او هستند.