رفتار و رفتارشناسی چیست

ckukar

New member
معمولا در مورد رفتارهای مختلف اسب و معنای ان گفته می شود اما رفتار چیست ؟و چگونه رفتار حیوانات را بررسی می کنند؟اگر اسب را یک گونه جانوری در نظر بگیریم و نه فقط موجودی برای ورزش و تفریح انوقت همه ان چیزهایی که در مورد رفتار جانوران می گوییم در مورد اسب هم صدق می کند و مهم می شود.در این متن گفته می شود که رفتار چیست و در مورد رفتارهای غریزی و اکتسابی صحبت می شود و سیر تکامل روشهای مطالعه روانشناسانه رفتار جانوران بررسی می شود.
رفتار را از دو زاویه می توان مطالعه کرد-یکی فیزیولوژیکی و دیگری روانشناختی.توجه فیزیولوژیستها بیشتر به مکانیسمها است.هدف انها توجیه رفتارها بر مبنای کارکرد دستگاه عصبی است.روانشناسان بیشتر به خود رفتارها توجه دارندو ان دسته از عوامل محیط و تاریخ گذشته حیوان را که بر تکوین و نحوه عمل رفتارها تاثیر مشخص داشته مورد مطالعه قرار می دهند.این دو رهیافت لازم و ملزوم بوده و مکمل یکدیگرند.گاه فیزیولوژیستها تاکید می کنند که روشهای انها اساسی تر است .درست است که در نهایت امید به ان است که رفتارها بر مبنای کارکرد واحدهای سیستم اعصاب یعنی نورونها توصیف شوند اما وظیفه اصلی سیستم اعصاب به وجود اوردن رفتار است لذا بایستی خود محصول نهایی یعنی رفتار را نیز مطالعه نمود.تجزیه و تحلیل کامل فیزیولوژیکی جز در مواردی که فقط چند نورون دخالت داشته باشد هنوز کاری غیر ممکن است.

رفتار شامل همه فرایندهایی است که حیوان از طریق انها محیط خارج و حالات درونی بدن خود را حس و نسبت به تغییراتی که در انها ادراک کرده واکنش نشان می دهد.بسیاری از این فرایندها در داخل سیستم اعصاب حیوان رخ می دهند و لذا نمی توان انها را مستقیما مشاهده نمود.
کارکرد حیوان می تواند از فعالیت شدید تا بی عملی کامل تغییر کند اما همه انها را به یک اندازه می توان رفتار محسوب نمود.حتی اگر مقدار حرکات یک گونه جانور چندان زیاد نباشد باز هم ممکن است بسیاری از همان حرکات مختصر را به خاطر ان که بیش از حد ساده هستند از مطالعه کنار گذاشت.اما این سوال مطرح است که یک عمل تا چه حد می تواند ساده باشد و در عین حال رفتار محسوب شود؟ کمتر کسی ممکن است تکان پا را که در اثر ضربه زدن به رباط های زیر زانو ایجاد می شود رفتار محسوب کند اما در مورد پلک زدن به هنگام نزدیک شدن جسمی به چشم یا گذاشتن پای برهنه بر روی جسم نوک تیز چطور؟

تقریبا تمام رفتارهایی که در حیوانات مشاهده می کنیم سازشی هستند.این رفتارها به شیوه موثر به محرک مناسب پاسخ می دهند و از این رهگذر است که حیوان تغذیه می کند-پناه می جوید-جفت می شود و تولید مثل می کند.حیوانات به طور مسلم خطاناپذیر نیستنداما اشتباهات انها اغلب در مواردی است که به محیط غبر
غیر طبیعی منتقل شده باشند.

رفتار حیوان چگونه با محیط طبیعیش چنین سازگار شده است؟؟برای این کار دو راه وجود دارد.ممکن است حیوان با واکنش درستی که در ساختار سیستم عصبیش به عنوان بخشی از نهاد توارثی جای گرفته به دنیا امده باشد.مثلا زنبور عسل استعداد به وجود اوردن بال و ماهیچه های بال و تمایل پرواز به سوی گلها و جستجوی شهد و گرده را در توارث خویش دارد.این گونه واکنشها به واکنش های غریزی معروف شده اند.رفتارهای غریزی نیز همچون خصوصیات بدنی حیوانات تکامل تدریجی دارند و انتخاب طبیعی موجب سازگاری انها با محیط به بهترین وجه می شود .این رفتارها به عنوان نوعی حافظه گونه ای از یک نسل به نسل دیگر منتقل می شود.
از سوی دیگر ممکن است حیوان با واکنش های ارثی معدودی به دنیا بیاید اما در عوض از این استعداد بر خوردار باشد که همراه با رشد و نمو رفتارهای خویش را نیز در پرتو تجاربش تغییر دهد.حیوان یاد میگیرد که چه واکنشی بهترین نتیجه را به بار می اورد و لذا رفتار خویش را به همان ترتیب تطبیق می دهد.
لذا غریزه و یادگیری هر دو رفتار سازشی راتضمین میکنند.منتها غریزه از طریق نوعی انتخاب است که در طی تاریخ تکامل گونه عمل کرده و یادگیری در طی عمر یک فرد حاصل شده است.وقتی مثالهای واقعی را مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم که این گونه تقسیم به دو بخش مشخص و روشن تا حدودی غیر واقعبینانه است.

