♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
1. در همه ضربات و در همه احوال دست چپ بايد اسب را هدايت كند، به طوري كه اجازه داده نشود كه اسب خود را روي گوي بكشاند و آن را بپوشاند.
2. فاصله سوار و گوي بايد طوري باشد اولاً نه چندان كم باشد كه گوي زير دست و پاي اسب گم شود و ثانياً نه چندان باشد كه باعث شود مقداري از نيرو تلف گردد.
3.نگاه كردن به گوي امري عادي است، يعني اگر سواري به گوي نگاه نكند نميتواند آن را بزند. ولي نگاهي كه فاصله را هم معين ميكند و نگاهي كه در آن تصميم به زدن گوي معلوم است، با ديد معمولي فرق بسيار دارد.
4. براي فرا گرفتن چوگان بايد كار كرد زياد و مداوم كاركرد، و مأيوس نشد. بايد دقيق و مداوم و باحوصله بود. چوگان بازي مشكلي است و براي ياد گرفتن يك كار مشكل، بايد وقت زيادي به كار برد. صبح و بعدازظهر كار كردن و مانند يك سرباز دو ساعتي قبل از صبحانه تمرين كردن.
5. چوگان، بازي مشكلي است. هر ضربه آن با ماهها و گاهي سالها تمرين ياد گرفته ميشود، اين كار مشكل را مشكلتر نكنيد. اگر مقدور است ضربه راست جلو بزنيد، بيجهت ضربه چپ به جلو را انتخاب نكنيد.
6. براي هر ضربه بايد وسط سر چوب درست به گوي بخورد، حتي در ضربه بر گردان (كات) در صورت اخير، هنگام ضربه، بايد چوب را چرخانيد.
7. تمرينها گرچه در آغاز يك نفري و با يك گوي راست، ولي مطبوعتر است كه دو نفري تمرين شود و يك نفر با دو گوي تعداد ضربات را زيادتر ميكند و ثمربخشتر است.
8. هيچ ضربهاي را وارد نياوريد، مگر اين كه هدف آن معلوم و مشخص باشد، كه گوي بايد به كجا و چه اندازه دور برود. مسافتي در حدود 70-50 متر براي هر ضربه عادي است. به ياد داشته باشيد كه در بازي تيم، طول برد گوي هر چقدر بيشتر باشد، مفيدتر است. بهترين بازين ميتواند طول زمين را به سه ضربه طي كند. به چه درد ميخورد اگر شما بتوانيد گوي را 150 متر ولي با زاويه اي كه نفر تيم مخالف ايستادن است برانيد پس بايد طول خط سير گوي، با هدفگيري توأم باشد.
9. جارو كردن را كه عبارت است از به جلو راندن گوي با ضربات ملايم به خوبي ياد بگيريد، در جارو كردن هر لحظه گوي بايد در اختيار سوار باشد و مسافتي كه از سوار جلو ميرود چند متر بيشتر نباشد. جارو كردن بخصوص براي ضربات نزديك دروازه و گردشهاي به چپ و را ست فوقالعاده مفيد است.
10. برخي از بازيكنان وقتي ضربهاي از خطر دو طرف دروازه ميزنند، نخست يك ضربه كوتاه وارد ميآورند، در اصطلاح "گوي را ميپزند" بعد ضربه اصلي را وارد ميآورند. اين كار معمولاً خطر "راته" كردن را از بين ميبرد، ولي زمان را نبايد فراموش كرد، در مدت زمان صرف شده براي پختن گوي، طرف مقابل چه كارهايي كه نميتواند بكند؟
11. خطا نكنيد خطا كار هميشه باعث باختبازي ميشود
12. آموزش هدفگيري را با ايستادن در 15-10 متري دروازه شروع كنيد. يك نفر اين طرف دروازه، و يك نفر آن طرف، و به هم ديگر پاس بدهيد. اين مسافت را به تدرج زيادتر كنيد 20 و 30 و 40 متر، 15-10 متر فاصله فوقالعاده كمي است، ولي اگر از چپ و راست و جلو عقب آن را تمرين كنيد و بخصوص از زواياي مختلف زمين ضربه را وارد آوريد، خواهيد ديد كه چندان هم آسان نخواهد بود.
13. ياد بگيريد كه از چپ و راست، كوتاه و بلند، بتوانيد پاس بدهيد.
14. گاهي چوگان باز احساس ميكند كه ضرباتش نادرست و كم برد و به طور كلي در بازي عقب رفته است. تغيير احساس در اين گونه حالات، كمك ميكند كه اين بازيكن به حال اول خود بازگردد. بنابراين بهتر است با تغيير اندازه چوب، اين احساس را به وجود بياورد. گاهي ممكن است از چوب يك اينچ پايين يا يك اينچ بالا استفاده شود.
