♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
نشست را تعريف كرديم و آن را نماد و نمود سواركار بر روي اسب گفتيم. حال ميخواهيم بدانيم كه نشست درست چيست؟ نشست درست، بهره و نتيجه آموزش سه اصل با اهميت است: نشستن روي اسب، حس و تأثير. اين سه اصل كه با هم نشست درست را ميسازند بايد به نوسواركار آموخته شود. سواركار بايد حس كند كه آيا به راحتي و نرمي روي اسب نشسته است؟ آيا از تعادل كامل برخوردار است؟ آيا با حركات اسب هم آهنگ است؟ هم چنين بايد حس كند و فرا بگيرد كه چگونه با نشيمن، رانف ساق و دستجلو روي اسب اثر بگذارد.
نوسواركار بايد ياد بگيرد كه بدون انقباض و با تعادل روي اسب بنشيند و حركات اسب را تبعيت كند، درست بر اسب نشسته است. حركت با روش قدم و يورتمه بيركاب، نوسواركار را به تعادل ميكشاند.
وقتي ترس سواركار ريخت، دليلي براي انقباض وجود ندارد. ترس سواركار را با اجراي نرمشهاي روي اسب در روشهاي مختلف بايد ريخت.
نوسواركار براي هم آهنگ شدن با حركات اسب بايد از نشيمن و كمر خود كمك بگيرد. ايستادن با ساق روي اسب، بدون استفاده از دستجلو،بلند شدن و نشستن روي اسب و متوقف كردن اسب در روشهاي مختلف به حركت درآوردن كه براي ايجاد تعادل مفيد است.
نوسواركار چگونه فرا ميگيرد كه حس كند؟ حس كردن يعني توان داوري درباره نشست خود و وضع اسب، سواركار نبايد تمرينها و نرمشها را بدون تفكر و انديشه انجام دهد، بلكه بايد به طور مستمر دربند چگونگي اجراي درست آنها باشد. براي تقويت حس بايد از اسبهاي حساس استفاده كرد.
نوسواركار چگونه فرا ميگيرد كه بر اسب تأثير بگذارد؟ سواركار به وسيله ساق، وزن بدن، دستجلوها، كمر و نشيمن روي اسب اثر ميگذارد.
درباره ساق در بحث كمكها به فراواني گفته شده است. تنها يادآوري اين است كه ركابها بايد اندازه باشند، به گونهاي كه در روشهاي مختلف سواركاري كاربرد آنها مقدور باشد. هم چنين درباره دستجلوها وزن بدن و سرانجام اثر كمر و نشيمن.
خوب، حالا نوسواركار ياد گرفته است كه اسب را زين كند و بر آن بنشيند و از اين مهمتر نرمشها را در حال سواري آموخته و وقت آن رسيده است كه به طور جديتر سواركاري را شروع كند. اگر نوآموز يك نفر است و يك مربي دارد،كار آسان است/. مربي از هر مكتبي كه پيروي كند، شاگرد را هدايت خواهد كرد. نرمشها و ورزشهاي كه لازم را به خواهد آموخت كاستيها را گوشزد كرده و برطرف خواهد ساخت، ولي اگر چند نفر نوآموز و حتي يك صف سوار هستند و يك مربي مسئول آموزش آنهاست، موضوع تفاوت دارد. هر چند آموزش يك نفري دقيق است، برنامه كلاسهايي با صف طولاني نيز با وجود رقابتي كه درميگيرد ، اغلب ثمربخش و حتي بهتر از آموزش انفرادي است. حضور عدهاي مشتاق در يك صف چنان هيجاني به وجود ميآورد كه هر كدام تلاش ميكنند، در فهم مطلب و بهتر سوار شدن، بر ديگري سبقت جويند. نتيجه اين هم چشمي، پيدا شدن سواركاران شيرين كار است. چنان كه مربياني كه مسئول افراد مستقل و منفرد هستند،شاگردان خود را بعد از آموزش اوليه به هم چشمي در مسابقات ميكشانند. به هرحال مربي طرفدار هر كدام از مكتبها باشد چندان تفاوتي براي نوآموز ندارد. نوآموز بايد ياد بگيرد و اين يادگيري از راه نرمشهاي روي اسب است كه براي سواركار آمادگي لازم را فراهم ميآورد.
