انفلوانزای اسبی

ناشناس

Active member
انفلوانزا يكي از مهمترين بيماريهاي تنفسي اسب بوده و با ابتلا بالا و تلفات نسبتاً‌كم همراه مي باشد. اپيدمي شديد اين بيماري از تيپ 2 (H3N8) در افريقاي جنوبي درسال 1986 اتفاق افتاد
بيماري اكثراً‌در اسبهاي دو تا سه سال كه در گروهها و محيطهايي مانند ميادين كورس مراكز تربيت و پرورش اسب و اسبهاي كه داخل اصطبل ها نگهداري مي شوند وقوع مي يابد.
استرس,‌حمل و نقل,‌ازدحام و تهويه نامناسب موجبات شيوع بيماري را فراهم مي سازد. ويروس با جريان هوائي با رطوبت كم انتقال يافته و همانند بسياري از ويروسها در ذرات معلق در هوا در درجه حرارت پايين بطور مطلوب باقي مي ماند . انتقال ويروس توسط ذرات معلق در هواناشي از سرفه در اسبهاي مبتلا نيز وجود داشته است. دوره كمون بيماري از يك تا سه روز و دوره انتشار ويروس توسط اسب مبتلا تا هشت روز مي باشد خطرناك ترين منشا انتشار بيماري اسبهايي هستند كه علايم خفيف بيماري را نشان مي دهند بعلاوه كاهش تهويه باعث افزايش مقدار ويروس شده و موجب پخش بيماري در اصطبل ميگردد. عامل ويروس انفلوانزا از خانواده ميكسو ويروس و داراي تمايل به موكوپلي ساكاريد و گليكوپروتئين مخاط تنفسي ميباشد . اين ويروس داراي سه پوشش پروتئيني است كه عبارتند از نورامينيداز (N يا NA) هماگلوتينين (H يا HA) و ماتريكس پروتئين (پروتئين M) كه پروتئين M چندان مهم نمي باشد.
دو آنتي ژن سطحي مهم ويروس كه جهت تعيين H7N7,H3N8-Subtypes استفاده ميشود نورامينيداز (N) و هماگلوتينين (H) است. هماگلوتنينين (H7)subtype1 مربوط به سويه ويروس FOWLPLAUGE و (H3)subtype2 مربوط به سويه انساني و تعدادي از پرندگان مي باشد.
هر سويه بر حسب محل جغرافيائي كه اولين بار از آن جدا سازي شده است نامگذاري شده است سويه H3N8 متداولترين سويه در ايالات متحده A/QEUTNE2/MIAMI/1/63 و منشا اكثر اپيدمهاي اخير انفلوانزاي اسبي مي باشد.

پارتوزنز:
هنگاميكه ويروس انفلوانزا استنشاق ميشود عمدتاً در بخش فوقاني دستگاه تنفس جايگزين شده اما تعدادي از ذرات معلق حاوي ويروس ميتواننند به قسمتهاي عمقي اين دستگاه نفوذ نمايد چنانچه اسب در ابتلاي قبلي با همان سويه يا سويها مشابه انفلوانزا برخورد داشته باشد ويروس مهاجم توسط آنتي ژن هاي سطحي ويروس كه غالباً با HA باند گرديد هاند خنثي ميگردد.
ارتباط مستقيمي بين آنتي باديهاي ترشحي و مقاومت در برابر بيماري انفلوانزا در پوني ها نشان داده شده است چهره باليني بيماري تا حدودي بستگي به حساسيت هاي فردي دارد ولي بطور كلي بيماري ايجاد شده توسط ويروس انفلوانزاي A/EQUINE/2 بسيار شديدتر از A/EQUINE/1 ميباشد. علائم باليني عبارتند از سرفه خشك و خشن, تب ,‌ترشح از بيني ,‌بي اشتهايي و گرفتگي عضلاني , سرفه متداولترين علائم بيماري است و معمولاًُ‌براي يك تا سه هفته ( چنانچه عفونت باكتريايي متعاقب بيماري حادث نگردد) باقي ميماند تب به صورت دوفازي و ميزان بالا رفتن تب و دوره آن بستگي به سويه ويروس درگير و ميزان دز آن دارد . در صورت بروز آلودگي ثانويه و بروز ترشح موكوپرولان از بيني تب بعد از چها تا پنج روز از شروع بيماري ادامه خواهد يافت.
تيپ A/EQUINE2 ويروس تمايل به ريه داشته و با انتشار در برونشها و برونشيولها موجبات ادم ريوي را فراهم مي آورد. ويروس در دستگاه تنفس و خصوصاً‌سلولهاي اپي تليال ناي وانشعابات برونشيولها با ايجاد نكروز در سلولها باعث كاهش مويرگها در سطح وسيعي از مخاط ريوي ميشود در نتيجه موجب كاهش مكانيسم كليرانس ريوي و افزايش هجوم باكتريها ميشود.
مرگ و مير در اين بيماري بسيار نادر است اما در كره هاي بسيار جوان كه ايمني فعالي ندارند اتفاق مي افتد. در اين كره ها پنوموني كشنده در اثر نكروز برونشيولها, احتقان عروق خوني , اماس , نفوذ نوتروفيلها ادم و كلاپس آلونولها گزارش شده است .
دركره ها و اسبهاي بالغ دژنراسيون عضله ميوكارد گزارش شده است ولي مرگ و مير در بالغين نادر است .
عفونت ثانويه متعاقب ابتلاء به انفلوانزا چهره متداول در بيماراني است كه با استرس يا مراقبت نادرست از حيوان همراه ميباشد . عدم توجه به استراحت در فاز حاد بيماري به تهويه نامطلوب يا درمان ناقص عليه عفونتهاي باكتريائي باعث ايجاد بيماري مزمن ريوي يا ميوكارديت مي شود.

تشخيص :
اگر چه عفونت انفلوانزا در حيوانات بر اساس علائم باليني به سادگي قابل تشخيص است ولي در حيواناتي كه ايمني بر عليه بيماري دارند تشخيص بيماري از ساير بيماريهاي ويروسي يا باكتريهاي كه دستگاه تنفس را درگير مينمايند مشكل به نظر مي رسد در اين موارد تستهاي آزمايشگاهي ضروري است .

جداسازي و تعيين ويروس :
ويروس انفلوانزا را مي توان در ترشحات بيني اسب مبتلا با كشت ويروس يا به وسيله اليزا يا ايمنوفلوسنت مشخص نمود.
ويروس در جنين تخم مرغ يا كليه سگ (MDCK) قابل كشت ميباشد . چنانچه اقدام به گرفتن سواپ ميشود بايد سواپ در مرحله حاد بيماري تهيه گردد ( از محل نازوفارنژيال ترجيحاً در 48 ساعت اول و در مرحله تب ) ضمناًُ لازم به يادآوري است كه سواپ تهيه شده بايد در مدياي خاص قرار داده شده و در كنار يخ به آزمايشگاه ارسال شود.

سرولوژي:
آخرين عفونت در حيوان غالباً به وسيله تستهاي سرولوژيكي همچون مهار هماگلوتيناسيون (HI) يا (SRH) قابل تشخيص است.
تشخيص سرولوژيكي بر اساس تهيه نمونه به فاصله 14 تا 21 روز بعد از فاز حاد و دوره نقاهت بطور مجزا انجام ميشود . همچنين تشخيص بيماري از مواردي كه اخيراً‌واكسينه شده اند نيز قابل رديابي است .

پيشگيري و كنترل
با مطالعه بر روي اسبها با علائم سرفه , تب , آبريزش از بيني ( با نمونه برداري و برداشت سواپ ترشحات و مخاط بيني ) ميتوان به حضور بيماري انفلوانزا پي برد . حيوانات با سن حدود 3 سال يا كمتر مستعد ابتلاء به بيماري هستند در حاليكه حيوانات با سن بالاتر مقاومت بيشتري دارند. بيشترين تعدادابتلاء در اسبهاي مسن تنها در زماني مشاهده ميگردد كه احتمالا در ماورت با اسبهاي جوانتر آلوده كه ميزان زيادي ويروس انفلونزا را ترشح مينمايد قرار گرفته باشد. دستگاه تنفس اسبهاي آلوده به ويروس انفلوانزا كاملا مستعد آلودگي با عفونت باكتريايي ميباشد. طول زمان شيوع 3-2 هفته به طول ميانجامد . كه در هر شيوع 28-16% اسبها بخصوص در طول مسابقات آلوده ميشوند شيوع بيماري غالباً‌در اواسط فصل مسابقات و زماني كه تجمع اسبها در اماكن و ميادين مسابقه به اوج خود ميرسد زياد است و اين زمان بهترين زمان براي ابتلاء جمعيت مستعد به انفلوانزا ميباشد. علاوه بر فاكتور سن , پيش بيني شيوع با در نظر گرفتن ميزان غلظت آنتي بادي سرمي اسبها نيز متغير است . بعلاوه اسبهائيكه در طول اپيدمي سالهاي قبل به بيماري مبتلا شده بودند بعلت دارا بودن تيتر بالاتر آنتي بادي سرمي عليه بيماري انفلوانزا كمتر علائم بيماري را نشان ميدهند بنابر اين, اين موضوع بيانگر آن است كه آلودگي از طريق طبيعي ( ابتلاء به بيماري) موجبات ايمني تا 12 ماه را فراهم مي نمايد.