غریزه می تواند حیوان را به یک سری واکنشها مجهز کند که در اولین موارد بروز خود اماده و مهیا باشند.واضح است که این به نفع حیوانی است که عمر کوتاه دارد و از مراقبت والدین محروم است یا چندان بهره ای از ان نمی برد. همه حیوانات عالی تر از سطح کرمهای حلقوی هر دو نوع رفتار غریزی و یادگیری را از خود بروز می دهند و هر نوع رفتار امتیازات خاص خودش رادارد.
به طور کلی در مورد هر رفتار که تاخیر ناشی از یادگیری خطرناک و کشنده باشد انتخاب طبیعی واکنشهای غریزی را ترجیح می دهد.امتیاز عمده یادگیری به غریزه ان است که برای انطباق با تغییر شرایط استعداد بیشتری دارد.مسلما این جنبه برای حیوانی که عمر طولانی می کند مهمتر از حشره ای است که چند هفته ای بیشتر زنده نمی ماند.جثه نیز به عنوان یک عامل دیگر مطرح است.زیرا استعداد پیشرفته یادگیری نیازمند بافتهای مغزی فراوان است که حیوانات بسیار کوچک از تامین ان عاجزند.معمولا بین جثه و طول عمر رابطه ای مثبت برقرار است و حیوانات بزرگ جثه معمولا عمر طولانی تری می کنند.
ویژگیهای رفتار غریزی و اکتسابی چیست؟در نگاه اول دو جنبه از خصوصیات نمونه وار رفتارهای غریزی ویژه به نظر می رسند .اول ان که رفتارهای غریزی از الگوهای حرکتی قالبی و کاملا مشخص تشکیل شده اند که در تمام افراد متعلق به یک گونه بسیار به هم شبیه هستند.دوم ان که الگوهای غریزی را اغلب با یک محرک بسیار ساده به راحت ترین وجه می توان بر انگیخت.در عین حال این ویژگیها با همه برجستگی که دارند باز هم برای تشخیص رفتارهای اکتسابی و غریزی از یکدیگر ناکافی اند.زیرا رفتارهای اکتسابی گرچه اغلب منعطف تر توصیف می شوند اما الگوهای حرکتی مربوط به انها نیز ممکن ایت درست به اندازه رفتارهای غریزی قالبی و کلیشه وار باشند .برای تشخیص نقادانه یک رفتار غریزی از اکتسابی باید به جای تاکید بر ویژگیهای نمونه وار چگونگی تکوین رفتار را در فرد مبنای کار قرار داد.زمینه برای بررسی ضوابط تکوین رفتارهای غریزی فراهم است و متداولترین روش سنجش ان همان چیزی است که -ازمایش انزوا -نامیده می شودیعنی حیوان را از کمترین سن ممکن به صورت منزوی و بدون هر گونه تماس با دیگران نگاه می داریم و وقتی بالغ شد واکنش او را نسبت به محرکهای مختلف می سنجیم و نتیجه را با نتایج مربوط به حیوانی که به طور طبیعی پرورش یافته مقایسه می کنیم.الگوی رفتارهایی که در انزوای کامل به طور طبیعی رشد و توسعه پیدا می کنند باید تا حدودی تحت کنترل استعدادهای توارثی سیستم عصبی حیوان بوده و از ان نتیجه شده باشند.با این حال درست است که ژنها می توانند رفتارها را کنترل کنند اما ژنها باید با محیط زیست حیوان در حال رشد در تعامل باشند.امکان دارد عواملی را در محیط زیست حیوان کشف کنیم که بر رشد رفتار های غریزی اش تاثیر داشته باشند.روشن است که باید از هر نوع دوگانگی ساده ای که غریزه را به ژنها و یادگیری را به محیط زیست حیوان نسبت دهد پرهیز نمود.در تکوین و رشد رفتارهای مختلف هر دوی انها دخالت دارند.