نرمشهاي سوار را در روشهاي ايستاده، قدم و يورتمه بايد انجام داد. پيشنهاد ميكنيم: پنج تا ده جلسه اول سواري، مربي، نوسوار را با اسب لنژ داده يا در مانژ دايرهاي محصور، تعليم بدهد. اين كار، اطمينان بيشتري به شاگرد ميدهد و چون آموزش رودر رو و مستقيم است، اين اطمينان در آينده بيشتر در روحيه سواركار مؤثر خواهد بود.
پس از چند روز كار با لنژ يا در مانژ گرد، سواركار به محوطه يا مانژ اصلي هدايت ميشود. نبايد اين سوء تفاهم را به وجود آورد كه اگر محلي محصور به نام مانژ وجود نداشت، آموزش سواركاري بايد متوقف بماند. بايد بدانيم كه سواركاران بزرگ گذشته راه پستي و بلنديهاي زمين آزاد، جوي و رودبار و عوارض در پيش پا، درازاي راهها و اجبار به ماندن بر گرده اسب به وجود آوردهاند، نه مانژها و محوطههاي سرپوشيده يا باز. پس در هر زميني كه 500 مترمربع وسعت داشته باشد، ميتوان سواري آموخت يا تعليم داد، به شرطي كه معلم ماهر و شاگرد مشتاق باشد. تازه هر زميني را با قرار دادن نرده ميتوان به صورت مانژ يا محوطه سواركاري درآورد.
در مانژ، نوسواركار بر اسب مينشيند و با هدايت مربي خط حصار را گرفته با روش قدم ميپيمايد. در اين حال و اين روز اول،سواركار به ياري مربي، بايد تمام درسهايي را كه فرا گرفته است به ياد بياورد. سر چگونه،دستها كجا و ساق و ران در چه حالتي باشند؟ اسب آرام ميرود و مربي از سواركار تكرار محل اعضا را با صداي بلند ميخواهد و اصلاح آن را در صورت نادرست بودن ميطلبد. از سواركار ميخواهد با توجه به آموختهها چنان روي اسب بنشيند كه گويي جمعي به نظاره و داوري او مشغولاند، همه چيز و همه جا درست و در جاي خود.
وقتي مربي در مجموع از جريان رضايت پيدا كرد، دستور ميدهد كه پاها را از ركاب خارج كرده و با وزن خود آويزان كند. حركت با نظم و ترتيب در خط حصار، قدم روش آرام و طبيعي اسب است كه چهار زمان دارد و با تماس دستجلو و فشار متناسب ساقف اسب به قدم درميآيد.
خط حصار، مسيري است به فاصله يك متر از نرده مانژ كه سواران در آن حركت ميكنند. اگر محوطه محصور نيست، خطي كه سوار يا سواران روي آن حركت ميكنند، خط حصار است. كار ركاب گرفتن و خارج كردن پا از ركاب بهتر است هر روز چند بار انجام گيرد و هنگامي كه پا از ركاب خارج است، نرمشها به دقت انجام پذيرد.
گذاشتن چند تير عرضي در خط حصار اين روزها بيفايده نيست، مدت ادامه روش قدم به نظر مربي بستگي دارد. در گذشته در مدرسههاي نظامي اين مدت تا سه سال طول ميكشيد. ولي به نظر ما اگر سواركار خود را بر اسب يافت اعضا و اندامش در جاي خود درست قرار گرفت،بسنده خواهد بود. در اين دوره هيچ آموزش ويژهاي وجود ندارد. تلاش بر جاي دادن و اصلاح اندام در روش قدم است. اگر مربي راضي شد يورتمه را آغاز كرده و اگر راضي نشد اقدام زير توصيه ميشود، ولي بايد به مدت محدود از آن استفاده كرد و آن چنين است كه آهن ركاب را بدون اين كه جمع يا كشيده شود، با نخ به تنگ ميبندند.
به طوري كه ركاب به اندازه 10 سانتيمتر آزادي حركت داشته باشد، سوار با اين ركاب بر اسب سوار ميشود و مانند سوزن چرخ خياطي و بدون اين كه خود را خم كند، به طور عمودي برخاسته و مينشيند.
در اين حركت، گودي ران بايد با استحكام در جاي خود قرار گرفته و بچسبد، پاشنهها پايين و كمر راست است. در اين حال تنه سواركار مستقيماً روي قاچ جلوي زين قرار ميگيرد. بايد قسمت پايين بدن را بدون اين كه بند ركاب را از شاغولي بودن خارج سازد، عمودي نگه دارد.
