58.
شب زده ترین "نفس" ها را میکشم
با این کمر درد
چه فرقی میکند اگر مهره ها گاهی بخاطر عشق اسبی کمی جابه جا شوند،
بالا تر و پایین تر مهم نیست
مهم این است که فردا باز هم به سواری خواهم رفت!!!
و چه لطفی دارد
که میتوان دردها را پنهان کرد!
و چه گران تمام میشود گاهی،
ولی به مضاعف شدنش صادقانه اعتراف میکنم!:
که با روزمرگی های این ظرفهای نشسته
و پله های پر از خاک_که انگار از جنس خاکند و بس!_
و اجاقی که انتظار دستپختم را میکشد،
دیگر اعتراف ساده میشود!!!!
اگر هم هزاران بار
پرتابی جانانه را پذیرا شوم(!)
محال است پای دکتری به مهلکه ی دوست داشتنی دردهای اسبی ام باز شود!!!
این نکته را فراموش نکن
هرگز.
شب زده ترین "نفس" ها را میکشم
با این کمر درد
چه فرقی میکند اگر مهره ها گاهی بخاطر عشق اسبی کمی جابه جا شوند،
بالا تر و پایین تر مهم نیست
مهم این است که فردا باز هم به سواری خواهم رفت!!!
و چه لطفی دارد
که میتوان دردها را پنهان کرد!
و چه گران تمام میشود گاهی،
ولی به مضاعف شدنش صادقانه اعتراف میکنم!:
که با روزمرگی های این ظرفهای نشسته
و پله های پر از خاک_که انگار از جنس خاکند و بس!_
و اجاقی که انتظار دستپختم را میکشد،
دیگر اعتراف ساده میشود!!!!
اگر هم هزاران بار
پرتابی جانانه را پذیرا شوم(!)
محال است پای دکتری به مهلکه ی دوست داشتنی دردهای اسبی ام باز شود!!!
این نکته را فراموش نکن
هرگز.
آخرین ویرایش: