روزی شخصی اسب خودش را برای فروش از روستا به شهر برد و در میدان شهر اون را به معرض دید خریداران گذاشت ، از آنجا که سن وسال اسب را واینکه چه قدر توان کار دارد از روی دندانهایش تشخیص میدهند ، هر کس می آمد اول دهان اسب را باز میکرد و دندانهایش را میدید .
اون روز اسب شخص، باب میل کسی قرار نگرفت و به فروش نرسید ولی صدها نفر دهان او را باز کردند ودندانهای او را دیدند تا اینکه شب شد وشخص نا امید به منزل برگشت و دیگر از فروش آن منصرف شد اما فردا همینکه شخص برای کار با اسب بیرون رفت همینکه به شخصی میرسید اسب خودش دهانش را باز میکرد و دندانهایش را نشان میداد و مردمی که از موضوع خبر نداشتند تعجب میکردند.
منبع:http://www.forum.98ia.com/t31677.html
اون روز اسب شخص، باب میل کسی قرار نگرفت و به فروش نرسید ولی صدها نفر دهان او را باز کردند ودندانهای او را دیدند تا اینکه شب شد وشخص نا امید به منزل برگشت و دیگر از فروش آن منصرف شد اما فردا همینکه شخص برای کار با اسب بیرون رفت همینکه به شخصی میرسید اسب خودش دهانش را باز میکرد و دندانهایش را نشان میداد و مردمی که از موضوع خبر نداشتند تعجب میکردند.
منبع:http://www.forum.98ia.com/t31677.html