به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست
من قصد دارم در رابطه با موضوعی که آقای دادار مطرح کردنند که آیا اسب های ایرانی در مسابقات پرش یا درساژ مانند اسب های اروپایی موفق هستند یا نه مطالبی را مطرح کنم. ما در دنیایی زندگی میکنیم که خودآگاه یا ناخودآگاه متاثر از اقتصاد است. و ما بایید از این منظر البته به صورت ریشه ای به صنعت اسب نگاه کنیم . این بحث را با این سوال ها شروع میکنم که کی گفته اسب خوب اسبی هست که ارتفاع 2.5 متری را پرش میکنه یا کی گفته اسبی خوب است که بیشترین سرعت را در مسافت 1000 متر داشته باشه نه در مسافت 5000 متر و یا غیره. ...ما در صنعت اسب برای اینکه بتوانیم ادامه حیات دهیم باید بتوانیم مطابق صلیقه مشتری اسب تولید کنیم و راه دیگر این که ما به مشتری یا مصرف کننده اسب صلیقه را القاء کنیم. کاری که امروزه غرب در حال انجام آن است این است که بر اساس پتانسیل و امکاناتی که داشتند آمدند مسابقاتی را طراحی کردنند که بتواند محصول تولیدی صنعت اسبداری غرب را پذیرا باشد بنابراین چون اسب های اروپایی بیشتر اسب های خون سرد و بزرگ جثه هستند رفتند دنبال مسابقات پرش با ارتفاع بالا وبا اصلاح نژاد این اسب ها هر روزه ارتفاع پرش را بالا بردند و پر واضح است که اسب های خاور میانه و به ویژه اسب های ایرانی توانایی رقابت با آنها رانداشتند یا به طور مثال آهوشکار را از ما دیدند و رفتند دنبال طراحی مسابقات درساژ البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگر اسب های ما هم تحت آموزش های چندین ساله قرار گیرند بالطبع می توانند موفق گردنند. استعمار و استثمار در دنیا فقط به این معنی نیست که کشور قدرتمند کشور ضعیف را اشغال کند و نفت ومنابع مادی آن را به تاراج ببرد بلکه میتواند به این صورت باشد که اسب را از کشور وملتی همچون ایران که این حیوان هم ریشه در دین وهم ریشه در نژاد ما آریایی ها دارد بگیرند وبه جای آن ما را در هوس داشتن مسابقات اتومبیل رانی فرمول 1 بگذراند در حالی که اتومبیل این مسابقات از خارج . پیست مسابقه و طراحی پیست از غرب . حتی روغن ماشین از غرب . داور مسابقه از غرب آسفالت مسابقه از خارج و....این تغییر ذایقه را به وسیله انواع رسانه ها انجام می دهند ودر نتیجه ما به راحتی پول و ارز این کشور را خارج میکنیم بدون این که کوچکترین فکری کرده باشیم. در مورد اسب هم به این صورت است که اگر ما می خواهیم صنعت اسب در کشور رونق بگیرد و اسبدار وباشگاه دار ومردم ما به جای روی آوردن به اسب اروپایی دنبال اسب های اصیل ایرانی باشند باید به دنبال طراحی مسابقاتی باشیم که اسب های ایرانی در آن موفق هستند البته این کار کار سختی نیست ما میتوانیم با سر زدن به ایلات وعشایر انواع مسابقات با اسب همچون قیقاچ یا تیر اندازی بر روی اسب را ببینیم والگو برداری کنیم البته اولین نقدی که به این سخن گرفته می شود این است که این مسابقات دیگر ملی هستند ونه بین المللی واین نیز راه کاری دارد و آن همکاری منطقه ای به طور مثال در منطقه خاور میانه که هم از لحاظ فرهنگی وهم از لحاظ نزدیکی نژاد های اسب به یکدیگر در این منطقه به یکدیگر نزدیک اند. ولی افسوس که ما نشسته ایم ودیگران برای ما تصمیم میگرند حتی در رابطه با نژادهای خودمان به طور مثال مرکز بین المللی اسب عرب در انگلیس است واز آن بدتر این که در مورد اسب عرب هم به ما این طور تلقین کرده اند که اسب عرب زیبا اسبی است که دارای صورتی مقعر باشد ولی آیا تا به حال از خود پرسیده اید که آیا واقعا زیبایی مطلق است یا نسبی و چرا این نوع از اسب عرب را تبلیغ میکنند چون که خود دارای این تیپ از اسب هستند یا به طور مثال در مسابقات زیبایی فقط به بدن اسب ومقداری هم به حرکت اسب نمره داده می شود در حالی که به اسب در حال سواری نمره ای داده نمی شود؟ در حالی که ما اسب را برای سواری می خواهیم نه برای عکس بودن و این آفتی است که مسابقات زیبایی ما را هم که داوران خارجی قضاوت میکنند در بر میگیرد. شاعر ارجمند سهراب سپهری فرمودند چشم ها را باید شست ولی به نظر من ذهن ها را باید شست ... و در آخر باید بگم که برای نظر تمامی دوستان احترام قایل هستم والسلام.....؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
