دست ها

دست ها آلوده است.

غصه ها بیهوده است.
کنج ایوان حیاط
بچه ای خوابیده است.
میرود پرده کنار
دشت ها عریان است.
کودک قصه شکست
دارها آویخته است.
دست ها آلوده است.
در صف نان صباح پدری نالیده است.
پرده ها خونین شده است.
بر سر کسب مقام اسب ها تازیده است.
دست ها آلوده است


refrence:پرواز شاعرانه
 
بالا