آزمايش واكسن:
در طول فصل مسابقات سال 1992 در كشور آمريكا آزموني به منظور تشخيص و تعيين تاثير واكسيناسيون در كنترل بيماري انفلوانزا انجام گرفت . مطالعات آزمايشگاهي و صحرائي در طول ساليان درازي انجام شده بود وليكن هيچگونه گزارش رسمي در خصوص تاثير واكسيناسيون در دسترس نبود لذا به نصف اسبهاي گله مورد مطالعه واكسن تلقيح شده و به نصف ديگر تنها محلول نمكي در محل تزريق شد . بمحض رسيدن اسبها به ميدان مسابقات هر 6 هفته يكبار در فصل مسابقات ( سه ماه) واكسيناسيون انجام گرديد . چگونگي واكسيناسيون بگونه اي بود كه هيچ كس متوجه انكه كدام اسب واكسن خورده و كداميك محلول نمكي دريافت نموده است نمي گرديد . مطالعه محل تزريق هر چهل و هشت ساعت يكبار براي هر گونه واكنش غير عادي بررسي گرديد و نمونه هاي سرمي اين ا سبها هر 6 هفته براي تعيين تيتر به آزمايشگاه ارسال شد . در طول دوره شيوع بيماري انفلوانزا 15% اسبهاي واكسينه و 21% غير واكسينه داراي علائم بيماري بوده اند . اين اختلاف 6% از نظر آماري معنادار نمي باشد علاوه بر آن , در آزمايشات نمونه هاي سرمي قبل از شيوع بيماري نيز اختلاف زيادي در ميزان غلظت آنتي بادي سرمي در اسبهاي واكسينه و غير واكسينه مشاهده نشده بود. بر همين اساس به نظر ميرسد واكسيناسيون باعث افزايش آنتي بادي و يا حتي كاهش تعداد موارد مبتلا به انفلوانزا نگرديده است. تنها تفاوت بين دو گروه فوق الذكر آن است كه اسبهاي واكسينه در طول دوره عفونت طبيعي متعاقب واكسيناسيون داراي تيتر آنتي بادي بالاتري در خود نشان داده اند و ليكن اسبهاي غير واكسينه بعد از عفونت طبيعي به اندازه گروه واكسينه داراي تيتر آنتي بادي نبوده اند .

بحث :
شواهد و تجربيات بيانگر آن است كه واكسيناسيون مي تواند عامل كنترل بيماري انفلوانزاي اسبي باشد در حال حاضر نوع واكسن ( كشته و Modifide) وجود دارد كه بنظر مي رسد قابليت ايجاد ايمني را دارند اين گونه واكسنها در حال حاضر در كشور انگلستان كه واكسيناسيون انفلوانزا اجباري است استفاده مي شود . دامپزشكان انگليسي معتقدند كه واكسيناسيون باعث كاهش شدت حدت و تعداد مبتلاياين در زمان شيوع بيماري مي باشد . ساليان دراز است كه واكسيناسيون در شمال آمريكا انجام مي شود و اين مطالعه نشان داد كه واكسيناسيون اسبها موجب گرديده كه در هنگام شيوع بيماري طبيعي ميزان تيتر آنتي بادي به ميزان بيشتريدر خون پديدار شود بنابر اين اسب واكسينه كمتر مستعد ابتلا به بيماري مي باشد در ح اليكه اسبهاي غير واكسينه كاملا مستعد ابتلا مي باشند نهايتاً‌هيچگونه شواهدي دال بر هر گونه آسيب بعلت تزريق واكسن در اسب ديده نشده است.

راههاي ديگر كنترل بيماري آنفلوانزا:
علاوه بر واكسيناسيون موارد ديگر بايد بعنوان پيشگيري بويژه در ميادين سوار كاري و مسابقات به مورد اجراء در آيد اسبهاي با علايم تنفسي غير طبيعي نبايد مجاز به ورود به ميادين سواركاري باشند و در صورت بروز علايم باليني در اسبها بايستي سريعاً از گله جدا و سواپ از ترشحات بيني به منظور تشخيص بيماري اخذ گردد.
دوره كمون بيماري كوتاه است و اسبهاي مبتلا در هنگام سرفه مي توانند عامل عفونت را 30-40 متر منتشر نمايند. در طول مطالعات انجام گرفته مشخص گرديده است كه در دوره شيوع بيماري تا 3 هفته موارد جديد ابتلا مي تواند بروز نمايد. تماس نزديك بين حيوان مبتلا و اسبهاي مستعد مي تواند به گسترش بيماري كمك نمايد.
 
بالا