من قصد دارم در رابطه با موضوعی که آقای دادار مطرح کردنند که آیا اسب های ایرانی در مسابقات پرش یا درساژ مانند اسب های اروپایی موفق هستند یا نه مطالبی را مطرح کنم. ما در دنیایی زندگی میکنیم که خودآگاه یا ناخودآگاه متاثر از اقتصاد است. و ما بایید از این منظر البته به صورت ریشه ای به صنعت اسب نگاه کنیم . این بحث را با این سوال ها شروع میکنم که کی گفته اسب خوب اسبی هست که ارتفاع 2.5 متری را پرش میکنه یا کی گفته اسبی خوب است که بیشترین سرعت را در مسافت 1000 متر داشته باشه نه در مسافت 5000 متر و یا غیره. ...ما در صنعت اسب برای اینکه بتوانیم ادامه حیات دهیم باید بتوانیم مطابق صلیقه مشتری اسب تولید کنیم و راه دیگر این که ما به مشتری یا مصرف کننده اسب صلیقه را القاء کنیم. کاری که امروزه غرب در حال انجام آن است این است که بر اساس پتانسیل و امکاناتی که داشتند آمدند مسابقاتی را طراحی کردنند که بتواند محصول تولیدی صنعت اسبداری غرب را پذیرا باشد بنابراین چون اسب های اروپایی بیشتر اسب های خون سرد و بزرگ جثه هستند رفتند دنبال مسابقات پرش با ارتفاع بالا وبا اصلاح نژاد این اسب ها هر روزه ارتفاع پرش را بالا بردند و پر واضح است که اسب های خاور میانه و به ویژه اسب های ایرانی توانایی رقابت با آنها رانداشتند یا به طور مثال آهوشکار را از ما دیدند و رفتند دنبال طراحی مسابقات درساژ البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگر اسب های ما هم تحت آموزش های چندین ساله قرار گیرند بالطبع می توانند موفق گردنند. استعمار و استثمار در دنیا فقط به این معنی نیست که کشور قدرتمند کشور ضعیف را اشغال کند و نفت ومنابع مادی آن را به تاراج ببرد بلکه میتواند به این صورت باشد که اسب را از کشور وملتی همچون ایران که این حیوان هم ریشه در دین وهم ریشه در نژاد ما آریایی ها دارد بگیرند وبه جای آن ما را در هوس داشتن مسابقات اتومبیل رانی فرمول 1 بگذراند در حالی که اتومبیل این مسابقات از خارج . پیست مسابقه و طراحی پیست از غرب . حتی روغن ماشین از غرب . داور مسابقه از غرب آسفالت مسابقه از خارج و....این تغییر ذایقه را به وسیله انواع رسانه ها انجام می دهند ودر نتیجه ما به راحتی پول و ارز این کشور را خارج میکنیم بدون این که کوچکترین فکری کرده باشیم. در مورد اسب هم به این صورت است که اگر ما می خواهیم صنعت اسب در کشور رونق بگیرد و اسبدار وباشگاه دار ومردم ما به جای روی آوردن به اسب اروپایی دنبال اسب های اصیل ایرانی باشند باید به دنبال طراحی مسابقاتی باشیم که اسب های ایرانی در آن موفق هستند البته این کار کار سختی نیست ما میتوانیم با سر زدن به ایلات وعشایر انواع مسابقات با اسب همچون قیقاچ یا تیر اندازی بر روی اسب را ببینیم والگو برداری کنیم البته اولین نقدی که به این سخن گرفته می شود این است که این مسابقات دیگر ملی هستند ونه بین المللی واین نیز راه کاری دارد و آن همکاری منطقه ای به طور مثال در منطقه خاور میانه که هم از لحاظ فرهنگی وهم از لحاظ نزدیکی نژاد های اسب به یکدیگر در این منطقه به یکدیگر نزدیک اند. ولی افسوس که ما نشسته ایم ودیگران برای ما تصمیم میگرند حتی در رابطه با نژادهای خودمان به طور مثال مرکز بین المللی اسب عرب در انگلیس است واز آن بدتر این که در مورد اسب عرب هم به ما این طور تلقین کرده اند که اسب عرب زیبا اسبی است که دارای صورتی مقعر باشد ولی آیا تا به حال از خود پرسیده اید که آیا واقعا زیبایی مطلق است یا نسبی و چرا این نوع از اسب عرب را تبلیغ میکنند چون که خود دارای این تیپ از اسب هستند یا به طور مثال در مسابقات زیبایی فقط به بدن اسب ومقداری هم به حرکت اسب نمره داده می شود در حالی که به اسب در حال سواری نمره ای داده نمی شود؟ در حالی که ما اسب را برای سواری می خواهیم نه برای عکس بودن و این آفتی است که مسابقات زیبایی ما را هم که داوران خارجی قضاوت میکنند در بر میگیرد. شاعر ارجمند سهراب سپهری فرمودند چشم ها را باید شست ولی به نظر من ذهن ها را باید شست ... و در آخر باید بگم که برای نظر تمامی دوستان احترام قایل هستم والسلام.....؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!