♘امیرحسین♞
♘ مدیریت انجمن اسب ایران ♞
چوگان يك بازي ريتمي است و هيچ بازيكني حق ندارد خود را در آن تنها حس كند، يا ميدان‌داري كرده، گوي را بردارد و برود. اصطلاح "شكارچي" مخصوص بازيكناني است كه به تنهايي به دنبال گوي مي‌روند و ديگران را ناديده مي‌گيرند. شكارچي گوي بودن، يكي از نقاط ضعف بازيكن است.
براي آموختن بازي در تيم بايد با تيم بازي كرد. اهميت بازي در تيم آن چنان است كه هر گاه چهار بازيكن سطح عالي را كه هرگز با هم بازي نكرده‌اند، در يك تيم گرد آورده و آنها را به ميدان ببريد، نخواهند توانست بازي خوبي ارائه بدهند. برخي عادت دارند به تنهايي گوي را از كنار زمين و با سرعت و ضربات قوي به گوشه زمين برانند، و مثلاً به خط 60 ياردي دروازه مقابل برسانند. در اينجا مدافعان دروازه به مقاومت برمي‌خيزند، يا در نيمه راه از افراد تيم مقابل به كسي كه دنبال گوي است خواهند تاخت و پيشبرد او را مانع خواهند شد. به علاوه ضربه از گوشه زمين روي خط 60 يارد آن چنان مطمئن نيست كه بتوان موفقيت تيم را براي آن به خطر انداخت. پس بايد بازي را با پاس دادن، كه باعث همكاري بيشتر تيم و پراكندگي حريف است، شروع و گوي را به ميدان راند و خود در موضع بهتر براي گرفتن پاس كمين كرد و به همين ترتيب با همكاري و مبارزه‌ي جمعي گوي را به ثمر رساند
تيم بايد داراي كاپيتان باشد. كاپيتان تيم بايد داراي همه شرايط يك بازيكن خوب، به علاوه ديد عالي از بازي و از همه مهم‌تر ، داراي قدرت رهبري باشد، با صدا بازيكنان را هدايت كند و در هر لحظه جاي آنها را نشان دهد. از ويژگي‌هاي مهم يك رهبر تيم، خونسردي است.كاپيتان تيم نبايد با خوردن يك گل، احساس رهبري خود را از دست بدهد و يا خشن شود و به بازيكنان خود پرخاش كند.
براي يك بازيكن مبتدي، اشنا شدن با اصول بازي در تيم و كار كردن دو نفري در خارج از بازي رسمي لازم است. پاس دادن از همه جهاتف احساس دوستي و همكاري نسبت به بازيكنان خودي، اطاعت دقيق از رهبر تيم، آشنا بودن به صداي همبازيان، هرگاه كه شرايط مساعدتري دارند و مي‌گويند: بگذار يا برو (براي گوي) و بگير (براي بازيكن مقابل)
يك بار ديگر اين گفته را تكرار مي‌كنيم كه : "بازي چوگان مشكل است ، باي كار كرد هر لحظه روي اسب بودن تجربه‌اي است براي پيشبرد بازي، هر دقيقه تمرين كمكي است به ياد گرفتن بيشتر، بايد كار كرد و كاركرد، كار انفرادي و كار تيمي"
براي آموختن بازي در تيم بايد با تيم بازي كرد. اهميت بازي در تيم آن چنان است كه هر گاه چهار بازيكن سطح عالي را كه هرگز با هم بازي نكرده‌اند، در يك تيم گرد آورده و آنها را به ميدان ببريد، نخواهند توانست بازي خوبي ارائه بدهند. برخي عادت دارند به تنهايي گوي را از كنار زمين و با سرعت و ضربات قوي به گوشه زمين برانند، و مثلاً به خط 60 ياردي دروازه مقابل برسانند. در اينجا مدافعان دروازه به مقاومت برمي‌خيزند، يا در نيمه راه از افراد تيم مقابل به كسي كه دنبال گوي است خواهند تاخت و پيشبرد او را مانع خواهند شد. به علاوه ضربه از گوشه زمين روي خط 60 يارد آن چنان مطمئن نيست كه بتوان موفقيت تيم را براي آن به خطر انداخت. پس بايد بازي را با پاس دادن، كه باعث همكاري بيشتر تيم و پراكندگي حريف است، شروع و گوي را به ميدان راند و خود در موضع بهتر براي گرفتن پاس كمين كرد و به همين ترتيب با همكاري و مبارزه‌ي جمعي گوي را به ثمر رساند
تيم بايد داراي كاپيتان باشد. كاپيتان تيم بايد داراي همه شرايط يك بازيكن خوب، به علاوه ديد عالي از بازي و از همه مهم‌تر ، داراي قدرت رهبري باشد، با صدا بازيكنان را هدايت كند و در هر لحظه جاي آنها را نشان دهد. از ويژگي‌هاي مهم يك رهبر تيم، خونسردي است.كاپيتان تيم نبايد با خوردن يك گل، احساس رهبري خود را از دست بدهد و يا خشن شود و به بازيكنان خود پرخاش كند.
براي يك بازيكن مبتدي، اشنا شدن با اصول بازي در تيم و كار كردن دو نفري در خارج از بازي رسمي لازم است. پاس دادن از همه جهاتف احساس دوستي و همكاري نسبت به بازيكنان خودي، اطاعت دقيق از رهبر تيم، آشنا بودن به صداي همبازيان، هرگاه كه شرايط مساعدتري دارند و مي‌گويند: بگذار يا برو (براي گوي) و بگير (براي بازيكن مقابل)
يك بار ديگر اين گفته را تكرار مي‌كنيم كه : "بازي چوگان مشكل است ، باي كار كرد هر لحظه روي اسب بودن تجربه‌اي است براي پيشبرد بازي، هر دقيقه تمرين كمكي است به ياد گرفتن بيشتر، بايد كار كرد و كاركرد، كار انفرادي و كار تيمي"