اگر سوار موقع بلند شدن به جاي حركت روي قاچ جلوي زين، عقبتر حركت كند يا درنشستن، عقبتر از وضع معمولي (قسمت جلو زين) بنشيند،دليل آن است كه زانو را به اين كه به جلو فشار دهد خم كرده و نشست عقب رفته است.
اگر ساقها در وضع صحيح خود قرار گيرند، يعني سوار با فشار ران و زانو، خود را روي زين نگه دارد، بايد فشار مناسبي روي آهن ركابها داشته باشد در اين وضع سوار بدون اشكال و به آساني، مختصري به جلو متمايل ميشود.
در اين حالت سوار با حركت پاي اسب، نشيمن را به جلو حركت ميدهد سپس تماس مجدد نشمين با زين به طور خيلي ملايم تجديد ميشود.
در يورتمه، دست چپ و پاي راست اسب و سپس دست راست و پاي چپ در يك لحظه به زمين ميخورند ، با آهنگ يورتمه 1 و 2 روي آهنگ 1 در زين باشيد و در آهنگ 2 بلند شويد.
مثال ساده اين است كه اگر كسي روي صندلي نشسته باشد، و بخواهد به آساني بلند شود بهترين راه اين است كه پاها را به دو طرف باز كند و با تكيه به آنها بلند شود. گر پاها زياد يا عقب يا به هم چسبيده باشند، برخاستن با اشكال انجام خواهد گرفت. اين تمرين امكان ميدهد كه سوار بدون استفاده از ركاب و بند ركاب، فقط با فشار ساق خود را روي اسب سرپا نگه دارد. كار سرپا ايستادن و نشستن و دوباره برخاستن در جلوي زين، در روش قدم مشكل است، براي آسان كردن آن، دست را بايد حايل پشت قرار داد.
در روش يورتمه كه اين كار خيلي مشكلتر است و ركاب به عقب كشيده ميشود و سوار تحت تأثير دو نيروي مثبت و منفي سنگيني و رفتن به عقب قرار ميگيرد، كه با دادن تنه به جلو سنگيني خود را در ركاب استوارتر كرده و از نيروي منفي ميكاهد.
خلاصه: پا بايد چنان در ركاب قرار گيرد كه همه وزن بدن روي پنجه پا در ركابها به طور مساوي تقسيم شود، و در نشستن روي زين،نشيمن روي قسمت جلو زين، و درايستادن روي قاچ جلو زين، قرار گيرد در يورتمه و چهارنعل، اين حالت را با دادن تنه به جلو حفظ و وزن بدن را روي ركاب باقي ميگذارد.
منبع : كتاب اسب
نوسواركار بايد ياد بگيرد كه بدون انقباض و با تعادل روي اسب بنشيند و حركات اسب را تبعيت كند، درست بر اسب نشسته است. حركت با روش قدم و يورتمه بيركاب، نوسواركار را به تعادل ميكشاند.
وقتي ترس سواركار ريخت، دليلي براي انقباض وجود ندارد. ترس سواركار را با اجراي نرمشهاي روي اسب در روشهاي مختلف بايد ريخت.
نوسواركار براي هم آهنگ شدن با حركات اسب بايد از نشيمن و كمر خود كمك بگيرد. ايستادن با ساق روي اسب، بدون استفاده از دستجلو،بلند شدن و نشستن روي اسب و متوقف كردن اسب در روشهاي مختلف به حركت درآوردن كه براي ايجاد تعادل مفيد است.
نوسواركار چگونه فرا ميگيرد كه حس كند؟ حس كردن يعني توان داوري درباره نشست خود و وضع اسب، سواركار نبايد تمرينها و نرمشها را بدون تفكر و انديشه انجام دهد، بلكه بايد به طور مستمر دربند چگونگي اجراي درست آنها باشد. براي تقويت حس بايد از اسبهاي حساس استفاده كرد.
نوسواركار چگونه فرا ميگيرد كه بر اسب تأثير بگذارد؟ سواركار به وسيله ساق، وزن بدن، دستجلوها، كمر و نشيمن روي اسب اثر ميگذارد.
درباره ساق در بحث كمكها به فراواني گفته شده است. تنها يادآوري اين است كه ركابها بايد اندازه باشند، به گونهاي كه در روشهاي مختلف سواركاري كاربرد آنها مقدور باشد. هم چنين درباره دستجلوها وزن بدن و سرانجام اثر كمر و نشيمن.
