شایددر مواجه با اسب دیدگاه های متفاوتی وجود داشته باشد ولی سطوح ارتباط به عنوان تربیت کننده و استفاده کننده و... متفاوت میباشد.
هرنوع ارتباطی درمتمدنانه ترین شکل,یک تاثیرگذار ویک تاثیر پذیر دارد. در یک رابطه دوطرفه و یا حتی گفتگو یک طرف مسلط ویک طرف مطیع است.
در تعریف ازکودک درون واستفاده از آن در ارتباط بااسب,اگر منظور ارتباط بر پایه صداقت باشد,به نظرم بسیار مفید وکاربردی است ولی اگر تعریف هم بازی وهمسطحی از این تعبیرداشته باشیم به شخصه با این تعریف مخالفم.
به نظرم اسب در مرحله آموزش وکاربری به هیچوجه هم بازی مربی وسوار کارنیست.
حال ممکن است شما به عنوان یک علا قمند,احساس ارتباط هم سطح کرده وگاها" مورد محبت اصول زندگی او(در گله) قرارگرفته ودر کمترین سطح با لب انداختن,گاز گرفتن,هل دادن ویا برروی شما آمدن وبادست زدن و یا کار مورد علاقه خودش را انجام دادن وبه شما توجه نکردن و.... مواجه باشید (این هاهمه از روی ابراز احساسات بر مبنای اصول زندگی اوست.)
واین با اصول تربیت ویا کاربری متضاد است.
این سمت را توضیح دادم اجازه دهید به آنسمت هم اشاره کنم که همانطور گفتم دید گاه ارتباط متفاوت می باشد.
وبه نظرم همین ارتباط هم نباید جایگاه ترس از انسان را پیدا کند وحد فاصل این ارتباط اطاعت است البته نه از روی ترس بلکه قبول برتری شما در یک قدم جلوتر او واعتماد به شما به عنوان حامی به طوری که به پشتوانه شما به خطر ناکترین وترسناکترین تابوهای فکری خود وارد شود.
این سطوح تعریفی است که نو ع ارتباط را متفاوت می سازد.