اگر نميتوانيد طرف را از بازي خارج كنيد و نميتوانيد گوي بزنيد، چوب او را بگيريد.
2. فاصله سوار و گوي بايد طوري باشد اولاً نه چندان كم باشد كه گوي زير دست و پاي اسب گم شود و ثانياً نه چندان باشد كه باعث شود مقداري از نيرو تلف گردد.
3.نگاه كردن به گوي امري عادي است، يعني اگر سواري به گوي نگاه نكند نميتواند آن را بزند. ولي نگاهي كه فاصله را هم معين ميكند و نگاهي كه در آن تصميم به زدن گوي معلوم است، با ديد معمولي فرق بسيار دارد.
4. براي فرا گرفتن چوگان بايد كار كرد زياد و مداوم كاركرد، و مأيوس نشد. بايد دقيق و مداوم و باحوصله بود. چوگان بازي مشكلي است و براي ياد گرفتن يك كار مشكل، بايد وقت زيادي به كار برد. صبح و بعدازظهر كار كردن و مانند يك سرباز دو ساعتي قبل از صبحانه تمرين كردن.
5. چوگان، بازي مشكلي است. هر ضربه آن با ماهها و گاهي سالها تمرين ياد گرفته ميشود، اين كار مشكل را مشكلتر نكنيد. اگر مقدور است ضربه راست جلو بزنيد، بيجهت ضربه چپ به جلو را انتخاب نكنيد.
6. براي هر ضربه بايد وسط سر چوب درست به گوي بخورد، حتي در ضربه بر گردان (كات) در صورت اخير، هنگام ضربه، بايد چوب را چرخانيد.
7. تمرينها گرچه در آغاز يك نفري و با يك گوي راست، ولي مطبوعتر است كه دو نفري تمرين شود و يك نفر با دو گوي تعداد ضربات را زيادتر ميكند و ثمربخشتر است.
8. هيچ ضربهاي را وارد نياوريد، مگر اين كه هدف آن معلوم و مشخص باشد، كه گوي بايد به كجا و چه اندازه دور برود. مسافتي در حدود 70-50 متر براي هر ضربه عادي است. به ياد داشته باشيد كه در بازي تيم، طول برد گوي هر چقدر بيشتر باشد، مفيدتر است. بهترين بازين ميتواند طول زمين را به سه ضربه طي كند. به چه درد ميخورد اگر شما بتوانيد گوي را 150 متر ولي با زاويه اي كه نفر تيم مخالف ايستادن است برانيد پس بايد طول خط سير گوي، با هدفگيري توأم باشد.
9. جارو كردن را كه عبارت است از به جلو راندن گوي با ضربات ملايم به خوبي ياد بگيريد، در جارو كردن هر لحظه گوي بايد در اختيار سوار باشد و مسافتي كه از سوار جلو ميرود چند متر بيشتر نباشد. جارو كردن بخصوص براي ضربات نزديك دروازه و گردشهاي به چپ و را ست فوقالعاده مفيد است.
10. برخي از بازيكنان وقتي ضربهاي از خطر دو طرف دروازه ميزنند، نخست يك ضربه كوتاه وارد ميآورند، در اصطلاح "گوي را ميپزند" بعد ضربه اصلي را وارد ميآورند. اين كار معمولاً خطر "راته" كردن را از بين ميبرد، ولي زمان را نبايد فراموش كرد، در مدت زمان صرف شده براي پختن گوي، طرف مقابل چه كارهايي كه نميتواند بكند؟
11. خطا نكنيد خطا كار هميشه باعث باختبازي ميشود
12. آموزش هدفگيري را با ايستادن در 15-10 متري دروازه شروع كنيد. يك نفر اين طرف دروازه، و يك نفر آن طرف، و به هم ديگر پاس بدهيد. اين مسافت را به تدرج زيادتر كنيد 20 و 30 و 40 متر، 15-10 متر فاصله فوقالعاده كمي است، ولي اگر از چپ و راست و جلو عقب آن را تمرين كنيد و بخصوص از زواياي مختلف زمين ضربه را وارد آوريد، خواهيد ديد كه چندان هم آسان نخواهد بود.
13. ياد بگيريد كه از چپ و راست، كوتاه و بلند، بتوانيد پاس بدهيد.
14. گاهي چوگان باز احساس ميكند كه ضرباتش نادرست و كم برد و به طور كلي در بازي عقب رفته است. تغيير احساس در اين گونه حالات، كمك ميكند كه اين بازيكن به حال اول خود بازگردد. بنابراين بهتر است با تغيير اندازه چوب، اين احساس را به وجود بياورد. گاهي ممكن است از چوب يك اينچ پايين يا يك اينچ بالا استفاده شود.
اگر نميتوانيد طرف را از بازي خارج كنيد و نميتوانيد گوي بزنيد، چوب او را بگيريد.