خوب، حالا نوسواركار ياد گرفته است كه اسب را زين كند و بر آن بنشيند و از اين مهمتر نرمشها را در حال سواري آموخته و وقت آن رسيده است كه به طور جديتر سواركاري را شروع كند. اگر نوآموز يك نفر است و يك مربي دارد،كار آسان است/. مربي از هر مكتبي كه پيروي كند، شاگرد را هدايت خواهد كرد. نرمشها و ورزشهاي كه لازم را به خواهد آموخت كاستيها را گوشزد كرده و برطرف خواهد ساخت، ولي اگر چند نفر نوآموز و حتي يك صف سوار هستند و يك مربي مسئول آموزش آنهاست، موضوع تفاوت دارد. هر چند آموزش يك نفري دقيق است، برنامه كلاسهايي با صف طولاني نيز با وجود رقابتي كه درميگيرد ، اغلب ثمربخش و حتي بهتر از آموزش انفرادي است. حضور عدهاي مشتاق در يك صف چنان هيجاني به وجود ميآورد كه هر كدام تلاش ميكنند، در فهم مطلب و بهتر سوار شدن، بر ديگري سبقت جويند. نتيجه اين هم چشمي، پيدا شدن سواركاران شيرين كار است. چنان كه مربياني كه مسئول افراد مستقل و منفرد هستند،شاگردان خود را بعد از آموزش اوليه به هم چشمي در مسابقات ميكشانند. به هرحال مربي طرفدار هر كدام از مكتبها باشد چندان تفاوتي براي نوآموز ندارد. نوآموز بايد ياد بگيرد و اين يادگيري از راه نرمشهاي روي اسب است كه براي سواركار آمادگي لازم را فراهم ميآورد.
نرمشهاي سوار را در روشهاي ايستاده، قدم و يورتمه بايد انجام داد. پيشنهاد ميكنيم: پنج تا ده جلسه اول سواري، مربي، نوسوار را با اسب لنژ داده يا در مانژ دايرهاي محصور، تعليم بدهد. اين كار، اطمينان بيشتري به شاگرد ميدهد و چون آموزش رودر رو و مستقيم است، اين اطمينان در آينده بيشتر در روحيه سواركار مؤثر خواهد بود.
پس از چند روز كار با لنژ يا در مانژ گرد، سواركار به محوطه يا مانژ اصلي هدايت ميشود. نبايد اين سوء تفاهم را به وجود آورد كه اگر محلي محصور به نام مانژ وجود نداشت، آموزش سواركاري بايد متوقف بماند. بايد بدانيم كه سواركاران بزرگ گذشته راه پستي و بلنديهاي زمين آزاد، جوي و رودبار و عوارض در پيش پا، درازاي راهها و اجبار به ماندن بر گرده اسب به وجود آوردهاند، نه مانژها و محوطههاي سرپوشيده يا باز. پس در هر زميني كه 500 مترمربع وسعت داشته باشد، ميتوان سواري آموخت يا تعليم داد، به شرطي كه معلم ماهر و شاگرد مشتاق باشد. تازه هر زميني را با قرار دادن نرده ميتوان به صورت مانژ يا محوطه سواركاري درآورد.
در مانژ، نوسواركار بر اسب مينشيند و با هدايت مربي خط حصار را گرفته با روش قدم ميپيمايد. در اين حال و اين روز اول،سواركار به ياري مربي، بايد تمام درسهايي را كه فرا گرفته است به ياد بياورد. سر چگونه،دستها كجا و ساق و ران در چه حالتي باشند؟ اسب آرام ميرود و مربي از سواركار تكرار محل اعضا را با صداي بلند ميخواهد و اصلاح آن را در صورت نادرست بودن ميطلبد. از سواركار ميخواهد با توجه به آموختهها چنان روي اسب بنشيند كه گويي جمعي به نظاره و داوري او مشغولاند، همه چيز و همه جا درست و در جاي خود.
وقتي مربي در مجموع از جريان رضايت پيدا كرد، دستور ميدهد كه پاها را از ركاب خارج كرده و با وزن خود آويزان كند. حركت با نظم و ترتيب در خط حصار، قدم روش آرام و طبيعي اسب است كه چهار زمان دارد و با تماس دستجلو و فشار متناسب ساقف اسب به قدم درميآيد.
