نتایح جستجو

  1. our azad

    نداي آزاد

    داستان آزاد از يه غروب در يه ملك خصوصي با چندين اسب با وضعيت بد در شهرستان شروع شد مادياني كه تا لحظه زايمان سواري داد واسب سياه زيبايي كه جاي شلاق ها بر بدنش خونين بود وهمچنان به جرم سواري ندادن ضربات شلاق رو بر صورت و بدن خود حس ميكرد.اسبهايي كه ازبس با دست كتك خورده بودن از ديدن دست ما كه...
بالا