بعد از جنگ جهانی دوم دو مکتب اصلی رفتارشناسی در غرب وجودداشت.یکی که بیشتر از روانشناسان تجربی امریکایی تشکیل شده بود از جی.بی.واتسون و کتاب او به نام رفتارگرایی سرچشمه می گرفت که در 1924 منتشر شد.مکتب دوم که عمدتا اروپایی بود را کنراد لورنز در سال 1930 پایه گذاری کرد و نیکو تینبرگن نیز در سالهای اول به او ملحق شد.بسیاری دیگر از پژوهشگران نیز که معمولا جانورشناس بودند شیوه کار انها را برگزیدند.اینان خود را اتولوژیست می نامند و تعریف ساده اتولوژی همان مطالعه علمی رفتار است.اتولوژیستها طیف وسیعی از حیوانات مختلف را تحت شرایط نزدیک به طبیعی در صحرا و با پنهان شدن در مخفیگاه مورد مطالعه قرار می دادند.انها کار خویش را بر الگوهای غنی و متنوع رفتارهای سازشی حشرات ماهی ها و پرندگان متمرکز کرده بودند و شدیدا تحت تاثیر انها قرار می گرفتند.شیوه اصلی مطالعات اتولوژیکی را تینبرگن در کتاب خود به نام -مطالعه غریزه-تدوین نموده است که عبارت است از روشن ساختن تجربی محرکی که رفتار غریزی را برمی انگیزد و انگیزشی که موجب کنترل ان می شود .و همراه با ان مطالعه ارزش بقا و تکامل این رفتارها نیز مورد توجه قرار می گیرد از طریق مقایسه رفتار گونه های خویشاوند نزدیک و استنتاج تکامل یک الگوی رفتاری .درست به همان شیوه متخصصان تشریح مقایسه ای.
اتولوژیستها به مسایل مربوط به یادگیری توجه چندانی نداشتند. از سوی دیگر روانشناسان تجربی فقط به یادگیری توجه داشتند.انها اغلب رفتار حیوان را در محیط طبیعی نادیده می گرفتند و موجود مورد نظر را عمدا در شرایط ازمایشگاهی قرار می دادند .مثلا یک جعبه اسکینر که حیوان با فشار اهرم پاداش غذا دریافت می کند .هدف انها تدوین انگونه قوانین رفتاری بود که به وسیله انها بتوان چگونگی تغییر رفتار پس از سطح معینی از تمرین-پاداش و تنبیه را توصیف نمود.مثلا بتوان کفایت این یا ان شرایط ازمایشگاهی را در به وجود امدن یک یادگیری پیشگویی کرد.
جای تعجب نیست که چرا طیف حیوانات مورد استفاده روانشناسان تجربی محدودتر از اتولوژیستها بوده است.بهترین حیوانات برای این گونه ازمایشات یادگیری پستانداران بودند که تقریبا به طور انحصاری از انها استفاده می شد .در اکثر موارد رات البینو یعنی موش صحرایی زال به عنوان حیوان ازمایشگاهی مورد استفاده قرار می گرفت.
در ابتدا دو مکتب توجه چندانی به یکدیگر نداشتند اما پس از چند سال حملات از هز دو طرف شروع شد.و هر کدام موضعی بسیار افراطی گرفت.از جمله اتهاماتی که روانشناسان تجربی بر علیه اتولوژیستها مطرح می کردند این بود که انها نقش محیط را در تکوین و رشد رفتارها دست کم می گیرند و برچسب غریزه را به خودی خود یک توصیف کافی میدانند و بدون هیچ مدرک کافی از ان استفاده می کنند.و اتولوژیستها شکایت می کردند که اغلب روانشناسان تجربی رفتارهای همه حیوانات را نا دیده می گیرند به جز رات سفید.اتولوژیستها عنوان می کردند که هر کس بتواند خود را از جعبه اسکینر بیرون بکشد و به یک کلنی زنبور عسل بنگرد رفتار غریزی برای او اشکار خواهد گردید.
هر دو طرف نکته های خوبی را مطرح نمودند و از درگیری خویش در مراحل بعد متقابلا سود بردند.
امروزه اتولوژیستها در به کارگیری واژه های خویش محتاط تر عمل می کنند و توجه خویش را هر چه بیشتر به رشد رفتارها معطوف می دارند و روانشناسان تجربی نیز انواع متعددتری از حیوانات و طیف وسیعتری از شرایط را مورد ازمایش قرار می دهند.
از بخشهای مختلف کتاب مقدمه ای بر رفتارشناسی -اوبری منینگ-ترجمه عبد الحسین وهابزاده-انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد.
 
بالا