خط حصار، مسيري است به فاصله يك متر از نرده مانژ كه سواران در آن حركت ميكنند. اگر محوطه محصور نيست، خطي كه سوار يا سواران روي آن حركت ميكنند، خط حصار است. كار ركاب گرفتن و خارج كردن پا از ركاب بهتر است هر روز چند بار انجام گيرد و هنگامي كه پا از ركاب خارج است، نرمشها به دقت انجام پذيرد.
گذاشتن چند تير عرضي در خط حصار اين روزها بيفايده نيست، مدت ادامه روش قدم به نظر مربي بستگي دارد. در گذشته در مدرسههاي نظامي اين مدت تا سه سال طول ميكشيد. ولي به نظر ما اگر سواركار خود را بر اسب يافت اعضا و اندامش در جاي خود درست قرار گرفت،بسنده خواهد بود. در اين دوره هيچ آموزش ويژهاي وجود ندارد. تلاش بر جاي دادن و اصلاح اندام در روش قدم است. اگر مربي راضي شد يورتمه را آغاز كرده و اگر راضي نشد اقدام زير توصيه ميشود، ولي بايد به مدت محدود از آن استفاده كرد و آن چنين است كه آهن ركاب را بدون اين كه جمع يا كشيده شود، با نخ به تنگ ميبندند.
به طوري كه ركاب به اندازه 10 سانتيمتر آزادي حركت داشته باشد، سوار با اين ركاب بر اسب سوار ميشود و مانند سوزن چرخ خياطي و بدون اين كه خود را خم كند، به طور عمودي برخاسته و مينشيند.
در اين حركت، گودي ران بايد با استحكام در جاي خود قرار گرفته و بچسبد، پاشنهها پايين و كمر راست است. در اين حال تنه سواركار مستقيماً روي قاچ جلوي زين قرار ميگيرد. بايد قسمت پايين بدن را بدون اين كه بند ركاب را از شاغولي بودن خارج سازد، عمودي نگه دارد.
اگر سوار موقع بلند شدن به جاي حركت روي قاچ جلوي زين، عقبتر حركت كند يا درنشستن، عقبتر از وضع معمولي (قسمت جلو زين) بنشيند،دليل آن است كه زانو را به اين كه به جلو فشار دهد خم كرده و نشست عقب رفته است.
اگر ساقها در وضع صحيح خود قرار گيرند، يعني سوار با فشار ران و زانو، خود را روي زين نگه دارد، بايد فشار مناسبي روي آهن ركابها داشته باشد در اين وضع سوار بدون اشكال و به آساني، مختصري به جلو متمايل ميشود.
در اين حالت سوار با حركت پاي اسب، نشيمن را به جلو حركت ميدهد سپس تماس مجدد نشمين با زين به طور خيلي ملايم تجديد ميشود.
در يورتمه، دست چپ و پاي راست اسب و سپس دست راست و پاي چپ در يك لحظه به زمين ميخورند ، با آهنگ يورتمه 1 و 2 روي آهنگ 1 در زين باشيد و در آهنگ 2 بلند شويد.
مثال ساده اين است كه اگر كسي روي صندلي نشسته باشد، و بخواهد به آساني بلند شود بهترين راه اين است كه پاها را به دو طرف باز كند و با تكيه به آنها بلند شود. گر پاها زياد يا عقب يا به هم چسبيده باشند، برخاستن با اشكال انجام خواهد گرفت. اين تمرين امكان ميدهد كه سوار بدون استفاده از ركاب و بند ركاب، فقط با فشار ساق خود را روي اسب سرپا نگه دارد. كار سرپا ايستادن و نشستن و دوباره برخاستن در جلوي زين، در روش قدم مشكل است، براي آسان كردن آن، دست را بايد حايل پشت قرار داد.
در روش يورتمه كه اين كار خيلي مشكلتر است و ركاب به عقب كشيده ميشود و سوار تحت تأثير دو نيروي مثبت و منفي سنگيني و رفتن به عقب قرار ميگيرد، كه با دادن تنه به جلو سنگيني خود را در ركاب استوارتر كرده و از نيروي منفي ميكاهد.
خلاصه: پا بايد چنان در ركاب قرار گيرد كه همه وزن بدن روي پنجه پا در ركابها به طور مساوي تقسيم شود، و در نشستن روي زين،نشيمن روي قسمت جلو زين، و درايستادن روي قاچ جلو زين، قرار گيرد در يورتمه و چهارنعل، اين حالت را با دادن تنه به جلو حفظ و وزن بدن را روي ركاب باقي ميگذارد.
منبع : كتاب اسب